به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سومین شب علوم انسانی با موضوع «ناکارآمدی علوم انسانی در ایران» با سخنرانی و بزرگداشت مهدی گلشنی شب گذشته ۳۰ دی ماه، در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
گلشنی در این مراسم گفت: متاسفانه در کشور ما علوم انسانی مورد عنایت نیست، محل این ناکارآمدی هم خودمان هستیم نه غرب چون غرب توانسته دنیا را تسخیر کند پس به علوم انسانی توجه کرده است. در حال حاضر در کشور ما بیشترین تعداد دانشجو و استاد را رشته های علوم انسانی دارند، بیشترین تعداد مجلات را این حوزه دارد ولی با این همه چرا موفق نیستیم؟
وی در پاسخ این پرسش مطرح شده توضیح داد: دلیل اصلی ناموفق بودنمان به سابقه تاریخی این موضوع برمی گردد. وقتی به زمان فتحعلی شاه برمی گردیم می بینیم که در آن زمان هم بیشترین توجه به ساخت سلاح و ابزار بوده است، امیرکبیر هم به جای دارالعلوم، دارالفنون ساخت بنابراین از گذشته تا الان رشته های مهندسی عمدتا مورد توجه بوده و هست. افرادی هم که در گذشته برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می رفتند برای تحصیل در رشته های فنی و مهندسی می رفتند. البته الان وضعیت تغییر کرده است و علوم انسانی هم مورد توجه هستند.
جو حاکم بر کشور جو مهندسی پسند و پزشکی پسند است
گلشنی ادامه داد: گذشته از این موضوع، جو غالب در کشور جو مهندسی پسند و پزشکی پسند است. این جو بر خانواده ها هم حاکم است به این معنا که اغلب خانواده ها فرزندان خود را مجبور می کنند تا رشته های مهندسی و پزشکی بخوانند. مشکل دیگر این است که فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی برای خود آینده شغلی نمی بینند؛ همانطور که می بینید امروز هم معاونین و مسئولان کشور تحصیلکرده رشته های فنی و مهندسی هستند. متاسفانه امروزه علوم انسانی و علوم پایه تحت الشعاع رشته های مهندسی قرار گرفته است. یادم هست که یکبار وقتی نزد رهبری بودیم ایشان گفتند: علوم پایه مثل سرمایه است ولی علوم مهندسی مثل پول توجیبی است که زود خرج می شود.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف اضافه کرد: از دیگر مشکلات حوزه علوم انسانی در کشور این است که افرادی برای علوم انسانی تصمیم می گیرند که از علوم انسانی نیستند؛ متاسفانه ما در وزارت علوم در بخش مجلات افرادی را داریم که مجله «قَبَسات» را «قِبِسات» می خواند، با این اوضاع چگونه توقع داریم که اوضاع بهبود یابد. وقتی نه مسئولان به علوم انسانی اهمیت می دهند نه خانواده ها.
چهره ماندگار فیزیک کشور گفت: اینکه ما از غرب چیزهایی رابیاموزیم و استفاده کنیم ایراد ندارد به شرطی که از آنها دربست استفاده نکنیم، بلکه آنها را مورد بحث و بررسی قرار بدهیم. در کشور ما به ابعاد عملی علوم انسانی توجه نمی شود علاوه براین ما با عینک رشته های خاص به علوم انسانی نگاه می کنیم، با عینک فرهنگی به مسائل نگاه نمی کنیم. حتی وقتی می خواهیم مسائل اقتصادی را حل کنیم هم به وسیله تئوری های خارجی و بیگانه به سراغ حل آن می رویم و به مسائل بومی توجه نمی کنیم. سوالی که در این میان مطرح می شود این است که آیا مدلی که غرب در پیش گرفته است می تواند آینده بشریت را تامین کند؟
جامعه ای که همه چیز خود را از غرب بگیرد به جایی نمی رسد
گلشنی گفت: راسل مرید علم محض و علوم پایه بود ولی بعد از جنگ جهانی تغییر نظر داد و گفت امروزه علم تبدیل به ابزاری برای قدرت شده است. ما مرتب می گوئیم می خواهیم توسعه یافته بشویم ولی نمی دانیم منظور از توسعه یافتگی چیست؟ جامعه ای که همه چیز خود را از غرب بگیرد به جایی نمی رسد. ما وقتی می خواهیم علم را یاد بگیریم باید حواسمان باشد که علم قرار است در جهت سعادت انسان ها و کم کردن فاصله فقر و غنا باشد.
وی افزود: امروزه همه دانشگاه های مهم و فنی آمریکا بخش علوم انسانی دارند بعد ما برای راه انداختن یک دانشکده چه مشکلات و مصیبت هایی داریم. دانشگاه استنفورد آمریکا درباره بخش علوم انسانی و راه اندازی آن گفته است: علوم انسانی مبنای ایده آلی برای کشف تجارب انسانی فراهم می کند، مطالعه فلسفه شما را به تفکر درباره مسائل اخلاقی وادار می کند، مشارکت در کلاس تاریخ باعث می شود شما تصویر واضحی از آینده داشته باشید و... یا مجله science درباره بخش علوم انسانی خود گفته است: علوم انسانی شما را آماده می کند تا وظایف شهروندی تان را خوب انجام دهید، علوم انسانی شما را آماده می کند تا با ایده های خلاق آشنا شوید، علوم انسانی شما را آماده می کند تا مهارت های انتقاد از خود و ارتباط و همکاری با دیگران را یاد بگیرید.
