فرهنگ امروز/ رضا مهدی*:
با رواج تعاریف و نوعشناسیهای مختلف از مفهوم کارآفرینی، تأثیرات انواع کارآفرینی بر کارکردهای اجتماعی-اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ با پیوستن فلاسفه، جامعهشناسان، روانشناسان و متخصصان سایر حوزههای علمی به این جریان، دانش نظری قابل توجهی از جنبههای مختلف دربارهی کارآفرینی و کارآفرینان خلق شده است. در نظامهای دانشگاهی اهمیت یافتن الگوی (سرمشق) کارآفرینی ناشی از شرایط به شدت متحول اجتماعی-اقتصادی بوده است. کارآفرینی میتواند بهعنوان یک توانایی مهم برای دانشگاهها و جامعهی دانشگاهی در مواجهه با شرایط پیچیده و نامطمئن اجتماعی-اقتصادی و بهعنوان سازوکار مهمی برای تفوق بر این شرایط محسوب شود.
تعاریف زیادی برای دانشگاه کارآفرین (به یک تعبیر) و دانشگاه نسل سوم (به تعبیر دیگر) انجام شده است. از منظر برخی صاحبنظران، دانشگاه کارآفرین به مفهوم کنش کارآفرینانه در ساختارها و دیدگاههای یک دانشگاه تعبیر شده است. دانشگاه کارآفرین در مورد مسائل جامعه نظیر نیازهای اجتماعی-اقتصادی، متعهدتر و پاسخگوتر از دانشگاه سنتی (دانشگاه آموزشی و پژوهشی) بوده و در آن تعیین ارزش دانش اهمیت بیشتری پیدا میکند. در واقع، یک دانشگاه هنگامی کارآفرین است که از بیشینهسازی ظرفیت خود برای عملیاتی کردن ایدهها و ایجاد ارزش در جامعه نهراسد و آن را تهدیدی برای ارزشهای علمی و دانشگاهی تلقی نکند. دانشگاههای کارآفرین مسئولیت پذیرفتهشدهای در کمک به توسعهی محلی، منطقهای، ملی و جهانی دارند. دانشگاه کارآفرین دارای توان انعطافپذیری در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی-اقتصادی جامعه و توجه به فرصتهای محیطی است.
مبانی نظری و ادبیات موجود دربارهی دانشگاه کارآفرین، دیدگاههایی در مورد فرایند تحول کارآفرینی دانشگاههای کشورهای توسعه یافته و تلاشهای اخیر برای کشف آن در کشورهای در حال توسعه فراهم میکند. مطالعات نشان میدهد که معمولاً در کشورهای در حال توسعه اولین اقدامات اجراشده در جهت پرورش کارآفرینی در دانشگاهها، برنامههای آموزشی کارآفرینی بودهاند؛ توجیه اصلی این اقدام، وجود رابطهی مثبت بین آموزش کارآفرینی و فعالیت کارآفرینی است. بااینحال، آموزش رسمی و غیررسمی کارآفرینی در کشورهای در حال توسعه در سطح پایینی است که نیازمند اقدامات حمایتی دانشگاهها از کارآفرینان برای شروع کسب و کار و حضور مؤثر در فعالیتهای ملموس اجتماعی-اقتصادی است.
در دو دههی اخیر، ۱۲ تعریف و تعبیر اساسی برای دانشگاه کارآفرین به شرح زیر بوده است:
۱) دانشگاه کارآفرین هنوز در حد یک سفر است که موفقیت این سفر به دو عامل اساسی بستگی دارد: ۱. دانشگاه باید به چسبندگی ارتباط خود با محیط توجه جدی داشته باشد و از برج عاج خارج شده و به مشخصات زمینه و نیازهای ذینفعان با دقت بیشتری تمرکز کند؛ ۲. فرهنگ دانشگاهی، ارزشها و ویژگیهای دانشگاه سنتی تغییر کند و فرهنگ کارآفرینی و ارزشهای کارآفرینی در درون هر دانشگاه ترویج و توسعه یابد. فرهنگ کارآفرینی میتواند تأثیر قوی بر روی رویکرد و جهتگیری کارآفرینی و رفتارهای کارآفرینی پژوهشگران، دانشجویان و کارکنان دانشگاه داشته باشد. آموزش کارآفرینی مکمل فرهنگ کارآفرینی است.
