به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ تری ایگلتون نامی شناختهشده در حوزه نقد ادبی و و رابطه نظریه ادبی و امر سیاسی است و از سالها پیش بخشی از مقالات و آثار او به فارسی ترجمه شده بود. ایگلتون به پشتوانه سنت چپ به مقوله فرهنگ میپردازد و رد سنت انتقادی چپ در تمام آثار او قابلمشاهده است. بهتازگی، کتابی از ایگلتون با عنوان «چگونه ادبیات بخوانیم» با ترجمه مشیت علایی در نشر لاهیتا منتشر شده است. طبق توضیح مترجم، «چگونه ادبیات بخوانیم»، همچون کتاب دیگر ایگلتون با عنوان «چگونه شعر بخوانیم»، بیآنکه از نظریه ادبی و نقد سیاست دور شده باشد، در شکل کتابی که مختصات متنی درسی را دارد؛ «به نقد علمی یا کاربستی میپردازد، شاخهای از نقد، که بهویژه در میان دانشجویان رشته ادبیات، بسیار پرطرفدار است. ایگلتون، «چگونه ادبیات بخوانیم» را متنی برای مبتدیها دانسته اما بااینحال این کتاب میتواند برای مخاطبان جدیتر ادبیات و نظریه ادبی نیز قابلتوجه باشد. ایگلتون هدف از نوشتن «چگونه ادبیات بخوانیم» را کمک به خلاصی «هنر تحلیل» ادبیات از بحرانی میداند که این هنر یا متن را در معرض زوال و انقراض قرار داده است. او پیشگفتاری کوتاه برای کتاب نوشته و در بخشی از آن میگوید: «هنر تحلیل آثار ادبی، مثل رقص قبقاب، سرپا اما به روبهموت است. جریانی که نیچه آن را «آهستهخوانی» مینامید، کلا رو به انقراض میرود. این کتاب، با بضاعت اندک خود و با توجه کامل به فرم و صناعات ادبی، در پی سامانبخشیدن به این وضع است». ایگلتون در این اثر، کوشیده مفاهیمی مثل روایت، پیرنگ، شخصیت، زبان ادبی، ماهیت ادبیات داستانی، تفسیر انتقادی، نقش خواننده و مسئله ارزش- داوری را تا جای ممکن روشن کند. همچنین کتاب میکوشد نظراتی درباره برخی از نویسندگان و برخی جریانهای ادبی مثل کلاسیسیسم، رمانتیسم، مدرنیسم و رئالیسم مطرح کند. ایگلتون در بخش پایانی پیشگفتارش نوشته: «خیال میکنم نام من برای کتابخوانها، قبل از هرچیز، یادآور نظریه ادبی و نقد سیاست باشد و (ازهمینرو) شاید بعضی از خوانندههای این کتاب بخواهند بدانند که بر سر این علایق و دلمشغولیهای من چه آمده است. پاسخ این است که طرح پرسشهای سیاسی یا نظری درباره متون ادبی ممکن نیست مگر آنکه خواننده از حساسیتی که لازمه فهم زبان این متون است کمابیش برخوردار باشد. خواستهام بعضی ابزار اصلی کار نقد را در اختیار خوانندهها و دانشجویان قرار دهم، ابزاری که بدون آن، پرداختن به موضوعات دیگر نامحتمل است.
امیدوارم در جریان این کتاب نشان داده باشم که تحلیل انتقادی میتواند مایه سرگرمی و التذاذ باشد و با اینکار، به بطلان این پنداشت نادرست که تحلیل و التذاذ را دشمن یکدیگر میداند، کمک کرده باشم». زبانی که ایگلتون در این کتاب برگزیده، برخلاف و به قول مترجم شاید در واکنش به زبان پرتکلف و متصلب آکادمیک است؛ زبانی ساده و آمیخته به اصطلاحات عامیانه: «او این عدم تصلب را در تفسیر و ارزشگذاری آثار ادبی هم دخالت میدهد و هیچ تفسیری را ابدی نمیداند. تفاسیر و متعلق آنها، یعنی آثار ادبی، همه پدیدههای اجتماعی- تاریخیاند و به اعتبار ارزشهای اجتماعی- تاریخی، واجد اعتبار میشوند یا از اعتبار میافتند».