به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایرنا؛ کتاب کرگدن آهنی نوشته مصطفی علیزاده است که داستان های مختلفی را در یک مجموعه روایت می کند.
در بخشی از متن کتاب آمده است: نمی دانم چه کسی گفته و کجا خوانده یا شنیده ام که آدم ها هرچه بیشتر در شغل شان فرو می روند، بیشتر به آن شبیه می شوند.
این حرف را باید طلا گرفت، شغل آدم ها جنس و رنگ و بود دارد و توی گوشت، پوست و روح شان می رود.
مثلا همین احمد کالباس هر بار که به صورتش نگاه می کنم این حرف فیلسوفانه برایم معنادارتر می شود و ...
بینایی نیز نوشته ژوزه ساراماگو با ترجمه اسدالله امرایی بوده و درباره رای گیری است.
داستان بینایی از یک روز بارانی در یک حوزه رای در پایتختی بی نام آغاز می شود، از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پر نمی زند.
بعد از ظهر است و هنوز هیچ کس برای دادن رای به حوزه نیامده، مسئولان حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگان شان تلفن می زننند و از آن ها می خواهند تنور انتخاب را گرم کنند و ...
شعبده باز غمگین مجموعه شعری بوده که آن را مهدی علاقمند تالیف کرده است.
ریختن سربازها توی جعبه، ریزش کنسرت از چشم هایش، شعبده باز غمگین و دزدیدن خورشید از نقاشی بچه های از عناوین این مجموعه شعر است.
کتاب از قیطریه تا روز دهم نوشته علیرضا جعفرنژاد برای نوجوانان نیز از نشر پانوشت به بازار کتاب آمد.
در بخشی از داستان آمده است: خانم روشن با هر زحمتی که بود قدم هایش را تندتر کرد، شیب خیابان تند بود، نیلو کوچولو را به سینه چسباند، از کنار بچه ها گذشت و خودش را به احمد رساند.
باغ گل کدومه احمد؟مگه این طرفا باغ هست ؟نکنه اون کیوسک گل فروشی سرخیابانو میگی ؟
نه خانوم بعد از اون پیچ باغ شروع میشه یادتون نیست چند بار از گل سرخاش براتون کندم و آوردم ؟ و ...