به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «هرمنوتیک قرآن» با حضور استاد محمد مجتهد شبستری، متخصص الهیات تطبیقی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا قائمینیا پژوهشگر حوزه دین و فلسفه، مجید معارف، رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران و جمع کثیری از استادان و علاقهمندان حوزه دین (دوشنبه 26 بهمنماه) در دانشکده الهیات و معارف دانشگاه تهران برگزار شد.
هرمنوتیک در ایران واژه بیگانهای است
مجتهد شبستری با اشاره به فعالیت 20 ساله خود در حوزه هرمنوتیک قرآن گفت: با اینکه سالها بسیاری از محققان و پژوهشگران درباره «هرمنوتیک» سخن گفتهاند اما هرمنوتیک در ایران واژه غریب و بیگانهای است. گاهی سوال میشود که آیا هرمنوتیک تعبیر و یا تفسیر است؟ خلاصه بگویم وقتی ما اینجا با هم حرف میزنیم و سالن را ترک میکنیم برخی میگویند ما فهمیدیم او چه گفت و برخی میگویند ما نفهمیدیم او چه گفت. این عبارت نه تحلیل است نه تفسیر اما در ارتباطگیری زبانی آنچه را اتفاق افتاده است با نام تفسیر میشناسیم.
وی با اشاره به اینکه بحثهای مربوط به تفسیر چگونه از سه قرن اخیر آغاز شد، گفت: ما در عصری زندگی میکنیم که فلسفههای جدید گوناگون و علوم جدید زیادی به وجود آمدند؛ تفسیر متون کتاب و سنت ما را مورد «تحدی» قرار داده است، به عبارتی پیروان کتاب و سنت به شیعیان میگویند تا شما تکلیف خود را با فلسفههای جدید روشن نکنید نمیتوانید به تفسیر قابل دفاعی از کتاب و سنت برسید. این تحدی به ویژه شامل مسلمانان میشود که در همه برههها اذعان دارند که در همه صحنههای جهانی حرفی برای گفتن دارند.
هرمنوتیک اخص و هرمنوتیک اعم
این پژوهشگر پیشکسوت حوزه دین با اشاره به فلسفههای گوناگونی مانند زبانشناسی، انسانشناسی جدید، هرمنوتیک جدید و تاریخ گفت: تاریخ بحث مهمی است زیرا تمام متون و تفسیرها در روند تاریخ پیدا شده است در این شرایط ما مسلمانان نمیتوانیم به میراث گذشته خود بسنده کنیم. بایستی مسائل و موضوعات و استدلالهای موجود در چهار قلمرو نمونه که از آن یاد کردم بررسی کنیم و نسبت آنها را با تاثیر و تاثراتشان در فهم و تفسیر خودمان از کتاب و سنت در عصر حاضر بررسی کنیم. نکته بعدی من این است که هرمنوتیک قرآن این نیست که قرآن دارای معانی متعدد است یا یکگونه تفسیر دارد متاسفانه در ایران وقتی واژه هرمنوتیک به کار برده شد همه سخن خود را به این موضوع متمرکز کردند که آیا متون قرآن یک معنا یا چند معنا دارد.
مجتهد شبستری در ادامه سخنانش به هرمنوتیک اخص و هرمنوتیک اعم در تفسیر متون پرداخت و گفت: هرمنوتیک فلسفی اخص مخصوص گادامر است و هرمنوتیک فلسفی اعم مساله دیگری است که رویکردی فلسفی دارد که وارد فضای آکادمیک شده است باید بگویم «شلایرماخر» نخستین کسی بود که هرمنوتیک فلسفی اعم را دو قرن پیش از این ساخته و پرداخته کرد. منظور من از هرمنوتیک این است که مباحثی را در برخی موضوعات ضروری در متون به وجود بیاوریم تا تکلیفمان را با آن متون مشخص کنیم تا در نتیجه بگوییم متون کتاب و سنت را فهمیدیم و آن را تفسیر کردیم.
