شناسهٔ خبر: 42510 - سرویس دیگر رسانه ها

گذری بر شعر ˝ناب˝، ˝گفتار˝، ˝فراگفتار˝ و حالا ˝حکمت˝

سیدعلی صالحی را شاید بیش از همه به‌عنوان واضع شعری موسوم به ˝گفتار˝ بشناسیم، هر چند خودش دوست دارد او را واضع شعر ناب هم بدانیم...

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هرآنلاین؛  سیدعلی صالحی را شاید بیش از همه به‌عنوان واضع شعری موسوم به "گفتار" بشناسیم، هر چند خودش دوست دارد او را واضع شعر ناب هم بدانیم. او در دهه هفتاد به زعم خودش بدعتی دیگر ایجاد کرد با نام "فرا گفتار" و اکنون شعری دیگر را پیشنهاد می‌دهد که "حکمت" نام نهاده است.

حضور اول سیدعلی صالحی اما به‌زعم خودش، در شعر ناب بود. "حضور اول "موج ناب" بود به ایام خردسالی خِرَد‌، حضور دوم "شعر گفتار" بود به ایام پختگی و این راه و روند به حضور سوم خواهد رسید!" 

پله اول: ناب

اوایل دهه پنجاه در شعر شاعرانی نظیر آریا آریاپور، هرمز علی‌پور، فیروزه میزانی، سیروس رادمنش، یارمحمد اسدپور، سیدعلی صالحی و حتی شاعرانی دیگر نظیر هوشنگ چالنگی، فرامرز سلیمانی، مهین خدیوی، مینا دستغیب، آذر مطلق‌فرد یا همایونتاج طباطبایی خصیصه‌هایی همرنگ دیده می‌شود که از چشمان منوچهر آتشی پنهان نمی‌ماند. این ویژگی‌ها که بعضا در شعر این شاعران با یکدیگر همپوشانی پیدا می‌کنند، عمدتا در مجله "تماشا" منتشر می‌شوند.

شمس لنگرودی درباره نحوه شکل‌گیری شعر ناب (تاریخ تحلیلی شعر نو، صفحه ۴۳۲؛ جلد آخر) می‌نویسد: "با معرفی آریا آریاپور (حمید کریم‌پور) در تماشا و دفاع شورانگیز منوچهر آتشی از شعر او، شاعران جوانی که شعرشان به لحاظ زیبایی‌شناسی در این حوزه از شعر موج نو قرار می‌گرفت و بعضا نیز با "کارگاه شعر" نوری علاء همکاری‌هایی داشته‌اند، به تماشا روی می‌آورند و به این ترتیب، موج ناب پا می‌گیرد و به جریان می‌افتد. نحله‌ای که پاره‌ای از خامی‌ها و ناپیراستگی‌ها، هرز رفتن‌ها، خشک‌زبانی‌ها و صناعات دروغین بی‌حس و حال موج نو اولیه را یکسو می‎زند، و تحت مراقبت‌های ویژه منوچهر آتشی گاه اشعاری در آن یافت می‌شود که به تمام معنا شعر ناب است. موج ناب در حال کمال‌یابی است که انقلاب سال ۱۳۵۷ پیش می‌آید و با پراکندن شاعران آن متوقف می‌شود."

شعر ناب بیشتر از آنکه کشفی باشد فردی، جریانی است که توسط گروهی از شاعران جنوبی به وجود آمد. هر چند در روند پدید آمدن شعر نیمایی و حتی سپید نیز شاعران بسیاری چه پیش و چه پس از پدید آمدن آن، به شکل‌گیری آن کمک کردند، اما بیش از همه نیما یوشیج و احمد شاملو درصدد توضیح این دو نوع شعر برآمدند و از این جهت موجد شعرهایی بودند که به آن اندیشیدند، در مقام توضیح آن برآمدند و نهایتا آن را نوشتند. اما سیدعلی صالحی را نمی‌توان مبدع شعر ناب دانست، هر چند باید انصاف داشت و او را یکی از شاعران "ناب" آن روزهای جنوب دانست. چنانکه اسامی مزبور نیز به شکل‌گیری آن کمک کردند، هر چند شاید آریا آریاپور به لحاظ زمانی مقدم‌تر باشد بر شاعران همقطارش، که البته تقدم و تاخر در این موارد اهمیت چندانی ندارد.  

پله دوم: گفتار /فراگفتار

سیدعلی صالحی در زمانی که بیش از امروز به شعرش توجه می‌شد و جامعه ادبی از او به‌عنوان شاعری مستعد یاد می‌کرد، از شعری به نام "گفتار" سخن گفت.

