به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ کتاب «بهای نابرابری» نوشته پروفسور ژوزف استیگلیتز برنده جایزه نوبل اقتصاد با ترجمه اسماعیل رئیسی، استاد دانشگاه های شیراز از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد.
بنا بر این گزارش، کتاب «بهای نابرابری» (THE PRICE OF INEQUALITY) اثر نویسنده نامدار پروفسور ژوزف استیگلیتز، معاون سابق بانک جهانی و دارنده جایزه نوبل ۲۰۰۱ در اقتصاد است. او که فارغ التحصیل MIT و استاد دانشگاه کلمبیا است را تئوریسین در سایه جنبش ۹۹ درصدی ها (جنبش اشغال وال استریت) می دانند. استعاره ۱ درصدی ها و ۹۹ در صدی ها را نخستین بار او در مقاله ای که برای مجله Vanity Fair نگاشت بر سر زبانها انداخت، و این تعبیر پس از آن به سرعت جهانی شد.
نویسنده کتاب که یکی از چهار اقتصاددان برتر جهان به شمار می آید در این کتاب با شبکه ای از مبانی منطقی و استدلال مبانی نظام لیبرال سرمایه داری بین المللی و در رأس آن آمریکا را با قدرت هر چه تمام تر به چالش کشیده است. مطالب کتاب با انبوهی از اعداد، ارقام و مستندات که بالغ بر ۱۰۰ صفحه است به گونه ای مستند می شود که هر خواننده ای را به تأمل وامی دارد.
این اثر در ۱۰ فصل با عناوین مقدمه، مشکل یک درصد آمریکایی ها، رانت خواری و ایجاد یک جامعه نابرابر، بازارها و نابرابری، دلیل اهمیت موضوع، دموکراسی در خطر، شرایط سال ۱۹۸۴ در حال وقوع است، عدالت برای همه؟، نبرد بودجه، اقتصاد کلان در دست یک درصد آمریکایی ها، افق پیش رو: جهان دیگری هم امکان پذیر است.
نویسنده در تصویری کلی از نابرابری آمریکایی می نویسد: «داستان آمریکا به طور ساده چنین است: ثروتمندان ثروتمندتر میشوند، ثروتمندترین ثروتمندان باز هم ثروتمندتر میشوند، فقرا فقیرتر شده و تعداد آنها افزایش مییابد، طبقه متوسط رو به کاهش گذاشته و تحت منگنه است. درآمد آنها ثابت است یا افت میکند و تفاوت میان آنها و ثروتمندان مدام در حال افزایش است. اختلاف درآمد سرپرستان خانوار از یک سو به تفاوت دستمزد و ثروت و از سوی دیگر به تفاوت درآمد حاصل از سرمایه کشور مربوط میشود و بیعدالتی در هر دو زمینه در حال گسترش است. با افزایش نابرابری در کل اقتصاد، بیعدالتی در دستمزدها و حقوقهای پرداختی نیز افزایش یافته است».
وی درباره نقش لابی ها در سیستم اداری و مالی و سیاسی آمریکا می گوید: «بانکداران تعداد بسیار زیادی لابیست برای نفوذ و متقاعد نمودن یک یا تمام اشخاصی دارند که میتوانند نقشی در هماهنگی افرادی که هماهنگ نیستند داشته باشند. برای هر نماینده مجلس آمریکا ۵/۲ لابیست تخمین زده میشود. اما اقناع زمانی آسانتر است که شخص مورد هدف شما از قبل تفکرات هماهنگی با شما داشته باشد. به همین دلیل است که بانکها و لابیستهای آنها به شدت تلاش میکنند، تا مطمئن شوند دولت مدیرانی را در بانکها تعیین میکندکه قبلاً به طریقی جذب بانکها شده باشند. تلاش بانکداران در این روند این است که نام هر کس را که عقاید آنها را قبول ندارد وتو کنند...