۲) دانشگاه کارآفرین یک نیروی مرکزی جهت نوآوری، خلاقیت و رشد اقتصادی است که هستهی آن ارتباط بین برج عاج (دانشگاه سنتی) و جهان واقعیت (نیازهای اقتصادی-اجتماعی جامعه) است.
۳) کارآفرینی دانشگاهی شامل تمامی رفتارهاي کارآفرینانه دانشگاهیان نظیر ایجاد شرکتهاي جدید دانشگاهی، ایجاد مراکز پژوهشهاي مشترك با صنعت (جامعه)، تمهیدات حفظ داراییهاي فکري و واگذاري حق امتیاز یافتههای پژوهشهاي دانشگاهی است.
۴) دانشگاه کارآفرین در جستوجوی سبک نوآورانه برای ورود به کسب و کار است؛ لازمهی این امر، تغییرات اساسی در ویژگی سازمانی دانشگاه است. دانشگاه کارآفرین همواره در جامعه ایفای نقش میکند.
۵) دانشگاه کارآفرین به معنای ایجاد کسب و کارهای جدید از سوی اعضای هیئت علمی، کارکنان و دانشجویان است.
۶) در هستهی فرهنگ کارآفرینی، دانشگاههای کارآفرین قرار دارند، این دانشگاهها در نوآوری، شناخت و ایجاد فرصتها، کار کردن در گروههای مختلف، خطرپذیری و پاسخگویی به چالشها از تواناییهای ویژه برخوردارند.
۷) یک دانشگاه کارآفرین بر اساس تجاریسازی (آموزش سفارشی، خدمات مشاورهای و فعالیتهای تحقیق و توسعه) و کالایی کردن (ثبت اختراع، مجوزها یا کسب و کارهای ایجادشده) بنیانگذاری میشود.
۸) دانشگاه کارآفرین دارای انعطافپذیری در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی-اقتصادی و راهبرد توجه و تمرکز بر فرصتهای محیطی است و افراد را برای جستوجو و استفاده از فرصتها برای نوآوری و توسعه آماده میکند.
۹) دانشگاه کارآفرین سه خصوصیت دارد: ۱. دانشگاه از نظر ساختار و فرهنگ سازمانی همانند سازمان کارآفرین است؛ ۲. اعضای دانشگاه (اعضای هیئت علمی، دانشجویان و کارکنان) همانند افراد کارآفرین عمل میکنند؛ ۳. بین دانشگاه و محیط تعامل قوی وجود داشته و ارتباط ساختاری بین دانشگاه و جامعه برقرار است.
۱۰) ویژگی دانشگاه کارآفرین از طریق مشارکت نزدیک دانشگاه و کسب و کار مشخص میشود که در آن اعضای هیئت علمی مسئولیت جذب منابع جدید، مدیریت، برنامهریزی و رهبری را بر عهده دارند.
۱۱) دانشگاه کارآفرین یکی از تسهیلات ایجاد ارزش برای جامعه و ثروت برای آحاد مردم از طریق مسئولیتها، تعهدات و اعمال جدید و نوآورانه میباشد (ایجاد ارزش اجتماعی و اقتصادی و تبدیل دانش علمی و دانشگاهی به مطلوبیت اقتصادی و اجتماعی).
۱۲) کارآفرینی دانشگاهی به معنی ایجاد محیطی برای کاربرد دانش و تحریک رفتار کارآفرینانه در میان تمام اعضای و ساختارهای مجموعهی علمی و دانشگاهی است. دانشگاهها به عوامل و مسئولیتهای دیگری غیر از انگیزهی درآمد و منفعت باید تمرکز کنند.