گسست هرمنوتیک جدید و قدیم
وی در بخش دیگری از سخنانش به بحث «هرمنوتیک جدید» در تفسیر متون پرداخت و اظهار کرد: برخی اعتقاد دارند که «هرمنوتیک جدید» نوع تکاملیافته «هرمنوتیک قدیم» است در صورتی که این موضوع صحت ندارد و بین «هرمنوتیک قدیم» و جدید گسستهایی وجود دارد و برخی اعتقاد دارند نقد عقل به وسیله کانت نشان داد که ساختار و نظم جهان به پدیدهها مربوط میشود نه جهان فینفسه. ما جهان را آن طور که مینماید درک میکنیم نه آن طور که فی نفسه است. پس باید به این دیدگاه دقت کرد. معنای این متون و فهم جملات وارد ذهن میشود و به قول کانت دانش از جهان خارج وارد ذهن انسان میشود، به اعتقاد من فهم نیز جدای از ذهن نیست و آن نیز از ذهن شروع میشود، در کل نقطه شروع فهمیدن از ذهن انسان است.
این سخنران ادامه داد: وقتی سخن از تفسیر به میان میآوریم باید ابتدا به صورت استقرایی انواع تفاسیر را برشماریم. یکی از نظریهپردازان 17 تفسیر متن را معین کرده است.
«تفکر جدید» ذات ندارد
در ادامه نشست «هرمنوتیک قرآن» حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، پژوهشگر حوزه دین و تفسیر متون دانشهای عصر جدید را به دو شاخه روشی و محتوایی تقسیم کرد و گفت: ایزوتسو، قرآنپژوه ژاپنی، در تحقیقات خود در متون قرآن از دانش روشی استفاده کرده و تاکید دارد که از معناشناسی جدید قرآن در تحقیقات خود استفاده کرده است. مرحوم اقبال لاهوری نیز از دانشهای روشی در تحقیقات خود استفاده کرده است.
وی با بیان اینکه در فضای تفکر معاصر ساختارگرایی، هرمنوتیک، زبانشناسی و سایر علوم جدید به وجود آمده است، اظهار کرد: باید به این نکته توجه داشته باشیم که «تفکر جدید» ذاتی ندارند وقتی ما شروع میکنیم از تفکر جدید در مطالعات دینی صحبت میکنیم نباید این تعبیر را داشته باشیم که اصول ثابتی در این تفکر وجود دارد.
این پژوهشگر حوزه فلسفه ادامه داد: هرمنوتیک عبارتی است که از واژه «هرمس» گرفته شده است. هرمس از جمله خدایگانی است که در معبد «دلفی» پیام را از خدایان میگرفت، ترجمه و آن را تفسیر میکرد و در آخر به مردم اعلام میکرد. هرمنوتیک با دانشهای دیگر تفاوتهای اساسی دارد تا در طول تاریخ موضوع مشخصی نداشته و از آن به دانش «متلون» یاد شده است. آگوستین از جمله متفکرانی است که مهمترین اقدام خود در قرون وسطی را انجام داد و از هرمنوتیک یاد کرد. هرمنوتیک جدید نیز با اقدامات «شلایرماخر» آغاز شد و نقطه تولد هرمنوتیک جدید از تلاقی «پروتستان» و «کاتولیک» شکل گرفت.
گادامر و مهمترین تغییر در هرمنوتیک
قائمینیا با اشاره به اقدامات برخی فیلسوفان آلمانی در «هرمنوتیک» گفت: کانت از جمله فیلسوفانی بود که مسایل استعلایی را در فلسفه باب کرد. در اوایل قرن بیستم نیز هایدگر دیگر فیلسوف آلمانی هرمنوتیک را به سمت هستیشناسی وجود سوق داد و اذعان کرد که فهم یکی از مولفههای اصلی «دازاین» است. اما مهمترین تغییر و تحول در هرمنوتیک به دست گادامر اتفاق افتاد او بود که دوگانگی ماخری را از هرمنوتیک حذف کرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش به معرفتشناسی دینی و انسداد در روند مطالعه این نوع معرفتشناسی اشاره کرد و گفت: با تمام احترامی که به کار عالمان گذشته خود درباره معرفتشناسی دینی قائل هستم باید بگویم که معرفتشناسی گذشته راه به جایی نمیبرد و انسداد مطالعاتی آن ادامه پیدا میکند، راه برونرفت از این انسداد آموختن معرفتهای دینی است.