بخش بزرگی از نابرابری در اقتصاد ما به رانتخواری مربوط میشود. در سادهترین شکل آن، رانتها انتقال درآمد از سوی جامعه به سمت رانتخواران است. در مورد شرکتهای نفتی و معدنی هم که به راحتی توانستهاند حق نفت و مواد معدنی را به نرخی بسیار کمتر از آنچه که میباید، به انحصار خود درآورند، موضوع همین است. مهمترین دلیل هدر رفت منابع، تنها پارتیبازی و لابیگری است، در حال حاضر بیش از ۳۱۰۰ لابیست وجود دارد که برای صنایع بهداشت و درمان کار میکنند (تقریباً ۶ نفر به ازای هر عضو کنگره) و ۲۱۰۰ لابیست، در انرژی و صنایع مرتبط با منابع طبیعی فعال هستند. همه اینها به کنار، تنها در سال ۲۰۱۱ بیش از ۲/۳ میلیارد دلار در لابیگری هزینه شده است. اینها انحراف اصلی در سیستم سیاسی ما را به نمایش میگذارد و اصلیترین بازنده، دموکراسی ما خواهد بود».
برنده جایزه نوبل اقتصاد درباره نقش رسانه در آمریکا می نویسد: «رسانهها حوزههایی هستند که در آنجا طبقه ۱ درصد برتری دارد. آنها برای خرید و کنترل خروجیهای حساس رسانهها منابعی در دسترس دارند و برخی از آنها حتی حاضر خواهند بود با زیان این کار را انجام دهند، چون این عمل یک سرمایهگذاری برای حفظ موقعیت اقتصادی آنهاست.»
مترجم در بخشی از مقدمه خویش بر این کتاب می نویسد: «تحت نظام کمونیستی انسان از انسان بهرهکشی میکند و تحت نظام سرمایهداری درست برعکس. شاید وقتی جان کنت گالبریت این جملات را میگفت تصور نمیکرد که شرایطی سختتر از بهرهکشی هم وجود داشته باشد. در شوروی سابق پایتخت نظام سوسیالیستی جز این خبری نبود: «ما تظاهر میکردیم که کار میکنیم و آنها نیز تظاهر میکردند که به ما حقوق میدهند.» این همه چیزی بود که نزدیک به هفتاد سال بر نیمی از جهان رنگ سرخ پاشید...
پروفسور ژوزف اسنیگلیتز نوبلیست اقتصاد و نویسنده بهای نابرابری بهواقع در این اثر توانسته است آنچه هماکنون در جهان میگذرد را به خوبی به تصویر کشد. او چنان استادانه عمل میکند که گویی به تماشای سریالی جذاب نشستهای و البته چه سریال بدفرجامی. اما امیدواری نیز در این میان کم نیست. حجم انبوه کتب و مقالاتی که در مذمت لیبرال سرمایهداری حاکم بر جهان بهویژه پس از بحران ۲۰۰۷ نوشته شده است و اعتراضات اینجا و آنجا به سیستمهای اقتصادی مبتنی بر این تفکر، نوید نگاهی بهتر برای آیندهای شایستهتر است، آیندهای که اقتصاد بتواند از مسیر خطایی که در پیش گرفته است نجات یابد و به مأموریت اصلی خود که ایجاد بستر برای رشد و تعالی تمام انسانهاست بازگردد، البته اگر باهوشان کمخرد بگذارند. این اثر افزون بر محتوای خود دارای یک ویژگی خاص است و آن اینکه با حجم انبوهی از مستندات حمایت میشود. کمتر کتابی را میتوان یافت که نویسنده برای اثبات یافتههای خود تا این اندازه موفق به ارائه مدارک غیرقابل تردید شده باشد».
گفتنی است، «بهای نابرابری» در ۴۱۶ صفحه، با شمارگان یک هزار نسخه و قیمت ۱۸۰۰۰ تومان به چاپ رسیده است.