با اینکه حدود سه دهه از آن زمان می‌گذرد، همچنان هیچ مکتوب تئوریکی در این زمینه به دست مخاطبان شعر نیفتاده است، هر چند پارامترهایی می‌توان برای آن قائل بود. خود او می‌گوید که "شعر گفتار یک میراث کهن است که ریشه در گات‌های اوستا دارد و این لایه بسیار پرظرفیت در خانه شعر فارسی به حیات خود ادمه داده و با حضور در بخش‌هایی از غزلیات حافظ به اوج خود رسیده است." مهم‌تر اینکه "این حیات تا زمان نیما هم ادامه داشته و چندین شعر نیما از سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۸ به طرز غریبی به شعر گفتار نزدیک است." در نهایت سیدعلی صالحی، فروغ فرخزاد را شاعر "ناب‌ترین شعرهای گفتار" می‌داند.  همان‌طور که سیدعلی صالحی می‌گوید شعر گفتار را در بسیاری از شاعران معاصر می‌توان سراغ گرفت، ولی این را هم می‌توان اضافه کرد که پیش از صالحی شاعران دیگری نیز بوده‌اند که به تک و توک ممیزهای شعر گفتار اشاره و در شعرهایشان نیز از آن استفاده کرده بودند. اما شعر فراگفتار حدود یک دهه بعد مطرح می‌شود.

چندوچون این نوع شعر بیشتر از شعر "گفتار" در ابهام است و برای همین هم "فراگفتار" در حد یک اصطلاح یا ترم ژورنالیستی/ادبی باقی می‌ماند.

صالحی درباره "فراگفتار" چنین می‌گوید: "دهه هفتاد‌، با ساخت و سلوک پدیده "فراگفتار" نخست "شکل" راه آینده را ترسیم کردم؛ زبان باید ساده باشد‌، هزار بار در دهه‌های دور گفته‌ام، ‌نه ساده‌نویسی ابلهانه‌، بلکه زبان ساده‌، و نه شعر ساده به فلاکت‌رسیده در جهان سقوط! فراگفتار! درست مثل نقض تقطیع غلط شعر سپید در دهه چهل که رایج بود، و به جنبش گفتار رسید آن شهود جسورانه. دهه هفتاد (اواخر آن) دو شعر با کارکرد "فراگفتار" در مجله معیار منتشر کردم... که یکی از آن دو با نام "نی" اگر تند و بلند خوانده می‌شد‌، مخاطب شنوا‌، صدای نوعی نی را می‌شنید! شکل و سلوک صوری فراگفتار‌ به دنیا آمد‌... ."  

پله سوم: حکمت

نمی‌شود سراغ شعر حکمت رفت و تنها وجیزه موجود در باب آن-دست‌کم بخش اندکی از آن- را نخواند. سیدعلی صالحی در یادداشتی با عنوان "شعر حکمت و حضور سوم" می‌نویسد: "من شعر گفتار را از دل موج ناب خود به درآوردم‌، و به عالم و آدم گفتم‌، زیرا قابل سرقت بی‌رحمانه نبود چون موج ناب... ! حالا و هلا... ! شعر حکمت را از دل شعر گفتار به درآورده و به جهان واژه معرفی خواهم کرد."

اما توضیح تئوریک (!) سیدعلی صالحی از شعر حکمت: "رهایی... رهایی... رهایی بی‌رحمانه از قیدهای کهن‌سال! استعاره چیست‌، شکل کدام است؟ زبان را چه می‌گویند، فرم و فریب و این همه مدرک مزخرف به چه کار ما می‌آید!؟ ما در این هفتاد سال اخیر خاصه‌، جز فرار مردم فهمیده از "شعر" چه دیده و چه کرده‌ایم. توان تولید حکمت‌، بی‌مرگ‌ترین امکان برای رسیدن به آزادی‌بیان است. سرزمین ما‌، گهواره حکیمان است... چرا از آفرینش حکمت‌، آن هم در شعر بازمانده‌ایم!؟ فوران حیرت و حلول واژه در لحظه اتفاق... !"

و نهایتا این را هم بخوانیم که: "سال و ماهی مدید بود که دریافته بودم دارم به راه دیگری می‌گذرم‌، گفتم هرچه از دوره گفتار دارم‌، بیاورم به نظر‌، و چاپ آثار پیاپی را طی کردم تا امروز به همین سال و ماه مدید که دیگر در میدان کتاب نمی‌آیم تا حضور "شعر حکمت"! این تقدیر مطلق من است در شعر!" سیدعلی صالحی در ماه جاری و در یادداشتی که بخشی از آن را خواندید مدعی شعری شد به نام حکمت، در حالی که دغدغه‌ای هم برای تبیین، توضیح، واکاوی و تئوریزه کردن آن نداشته است. برای همین هم نیازی ندیده است به ویژگی‌ها یا پارامترهای شعر حکمت اشاره کند.

بعد از قرائت این یادداشت که با زبانی شاعرانه (و نه علمی و نظریه‌پردازانه) نگاشته شده است، متوجه می‌شویم سیدعلی صالحی واضعی بوده در مقام "ناب"، "گفتار"، "فراگفتار" و اکنون "حکمت شعر"؛ به چهره سومی باور دارد و شعر چرخشی؛ رهایی... رهایی... ؛ تولید حکمت‌، بی‌مرگ‌ترین امکان برای رسیدن به آزادی‌بیان است؛ سرزمین ما‌، گهواره حکیمان است؛ و تقدیر مطلق صالحی متاسفانه یا خوشبختانه "حکمت" است. لازم به کارشناسی نیست؛ اینها بسنده نمی‌نماید. شاید نمونه‌های شعری "حکمت" به قلم سیدعلی صالحی حرف‌های بیشتری برای گفتن داشته باشد.