بر اساس تعاریف و تعابیر فوق، ارتباط با جامعه و محیط پیرامونی و حساسیت به زمینه و تحولات یکی از ویژگیهای کلیدی دانشگاه کارآفرین است. دانشگاه کارآفرین نسبت به زمینهی خود و تحولات جامعه بیتفاوت نمیباشد. بدیهی است حساسیت به تحولات جامعه میتواند برای خود دانشگاه و مأموریت آن نیز مفید و مؤثر باشد، به عبارتی، از تعامل دانشگاه با محیط، منافع زیادی نصیب دانشگاه میشود، این منافع میتواند شامل منابع مالی، اعتبار و وجهه بیرونی، دانشآموختگان شایسته، اعضای هیئت علمی توانمند و کارکنان و مدیران توسعهیافته باشد.
ادبیات دانشگاه کارآفرین میتواند دامنهی وسیعی از موضوعات را پوشش دهد:
۱. ایدهی فلسفی بنیادی دانشگاه و چگونگی تغییر در طول زمان و فرهنگ دانشگاهی؛ ۲. تجاریسازی دانش چگونگی (فناوری) موجود در دانشگاه؛ ۳. فرایند انتقال و تبدیل فناوری؛ ۴. ارتباط نزدیکتر دانشگاه با صنعت (جامعه)؛ ۵. جنبش الگوی پیچش سهگانهی مشارکت صنعت (جامعه)، آموزش عالی و دولت؛ ۶. اشتغال و توسعهی مهارتهای دانشآموختگان و آمادهسازی آنها برای بازار جهانی نیروی کار؛ ۷. پاسخ راهبردی به انبوه تقاضا برای آموزش عالی؛ ۸. بینالمللی کردن دانشگاهها و راهبردهای آنها برای رقابت جهانی؛ ۹. تغییر طبیعت جامعهی دانش و چالش مرتبط با سازمان دانش در درون آموزش عالی؛ ۱۰. فشار بر آموزش عالی برای پاسخ به مسائل توسعهی اجتماعی-اقتصادی؛ ۱۱. فشار بر آموزش عالی از سوی دولتها جهت پرورش نوآوری و تحقق دستور کارهای مرتبط با رقابت ملی و بینالمللی؛ ۱۲. استقلال داخلی و تأمین مالی آیندهی دانشگاهها؛ ۱۳. درکل، در پاسخ به همهی موارد مذکور، بازتاب ارزش عمومی دانشگاهها.
بدیهی است مفهوم دانشگاه در سطوح ملی و بینالمللی بهصورت متنوع رشد کرده و انواعی از نوعشناسیهای مختلف از دانشگاهها با دیدگاههای مختلفی از تعالی و راهبردهای متفاوت ایجاد شده است. رویکردها و مفاهیم سازمانی نوینی نظیر مدیریتگرایی نوین، الگوی کسب و کار، حرفهایگرایی و بازاری شدن در دهههای اخیر به دانشگاهها وارد شده است. مهم است فهم شود که دانشگاه کارآفرین مترادف با هیچیک از این الگوها و رویکردهای سازمانی نمیباشد. مفهوم کارآفرین به فراسوی کسب و کار و سرمایهگذاری خطرپذیر جدید بسط پیدا میکند. دانشگاه کارآفرین فراتر از تمرکز محدود و باریک روی تجاریسازی دارایی فکری و خوف از ابتذال ایدهی دانشگاهی منتج از آن میباشد. کارآفرینی بهعنوان رفتار فردی و سازمانی و در پاسخ به توسعه عدم قطعیت و پیچیدگی شهروندان و همهی انواع سازمانهای خصوصی و دولتی است. اغلب برچسب کارآفرین صرفاً به جنبههای معین و قطعی فعالیت یک دانشگاه نظیر انتقال دانش، ارتباط با محیط پیرامونی، سرمایهگذاری جدید جامعهی دانشگاهی، یادگیری مسئلهمحور و نظایر آنها الصاق میشود، درصورتیکه همهی فعالیتهای یک دانشگاه انعکاس پاسخ به محیطی است که در آن عدم قطعیتها و پیچیدگیها در حال رشد است. در اقتصاد دانشبنیان، دانشگاه کارآفرین یک نیروی مرکزی جهت نوآوری، خلاقیت و رشد اجتماعی-اقتصادی است. هستهی مفهوم دانشگاه کارآفرین، ارتباط بین برج عاج و جهان واقعی است.
