به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ گفتاری از حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران درمورد معنویت های نوپدید در پی می آید؛
یکی از پرسشهای انسان معاصر، نسبت معنویت و مدرنیته است. اول باید معنای معنویت و مدرنیته مشخص شوند. مدرنیته، پدیدهای است که پس از رنسانس برای بشر محقق شد و دستاوردهایی را برای انسان بههمراه آورد. علوم پایه، علوم انسانی، علوم مهندسی، اقتصاد، پزشکی، رسانه و معنویت از دستاوردهای مدرنیته است.
دکارت با طرح این گفته «من میاندیشم؛ پس هستم» بهعنوان پدر مدرنیته شناخته میشود. سپس کانت و هگل، راه او را تکمیل کردند. قرون وسطی و مدرنیته در اینکه میخواستند از شک عبور کنند و به یقین برسند، مشترکاند آگوستین و دکارت، سیر از شک به یقین داشتند؛ اما یقین قرون وسطی، ایمانی و اشراقی و حاصل آموزههای مسیحیت بود و یقین مدرنیته، ریاضی و حاصل عقلانیت خودبنیاد بود.
این یقین ریاضی و خودبنیاد، برخی فلاسفه مانند دکارت و کانت را به اثبات عقلانی خدا کشاند و دسته دیگری مانند شلایرماخر، با عقلانیت مدرن به تجربه دینی و احساس معنوی کشیده شدند و گروهی مانند بولتمان، به تأویلگرایی متن مقدس رو آوردند. مرگ خدای نیچه، بهعنوان پدر پستمدرن نیز زاییده عقلانیت مدرنیته است.
معنویت بهمعنای منسوب به عالم معنا و عالم باطن و در برابر مادیت و امر ظاهری است. امور معنوی عبارت از حقایق روحانی و اخلاقی و اخروی است. شخص معنوی، کسی است که به ساحتهای عالم باطن راه مییابد و مراحل آرامش و اطمینان و امید و تعالی را طی میکند.
معنویت را میتوان به سکولار و دینی تقسیم کرد؛ معنویت سکولار بدون بهرهگیری از متون دینی و با استفاده از عقلانیت مدرن میخواهد انسان را به آرامش و امید برساند. معنویت دینی با بهرهگیری از عقلانیت و متون دینی درصدد است تا انسان را علاوه بر آرامش و امید، به اطمینان و ایمان و تعالی و تقرب به خدای متعالی هدایت کند.
دنیای مدرن برای انسان، آسایش فراهم کرده، سرعت و دقت در محاسبه را به ارمغان آورده، ثروت و قدرت انسان در تسخیر طبیعت را بالا برده و انسان را به فضای مجازی راه داده است؛ اما همین دنیای مدرن، آرامش را از انسان گرفته، فضای حقیقی را به حاشیه رانده و فضای مجازی برای برخی انسانها، زندگی اصلی شده است. خودکشی و بحران هویت و بحران خانواده و دهها بحران دیگر، از دستاوردهای دنیای مدرن است.
بشر معاصر در این دوران، به ضرورت گرایش به معنویت پی برد. برخی از انسانها پی بردند که بهسوی معنویت بروند و دنیای مدرن را بهکلی کنار بگذارند و خود را از نعمتهای دنیوی محروم کنند. برخی تلاش کردند با پیدایش معنویتهای نوپدیدی، مصایب مدرنیته را کاهش دهند و گروه دیگر هم به مسأله بازگشت به دین الهی رو آوردند.
معنویتهای مدرن تنها دغدغه آرامش کنار آسایش مدرن را دارند در حالی که معنویت دینی، دغدغه آرامش و اطمینان و تقرب الهی و آخرتگرایی دارد و بر این نکته تأکید میکند که آرامش منهای خدا و آخرت، توان تأمین آرامش مستقر را ندارد؛ زیرا جامعهای که خدا و آخرت نداشته باشد؛ همهچیز در آن مجاز است و چنین جامعهای نمیتواند به آرامش مستقر دست یابد.
تفاوت اولیای الهی، همچون عیسی مسیح (ع) و پیامبر اسلام (ص) با دنیاگران در این است که آنها خود را فدای هدایت جامعه میکردند و دنیاگران، جامعه را فدای ثروت خودشان میکنند.