بنیانگذار فلسفه علم در ایران تصریح کرد: به نظر شما چرا در تمدن اسلامی علم پیشرفت کرد؟ چرا در زمان سامانیان و آل بویه بیشترین اقبال به علم وجود داشت؟ به خاطر فرهنگ بالای آن دوران و اینکه بحث های بسیار خوبی درمی گرفت علم رشد می کرد. به عنوان مثال بحث های سید مرتضی را که بخوانید متوجه می شوید علمای آن زمان چطور باهم بحث می کردند. متاسفانه در حال حاضر عده ای فکر می کنند تمام علوم به علوم فیزیکی قابل تقلیل است ولی غرب زودتر از ما به این نتیجه رسیده است که همه چیز با علوم فیزیکی قابل حل نیست. علاوه براین، اینکه فکر کنیم علوم محض فارغ از علوم انسانی است، تفکر رایج و اشباهی است که باید اصلاح شود چون فلسفه روی فیزیک و علوم پایه بسیار تاثیرگذار است. غربی ها این را فهمیدند ولی دانشجوی فیزیک ما وقتی سرکلاس سوال فلسفی می کند استاد می گوید این مربوط به فلسفه است، برو رشته فلسفه بخوان. امیدواریم روزی فرا برسد که مسئولان امور به این نتیجه برسند که باید عمق علوم زیاد شود نه تعداد کتاب ها و مقالات.
پیوند دانشجویان ما با نیاکانمان گسسته شده است
عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران اضافه کرد: یکی دیگر از مشکلات حوزه علوم انسانی این است که دانشجوی ما با فرهنگ ملی- اسلامی تربیت نمی شود و از خودش شانی ندارد. ما دچار نوعی کم هویتی شدیم دلیلش هم واضح است اولیای امور جاذبه ای برای ماندن ایجاد نمی کنند، از طرفی پیوند دانشجویان ما با نیاکانمان گسسته شده است و دل بستگی به ماندن از بین رفته است. اگر بخواهیم این عقب ماندگی را جبران کنیم باید وارد تعامل با کشورهای دیگر شویم، علم را از آنها بگیریم، نقد کنیم و به بیان دیگر با آنها وارد تعامل شویم، بدون تعامل حتی اگر ۱۰۰ هزار مقاله هم داشته باشیم به جایی نخواهیم رسید.
گلشنی گفت: سه راه حل برای برون رفت از این مشکلات وجود دارد: اول اینکه رشته های بین پایه ای یعنی بین رشته علوم پایه و علوم انسانی راه اندازی کنیم، دوم اینکه نگرش خانواده ها را نسبت به علوم انسانی تغییر بدهیم، وظیفه این رسالت هم به عهده رسانه های جمعی است. راه حل آخر هم این است که دانشجویان قوی را وارد رشته علوم انسانی کنیم نه اینکه هرکس که نتوانست در رشته های فنی قبول شود بیاید رشته علوم انسانی بخواند. ضمنا باید علوم انسانی را کاربردی هم بکنیم؛ البته منظورم از کاربردی کردن تجاری سازی نیست چون اگر قرار باشد همه چیز تجاری شود دیگر اینشتینی به وجود نخواهد آمد. باید شان علوم انسانی را بدانیم و برپایه آن تصمیم گیری کنیم.
وی در ادامه صحبت هایش به بحث اسلامی کردن علوم انسانی پرداخت و توضیح داد: لازم است که نظریه های رایج علوم انسانی را با متون دینی مثل قرآن و روایات هماهنگ کنیم، از آنها الهام بگیریم و به نظریه پردازی بپردازیم تا از این مردگی و خمودگی بیرون بیاییم. متاسفانه اکثر کتاب هایی که امروزه ترجمه می شود به جای هدایت کننده، ضاله و گمراه کننده است. به طور کلی از جانب اصحاب علوم انسانی یک پیکار حسابی لازم است تا روشنگری اتفاق بیفتد و نقش علوم انسانی تبیین و تعیین شود.
برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در میزگرد پایانی این مراسم هم گفت: اگر بخواهیم هویت و فرهنگ تقویت شود باید به علوم انسانی توجه و آن را رایج کنیم. ما امروز در دوره انحطاط اخلاقی وفرهنگی قرار داریم. وضع امروز علوم انسانی در ایران خوب نیست. در غرب موضوع اهمیت علوم انسانی مشخص شده و آنها از ما جلو افتادند به طوری که بسیاری از آثار اساتید مهم ما مثل ابن هیثم و خواجه نصیر اول در غرب چاپ می شوند، این در حالی است که ما از آنها غافلیم. غربی ها فهمیدند که می توانند با علوم انسانی کشورهای دیگر را استعمار و استثمار کنند.