در محافل علمی مباحث زیادی دربارهی مزایا و معایب کارآفرینی دانشگاهی و رقیب یا مکمل بودن آموزش، پژوهش و کارآفرینی دانشگاهی انجام شده است. برخی نظریهپردازان، کارآفرینی و درگیری در فعالیتهای مرتبط با موضوع کارآفرینی دانشگاهی را رقیب فعالیتهای آموزشی و پژوهشی جامعهی دانشگاهی میدانند؛ برخی دیگر، کارآفرینی و حضور جامعهی دانشگاهی در فرایند و فعالیتهای کارآفرینی را مکمل و متمم فعالیتهای آموزشی و پژوهشی و نوعی امتیاز برای دانشگاه و جامعهی دانشگاهی قلمداد میکنند. از یک منظر، فعالیتهای کارآفرینی، رقیب زمان محدود جامعهی دانشگاهی است؛ جامعهی دانشگاهی درگیر در فرایند تأسیس بنگاهها و مؤسسات دانشگاهی با چالشهای سازمانی و مدیریتی در راهاندازی این مؤسسات مواجه میشوند، از این منظر، کارآفرینی دانشگاهی دارای اثرات زیانبار بر فعالیتهای خالص پژوهشی جامعهی دانشگاهی است. دو اثر منفی کارآفرینی دانشگاهی شامل ۱. تأخیر در انتشار دستاوردهای پژوهشی و ۲. انتقال علاقه و ذائقهی استادان و پژوهشگران از پژوهش پایهای به پژوهش کاربردی است. همچنین ادعا میشود که فعالیتهای کارآفرینی موجب کاهش بهرهوری علمی پژوهشگران درگیر در فرایند کارآفرینی است.
دیدگاه دیگر دربارهی اثرات منفی کارآفرینی دانشگاهی، نگرانی از به خطر افتادن سرمایهگذاری برای دانش آینده است. ادعا میشود تمرکز بر روی خواستهها و نیازهای فعلی بازار و منفعتطلبی و سودجویی در فعالیتهای علمی ممکن است انگیزهها و محرکهای لازم و ضروری برای سرمایهگذاری در علوم و دانشهای مورد نیاز نسلهای آینده را تضعیف کند. با دیدگاه کارآفرینی، پدربزرگها و مادربزرگها برای نوههای خود سرمایهگذاری نمیکنند و معلوم نیست در آینده چه بلایی بر سر نسلهای آینده بیاید. این طیف معتقدند اکثر اختراعات و یافتههای اساسی بشر جنبهی غیراقتصادی و غیرسودجویانه داشته است.
