به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روابط عمومی دبیرخانه کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی، سه طرحنامه «نظریه بلاغی بیان و تبیین»، «ساختار شکنی قصاص» و «ترجمه مخاطب محور قرآن» در کرسی علوم نقلی ارائه و پس از بررسی نظرات داوران تصمیماتی در این خصوص گرفته شد.
بر اساس این گزارش، دو طرحنامه نظریه «ساختار شکنی قصاص» و «ترجمه مخاطب محور قرآن» نیازمند تکمیل مستندات تشخیص داده شد و به صاحب نظریه جهت رفع نقایص ارجاع گردید.
همچنین اعضای کرسی درباره برگزاری پیش اجلاسیه علمی طرحنامه «نظریه بلاغی بیان و تبیین» در دانشگاه اصفهان که توسط دکتر محمد خاقانی ارائه شد، به نتیجه رسیدند و شورای داوران و ناقدان این نظریه را تعیین کردند.
خلاصهای از «نظریه بلاغی بیان و تبیین»
علم بلاغت از جمله علوم لغوی و ادبی است که در جهان اسلام نضج و تکامل فراوان یافت. علمای بلاغت عربی هرچند در برخی مبانی فلسفی مانند مباحث صناعات خمس (بویژه شعر و خطابه) از نظریات ارسطو و برخی فلاسفه دیگر یونان متأثر بودند، اما برای تشخیص و تبیین دقایق و اسرار قرآنی در تدوین این دانش ابتکارات فراوانی ارائه دادند.
این دانش مرحله تولد خود را مرهون نابغه ایرانی سیبویه و الکتاب اوست، که در کنار مباحث صرفی و نحوی به برخی رهیافت های بلاغی اشاره کرد، و سپس در مرحله تکامل مرهون نابغة دوم ایرانی عبد القاهر جرجانی است که با دو کتاب اسرار البلاغة و دلائل الإعجاز مباحث این علم را برای تبیین جزئیات اعجاز بلاغی قرآن کریم به اوج رساند، و سرانجام با فصل سوم از کتاب مفتاح العلوم سکاکی به سه شاخه اصلی معانی و بیان و بدیع تقسیم شد، و در تمام قرون پس از آن با شروح مختلفی که استادانی چون خطیب قزوینی و تفتازانی بر آن نوشتند با همان طرح سکاکی تثبیت شد.
كتب آموزشي منتشره در كشور ما در حوزة بلاغت تماما با رويكردي سنتي و بر پايه آموزه هاي سكاكي و خطيب و تفتازاني بنا شده است، كه نمونه بارز آن كتاب جواهر البلاغه احمد الهاشمي و كتاب محمد خاقانی اصفهانی با عنوان جلوه هاي بلاغت در نهج البلاغه است. در حالي كه علم بلاغت به عنوان مهم ترين دانش در حوزة ادبيات و زبيايي شناسي زبان مدت ها است تحت تأثير نحله هاي نو در زبانشناسي نو تغييرات شگرفي يافته است، كه يكي از محورهاي آن گذار از بلاغت جمله به بلاغت متن است.
در این نظریه در آغاز ديدگاه برخي زبانشناسان غربي در خصوص مرگ دانش بلاغت و جايگزيني علوم ديگري مانند نقد ادبي، معناشناسي، نشانه شناسي، سبك شناسي و ... و نيز ديدگاه هاي افراطي و تفريطي برخي از صاحبنظران بلاغت جديد در جهان عرب مانند احمد مصطفي مراغي، احمد الشايب، أمين الخولي و سعد مصلوح مورد نقادي قرار گرفته، و با ادعاي ناكارآمدي آنها نظریه بلاغی بیان و تبيين براي ارائة الگویی نو از علم بلاغت عرضه شده است، که در آن اولا زیبایی شناسی زبان علاوه بر حوزة ادبیات به تمام زبان تعمیم یافته، ثانیا سه علم معانی و بیان و بدیع به دو علم زیبایی های لفظی (جمالیات اللفظ) و ارزش های معنایی (کمالیات المعنی) تبديل شده است. اين نظريه در تكميل نظريه پيشين همين پژوهشگر با عنوان: نشانه شناسي و زبانشناسي اسلامي، براي اولين بار قاعده فلسفي حكمت متعاليه ملاصداري شيرازي (النفس جسمانية الحدوث وروحانية البقاء) را از رابطه جسم و روح به رابطه لفظ و معنا سرايت داده و بركنشهاي اين تسري را در حوزه بلاغت بررسي كرده است.
براي تحقق اهداف اين نظريه ابتدا به كاركردهاي دو كليد واژة قرآني بيان و تبيين پرداخته شده، سپس برخي مباحث حوزه علم معاني به علم نحو واگذار شده، و مباحث باقيمانده علم بلاغت در دو باب تقسيم شده است: باب اول كماليات معنا با عنوان بلاغت بيان، و باب دوم جماليات لفظ با عنوان بلاغت تبيين مورد بحث قرار گرفته است. در پايان با عنوان متمم از اتحاد واقعي لفظ و معنا و زيبايي هاي لفظي و معنوي با الهام از نظريه ملاصدرا در خصوص تركيب اتحادي ماده و صورت بجاي تركيب انضمامي دفاع شده است.