به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روابط عمومی دبیرخانه هیأت حمایت از کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره، به ریاست دکتر مصطفی ملکوتیان و سایر اعضای آن و با ارائه طرحنامه نظریه «انگیزه نهضت حسینی احیای امامت الهی» در محل دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد.
بنا بر آنچه در طرحنامه آمده و از عنوان آن نیز مشخص است، مسئله اصلی پژوهشگر انگیزه و هدف امام حسین(ع) از نهضت عاشوراست و خود معتقد است که هدف اساسی ایشان احیای (ahya) امامت الهی بوده که در جامعه اسلامی در حال به فراموشی سپرده شدن بوده است.
صاحب طرحنامه «انگیزه نهضت حسینی احیای امامت الهی» از شش نظریه رایج در میان علمای شیعه و فضلا و حوزویان نام میبرد و معتقد است نظریهای که خود مطرح کرده میتواند به رفع کاستیها و گسستهای دیگر نظریات کمک کند.
وی مینویسد: در این شش نظر به برخی از جنبههای اهداف امام حسین(ع) مانند تشکیل حکومت، شهادتطلبی، امر به معروف و نهی از منکر و تشكيل حكومت، شورش علیه یزید و اصلاح امت اشاره شده، در حالی که با احیای امامت الهی تمامی ایدههای اسلامی همچون حکومت، ایجاد عدالت، پیاده شدن احکام الهی و امر به معروف و نهی از منکر احیا میشوند.
صاحب طرحنامه نظریه «انگیزه نهضت حسینی احیای امامت الهی» مدعی است که این نظریه با متدولوژی بررسی علمی پدیدهها و نهادهای سیاسی به روش توصیفی تحلیلی حاصل شده و در این بررسی تبیین و تحلیل حوادث تاریخی و سخنان امام حسین(ع) در مراحل مختلف سفرشان تا حادثه کربلا مورد توجه بوده است.
وی در بیان اصول نظریه خود به «تداوم امامت و وصایت انبیا از آدم تا نوح و ابراهیم و خاتم پیامبران، از دیدگاه شیعه» اشاره کرده و مینویسد: با توجه به این که این روند هیچگاه قطع نخواهد شد، در نتیجه پس از رسولالله(ص) این روند در امام علی(ع) و سپس 11 نفر از فرزندان و نسل او تا ظهور قائم تداوم خواهد یافت.
او با واسطه قرار دادن این نکته که وصایت اساس نظریه فقه سیاسی و اندیشه سیاسی شیعه در امر امامت و رهبری را شکل میدهد، و با شاهد آوردن تلاشهای پیامبر اکرم(ص) در تبیین تئوری امامت و طرح جانشینی خود در غدیر خم، از آن باور کلامی جهت تبیین نظریهاش بهره میبرد.
نویسنده معتقد است محققان گذشته به سیر روند اندیشه سیاسی شیعه از قرآن و سخنان رسولالله(ص) و امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و امام حسن مجتبی(ع) کمتر توجه داشتهاند و پیوستگی سخنان امام حسین(ع) با نظرات اجدادشان را با دیده دقت و توجه ننگریستهاند؛ لذا به تبیین دقیقی دست نیافتهاند.
وی می افزاید: پس از رحلت رسول خدا(ص) و شکلگیری نظام خلافت اسلامی، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و امام حسن مجتبی(ع) هر کدام بر حسب شرایط اجتماعی به احیای امامت الهی پرداختند و امام حسین(ع) نیز از هنگام خروج از مدینه و در برابر والی آن شهر، سپس در پاسخ کوفیها و در نامه به شیعیان بصره و سپس در برابر سپاه حر و در سخنرانیهای خود در دوحسم و بیضه و کربلا به تبیین جایگاه امامت الهی و مشروعیت خود برای اداره سیاسی جامعه اسلامی میپردازند و از رژیم اموی سلب صلاحیت میکنند.
صاحب طرحنامه در بخش دیگری از مدعای خود آورده است: «به خوبی واضح است که با شرایط اجتماعی و سیاسی موجود جامعه اسلامی سال 60 هجری ایجاد یک حکومت دینی امکانپذیر نبود زیرا امام حسین(ع) امکانات کافی برای چنین کاری نداشت و عمال رژیم اموی بر عراق، ایران، یمن، شام و آفریقا کاملاً سیطره داشتند و ابن عباس و عبدالله بن جعفر و عبدالله بن مطیع عدوی هشدار کشته شدن آن حضرت را داده بودند.»
او ادامه میدهد: به همین سبب امام حسین(ع) به دنبال احیای اندیشه امامت الهی بودند تا جامعه اسلامی پذیرای امامت الهی گردند و مقبولیت سیاسی در کنار مشروعیت دیی برای آن حضرت حاصل شود و امام بتوانند نهضت اصلاحی خود را آغاز کنند.
وی در اشاره به پیامدها و دستاوردهای نظریه پیشنهادی خود، تبیین صحیح تاریخی نهضت امام حسین(ع)، رفع کاستیها و گسست تحقیقاتی دیدگاههای گوناگون، پیشرفت دیدگاههای نظری درباره نهضت سرنوشتساز عاشورا و تبیین گفتمان نوین از درون و برون حادثه کربلا را برشمرده است.
بنا بر این گزارش، اعضای شورای علمی کرسی علوم اجتماعی پس از بررسی طرحنامه و گفتگو درباره ابعاد مختلف نظریه، با تعیین ارزیاب، تصمیمگیری نهایی درباره این نظریه را منوط به اظهار نظر ارزیاب محول کردند.