در مقابل، موافقان کارآفرینی دانشگاهی معتقدند هرچند فعالیتهای کارآفرینی میتواند برای زمان جامعهی دانشگاهی رقیب باشد، ولی این رابطه مجبور نیست منفی باشد، حتی رابطهی این فعالیتها میتواند دارای اثرات و منافع دوطرفه و متقابل باشد. تعامل سازنده با بنگاهها و مؤسسات (جامعه) سرآغاز ظرفیتهایی برای یادگیری و دستیابی به مهارتها و داراییهای مکمل است که سود و منفعت بالقوهی زیادی برای اختراع و کارآفرینی علمی ایجاد میکند. ارتباط با بازار و بنگاهها در شناسایی موضوعات و مسائل پژوهشی کمک میکند و برای یافتن راهحلها و رویکردهای مواجهه با مسائل، پژوهشگر و دانشگر را یاری میکند. همچنین، مهارتها و تجهیزات قابل دسترس در شرکتها و بنگاهها اغلب مکمل آزمایشگاههای پژوهش عمومی و دولتی هستند. به علاوه، بنگاهها به شبکههایی در موضوع فعالیت خود دسترسی دارند که جامعهی دانشگاهی به چنین امکاناتی دسترسی ندارند. در مجموع، اثرات تعامل با بنگاهها و بازار، جامعهی دانشگاهی را جهت یادگیری، تقویت و غنیسازی قابلیتها و تواناییهای خود برای انجام پژوهش توانمند میسازد. علاوه بر فرصتهای یادگیری و توانافزایی از طریق ارتباط با بخش خصوصی و بنگاههای اقتصادی، کارآفرینی دانشگاهی میتواند دارای منافع مستقیمی نظیر پرداختهای مالی، تأمین مالی برای توسعه و تجهیز امکانات پژوهشی بهویژه آزمایشگاهها و کارگاهها، درآمد بیشتر پژوهشگران باشد.
هرچند دانشگاه کارآفرین دارای موافقان و منتقدان جدی است، اما باید توجه داشت که توسعهی کارکرد کارآفرینی به معنای حذف یا تضعیف کارکردهای آموزش و پژوهشی از رسالت و مأموریت دانشگاهها نمیباشد (شکل ۱)، بهویژه که آموزش مأموریت و رسالت اصلی و ذاتی همهی دانشگاههاست؛ بهعنوان مثال، در رتبهبندی بینالمللی تایمز از وضعیت رشتههای علوم اجتماعی در سال ۲۰۱۶-۲۰۱۵ ایالات متحده با ۹ دانشگاه در بین ۱۰ دانشگاه ممتاز جهان در صدر رتبهبندی علوم اجتماعی قرار داشته و دانشگاه فناوری ماساچوست در رتبهی اول و دانشگاه استنفورد در رتبهی دوم رشتههای علوم اجتماعی قرار داشتهاند. به عبارتی، کارآفرینی دانشگاهی تضاد و تعارضی با پیشرفت در سایر عرصهها و کارکردهای دانشگاه ازجمله کارکردهای آموزشی و پژوهشی ندارد، در واقع، آنچه که میتواند کارآفرینی دانشگاهی را مثبت و سازنده کرده و اثرات مثبت و مزایای آن را افزایش دهد، مدیریت و رهبری اثربخش فعالیتهای کارآفرینی است. رویکرد جامع به ابعاد مختلف دانشگاه کارآفرین و سرمایهگذاری بر روی علوم و دانشهای بنیادی در کنار سایر انواع تحقیقات و ترسیم چشمانداز بلندمدت و چندنسلی در پژوهشهای دانشگاهی و کارآفرینی علمی، ازجمله مبانی و الزامات قابل توجهی است که میتواند کارآفرینی دانشگاهی را به سمت و سوی اثرات مثبت و کاهش معایب و اثرات منفی سوق دهد.
شکل ۱- همزمانی همه کارکردهای دانشگاه (آموزش، پژوهش و کارآفرینی)
از نظر بسیاری از صاحبنظران، نوآوری و کارآفرینی موتور محرک تغییرات اجتماعی بوده و حیات اجتماعی زاینده در تخریب سازنده و جایگزینی سیاستها، برنامهها و بنیادهای کهنه، منسوخشده و بیبازده و کجرویهای ناشی از آنها با سیاستها، بنیانها و نهادهای نوین و بهتر میباشد. به عبارتی، در عالم واقع همهچیز باید به کار تبدیل شود وگرنه اصولاً اتفاق مهم و درخور اعتنایی نیفتاده است؛ در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی دانشگاهها این تبدیل میتواند بر اساس نظریهی تسری در مراحل بعدی و در جاهای دیگری اتفاق بیفتد. بدیهی است کارآفرینی نتیجهی خلاقیت و نوآوری است و نوآوری نیازمند سازمان نظامیافته، خطمشی روشن و سختکوشی است. دانشگاه میتواند به گونهای سازماندهی شود که توان پرداختن به نوآوری و کارآفرینی هدفمند را داشته باشد و همهی فعالیتهای فردی و سازمانی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی تبدیل به کار شود. بالاخره، هر دانشگاه باید بر اساس مأموریت خود کاری انجام دهد و تولید ارزش کند. هرچند در ادبیات کارآفرینی نگرش غالب، رویکرد اقتصادی است، اما کارآفرینی یک مفهوم چندبعدی با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با ماهیت ابررشتهای و میانرشتهای است.
تعمیق در یک بعد (محور) کارآفرینی دانشگاهی بستگی به زمینهی فعالیت، موقعیت و منطقهی استقرار و مأموریتهای محلی، منطقهای، ملی و جهانی دانشگاه مورد نظر دارد. یکی از دلایل مهم غلبهی رویکرد فنی-اقتصادی بر کلیت کارآفرینی دانشگاهی، کیفیت و ارزش نسبتاً بالای آموزشهای فنی-مهندسی در دانشگاههای غربی بهویژه نظام آموزش عالی ایالات متحده امریکاست. به سبب ناکارآمدی نسبی سایر رشتههای علمی، رویکرد فنی-اقتصادی، تفکر حاکم بر دانشگاه کارآفرین شده و عموم دانشگاههای دنیا ازجمله ایران نیز این رویکرد را ترویج و عملیاتی میکنند.
هر دانشگاه باید بر اساس مأموریت و رسالت (فلسفهی وجودی) خود کارآفرین باشد. هر دانشگاه در سپهر جامع علم و فناوری و نظام ملی نوآوری باید بر اساس مأموریت خود دارای راهبرد، تعریف، الگو و ترکیب ویژهای برای کارآفرینی باشد؛ ازاینرو، دانشگاههای کارآفرین در یک طیف متنوعی قرار میگیرند که در آن کارآفرینی دانشگاهی بر اساس ۱) مأموریت و زمینه فعالیت هر دانشگاه، ۲) انواع کارآفرینی (اجتماعی-اقتصادی)، ۳) کارکردهای سنتی دانشگاه (آموزش و پژوهش) و ۴) نوع دانشگاه (ترکیب رشتهها و تخصصهای علمی) تعریف میشود. اصولاً بهکارگیری یک الگوی معین و جهانشمول برای دانشگاه کارآفرین (نسل سوم) با روح و فلسفهی این نوع دانشگاه در تضاد میباشد.
بنابراین، میتوان نتیجهگیری و توصیه کرد: ۱) دانشگاه کارآفرین یکی از راهحلهای کلیدی مسائل اجتماعی-اقتصادی کشور و توسعهی جامعه و اقتصاد دانشبنیان است؛ ۲) توسعه و تحرک نظام دانشگاهی به سمت و سوی کارآفرینی یک ضرورت است؛ ۳) مفهوم و مصادیق کارآفرینی جامع بوده و دارای ابعاد متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است؛ ۴) تحدید مفهوم جامع کارآفرینی به مفهوم محدود فنی-اقتصادی و کاربردی و تجاریسازی یافتههای پژوهشی و علوم یک اشتباه فاحش و شروع ناصواب رویکرد کارآفرینی علمی و دانشگاهی است که باید از این رویکرد اشتباه به شدت حذر کرد، چراکه اگر شدت مسائل اجتماعی-فرهنگی کشور بیشتر از شدت مسائل فنی-اقتصادی نباشد قطعاً کمتر از آنها نمیباشد.
*عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی