به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در ادامه سلسله سمینارهای «جامعهشناسان ایرانی و جامعه ایرانی» با هدف بررسی نسبت آرا و افکار جامعهشناسان ایرانی با جامعه ایرانی جلسه نقد و بررسی کتاب «نظریههای جامعهشناسی و جستارهایی در جامعهشناسی معاصر» نوشته غلامعباس توسلی با سخنرانی عباس وریج کاظمی، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و رحیم محمدی، مدرس جامعهشناسی دانشگاه امام حسین (ع) دوشنبه ۱۰ اسفندماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
کاظمی در ابتدای این نشست با اشاره به تجربه زیست خود از مطالعه کتاب «نظریههای جامعهشناسی» گفت: البته پیش از این که این کتاب را نقد و بررسی کنم باید بگویم که در ایران نقد به معنای واقعی آن وجود ندارد و حتی کتابی که به عنوان نقد نظریههای علوم اجتماعی در ایران منتشر شد، در درون آن نقد به معنای کلاسیک و خوانش انتقادی از نظریات وجود ندارد.
وی با بیان اینکه کتاب «نظریههای جامعهشناسی» اثری است که چندین نسل با آن خاطره دارند، افزود: نقد شکل ظاهری کتاب و توصیفی از فصلهای آن نمیتواند اطلاعات افزودهای به ما بدهد، در نتیجه من نقدی معطوف به تاریخ کتاب و تحولاتی که درباره آن نظریات شکل گرفتند، ارائه میکنم.
کاظمی با تاکید بر اینکه قصد دارد درباره زندگی کتاب سخن بگوید ادامه داد: زمانی که در سالهای ۷۱ و ۷۲ تحصیلاتم را در دانشکده علوم اجتماعی آغاز کردم درس نظریههای جامعهشناسی را با دکتر حسین کچوییان گذراندم، اما همزمان سعی کردم در تمامی کلاسهای درس نظریههای جامعهشناسی که توسط استادان دیگر در دانشکده تدریس میشد حضور داشته باشم. در آن زمان اگر کسی میخواست جامعهشناسی را بفهمد یکی از منابع اصلی همین کتاب «نظریههای جامعهشناسی» بود و در واقع چون از زمان انتشار آن نیز چند سالی بیشتر نگذشته بود این کتاب منبع اصلی برای این درس بود.
این استاد جامعهشناسی یادآور شد: در دهه ۶۰ این درس به کمک کتاب دکتر انصاری، ادیبی و ... تدریس میشد اما همچنان فقدان کتابی نظری درباره نظریههای جامعهشناسی مطرح بود، بنابراین زمانی که انتشارات سمت کتاب «نظریههای جامعهشناسی» را منتشر کرد این کتاب مورد استقبال قرار گرفت.
کاظمی در ادامه به انقلاب فرهنگی در دهه ۶۰ اشاره کرد و گفت: با انقلاب فرهنگی عباس توسلی سعی کرد با نگارش این کتاب جامعهشناسی را حفظ کند، بنابراین با همکاری دفتر حوزه و دانشگاه جزوههایی که در حوزه جامعهشناسی وجود داشت به صورت این کتاب منتشر شد و در واقع این کتاب حاصل وحدت کاذب میان حوزه و دانشگاه بود تا جامعهشناسی در جامعه باقی بماند.
این کتاب فاقد هر گونه روح انتقادی درباره جامعه است
به گفته این عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، زمانی که کتاب «نظریههای جامعهشناسی» را در دهه ۶۰ میخوانیم، متوجه میشویم که فاقد هر گونه روح انتقادی درباره جامعه است و ما را درگیر مسایل جامعه نمیکند اما وقتی به شرایط شکلگیری این کتاب در دهه ۶۰ برمیگردیم میبینیم که همین موضوع بود که موجب شد جامعهشناسی باقی مانده و نجات پیدا کند.
وی تاکید کرد: در واقع دور شدن جامعهشناسی از رویکردهای تاریخی و سیاسی موجب شد تا جامعهشناسی حفظ شود. من این پدیده را با عنوان توسلی شدن نظریههای جامعهشناسی تعبیر میکنم.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه توسلی شدن نظریههای جامعهشناسی پیامدهای مثبت و منفی داشت، گفت: یکی از ویژگیهای منفی این پدیده این بود که نظریات به شکل کپیوار در این کتاب وارد شد و برای مخاطب سخت فهم بودند. از سوی دیگر کتاب «نظریههای جامعهشناسی» برای آن نوشته شده بود که نظریه را توضیح دهد.
این عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی ادامه داد: کتاب «نظریههای جامعهشناسی» منبع کنکور کارشناسی ارشد بود و فقط خوانده میشد اما نه برای اینکه فهمیده شود. بعدها پس از سالهای ۷۵ که ابوالحسن تنهایی کتاب دیگری درباره نظریههای جامعهشناسی نوشت موجب شد که سفر بینامتنی در میان نظریات جامعهشناسی صورت بگیرد بدین معنی که تنهایی نظریات جامعهشناسی را آن گونه که خود میفهمید روایت میکرد. بنابراین توسلی شدن نظریههای جامعهشناسی به معنای نظریه برای نظریه بود اما پس از تنهایی نظریات جامعهشناسی برای آن بود که بتوانیم جامعه را بفهمیم.
توسلی شدن نظریههای جامعهشناسی و ارزشمندی نظریهپرداز
کاظمی با تاکید براینکه توسلی شدن نظریههای جامعهشناسی نظریهپرداز را صاحب ارزش میکرد، گفت: این گونه بود که نظریهپردازانی چون پارسونز، دورکیم و ... خدایانی میشد که دستیافتنی نبود و در بهترین حالت نظریات آن را مانند جعبه ابزاری گرفته و در جامعه اعمال میکردیم.
وی با بیان اینکه در کتاب «نظریههای جامعهشناسی» ردپایی از غلامعباس توسلی دیده نمیشود، اظهار کرد: با همه اینها توسلی شدن نظریههای جامعهشناسی، این علم را نجات داد در واقع توسلی با این کار سیاست و علم را تفکیک کرد و شاید حتی فرصتی برای تولید نظریهها در جامعهشناسی به وجود آورد. با وجود این یکی از مشکلات این کتاب سخت فهم بودن آن بود به گونهای که گاهی مطالعه پنج بار این اثر و نفهمیدنش افتخاری برای دانشجو بود! اما از دهه هشتاد به بعد این کتاب مرجعیتش را از دست داد با این وجود دکتر توسلی تلاش کرد تا درس نظریههای جامعهشناسی را در کل کشور گسترش دهند.
این استاد جامعهشناسی گفت: در دهه هشتاد رقبای بیشتری در تدریس نظریههای جامعهشناسی به وجود آمد و با این رویکرد کتاب «نظریههای جامعهشناسی معاصر» نوشته ریتزر ترجمه شد که اساساً اثری سادهتر و به روزتر از کتاب نظریههای جامعهشناسی بود.
وی افزود: بعدها یان کرایب نیز کتاب دیگری با عنوان «نظریههای اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس» نوشت و در آن چشمانداز خاص خود را درباره جامعهشناسی مطرح کرد بنابراین وقتی به این گونه کتابها مراجعه میکردیم میتوانستیم ردپای نویسنده را در نظریات جامعهشناسی ببینیم. ترنر نیز کتاب دیگری درباره نظریههای جامعهشناسی دارد که در آن نگاه خاص خودش به نظریهها برجسته است اما در کتاب «نظریههای جامعهشناسیم» دکتر توسلی چنین ردپایی را نمیبینیم و نمیتوانیم خوانش توسلیوار از اثر داشته باشیم.
مطالعات بینرشتهای جایگاه این کتاب را به حاشیه برد
کاظمی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه در اواخر دهه هشتاد مطالعات بین رشتهای موجب شد تا خوانشهای متفاوتی از نظریههای کلاسیک علوم اجتماعی مطرح شود عنوان کرد: مطالعات بینرشتهای موجب شد تا خود به خود جایگاه این کتاب به حاشیه برود. منابع متعدد بین رشتهای و کتابهایی که سعی میکرد تا دیدگاه خود را نسبت به نظریههای جامعهشناسی داشته باشند کتاب نظریههای جامعهشناسی را از مد انداخت.
این استاد جامعهشناسی در ادامه به مقالهای از خود در سال ۹۱ درباره پیکانی شدن زندگی روزمره اشاره کرد و افزود: من در این مقاله به این موضوع اشاره کردم که چطور در دهههای ۷۰ و ۸۰ میتوان همه عناصر زندگی روزمره را با پدیده پیکانی شدن تبیین کرد بدین معنی که اگرچه جامعه همواره در حال تغییر و تحول بود اما ماشین پیکان ما همانگونه باقی مانده بود و تغییری نمیکرد. کتاب نظریههای جامعهشناسی نیز دقیقا چنین تعبیری دارد یعنی جامعه تغییر میکرد اما کتاب به همان شکل اولیهاش باقی مانده بود و مسافرت در تجربه زیسته و زندگی نداشت در حالی که در کتاب ریتزر این مسافرت و تحول دیده میشد.
این عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تاکید کرد: کتاب نظریههای جامعهشناسی توسلی از جهان روزمره بریده بود در حالی که ما در برهههای زمانی به دنبال پاسخ وقایع متعددی مانند دوم خرداد بودیم اما این کتاب کمکی به این مسایل نمیکرد و تنها در آن دوره همه پدیدههای اجتماعی با پارسونز که سیستماتیک به همه چیز نگاه میکرد شرح داده میشد. بعدها اما نشان داده شد که جامعه در سیستم حل نمیشود و ما نیاز به توجه در جزییات داریم.
به گفته کاظمی، کتاب نظریههای جامعهشناسی فضایی را در مخاطب ایجاد میکرد که او را به دلیل دور شدن از واقعیت دچار ترس میکرد، بعدها اما ابوالحسن تنهایی توانست فهم خود را از نظریههای جامعهشناسی در کتابش نشان دهد و تفسیر تنهایی از نظریههای علوم اجتماعی الگوی مثبتی در این زمینه شد که ما تنها رویکرد مونتاژی نداشته باشیم و نظریات را تنها به عنوان سوغات کسی که از فرنگ رفته و برگشته استفاده نکنیم.
نظریه باید از کانال تاریخ، زندگی، فرهنگ و جامعه ما میگذشت
وی افزود: در گذشته اینگونه بود که نظریهها به عنوان سوغات و مونتاژ در قالب کتاب ترجمه و تالیف میشدند در حالی که ما باید دیدمان را نسبت به نگارش کتابهای نظریههای جامعهشناسی تغییر میدادیم و به دنبال آن میرفتیم که یک خوانش جدید از خالقان نظریات علوم اجتماعی داشته باشیم به طور مثال وقتی کتاب یان کرایب را میخوانیم متوجه میشویم که او خوانش جدیدی از نظریات علوم اجتماعی داشته است یا وقتی ویلیامز از لوکاچ میگوید با لوکاچی که گلدمن او را شرح میدهد متفاوت است بنابراین نظریه در یک کشور نسبت به کشور دیگر متفاوت است؛ زیملی که به آمریکا رفت با زیمل در آلمان یکی نیست.
وی تاکید کرد: این در حالی است که وقتی تئوریهای جامعهشناسی وارد ایران شد سفری در آن رخ نداد چون ما فکر میکردیم این کار اشتباه است و اگر تفسیری جدید از خالق نظریات به وجود بیاید کار اشتباهی کردهایم. تنها در آن دوره بود که شریعتی وارد میدان شد و از نظریههای علوم اجتماعی خوانش خود را داشت او برای فهم جامعه ایران مارکس و پارسونز خود را خلق کرد و پدیده قدرت را آنگونه که خودش فهمید شرح داد. اگرچه من فهم او را از این پدیدهها تایید نمیکند اما تاکید میکنم که این الگویی بود که باید در نظریههای جامعهشناسی شکل میگرفت. بدین معنی که نظریه باید از کانال تاریخ، زندگی، فرهنگ و جامعه ما میگذشت و پدیدههای جامعه ایرانی را شرح میداد.
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با تاکید بر اینکه مشکل جامعه ما این بود که مسافرت در نظریههای علوم اجتماعی در آن رخ نداد، گفت: با این وجود نقد من بر این کتاب نقد توسلی نبود بلکه نقد جریان حاکم بر علوم اجتماعی در آن دوره بود چرا که غلامعباس توسلی جزو پدران جامعهشناسی در ایران است.
هیچکس دورکیم ایرانی را نساخته است
کاظمی در بخش دیگری از سخنانش گفت: نمیتوان نظریههای جامعهشناسی درس داد اما به جامعه اشاره نکرد. وقتی این کتاب را مطالعه میکنید باید بفهمیم که یک جامعهشناسی ایرانی آن را نوشته در حالی که این مساله حتی در چاپهای بعدی این کتاب که بعد از سالهای ۱۳۷۵ رخ داده دنبال نشده است و حتی در چاپهای بعدی به دلیل تحولاتی که در ایران رخ میدهد وضعیت بسیار بدتر میشود.
وی تاکید کرد: امروز ما مشکل نظریهپردازی در ایران داریم و نمیتوانیم کتابهایی را تولید کنیم که بگوید جامعهشناسی چیست و چرا به جامعهشناسی نیاز داریم. ما باید بتوانیم به مردم بفهمانیم که چرا به جامعهشناسی نیاز دارند. به طور مثال اگرچه دورکیم بسیار در ایران خوانده شده و نشان میدهد که او برای جامعه ما جذاب است اما هیچکس دورکیم ایرانی را نساخته است.
این استاد جامعهشناسی در پایان تاکید کرد: بخشی از دلیل این موضوع به عدم جرات در آکادمی برمیگردد و برای حل این مساله باید سنت متنخوانی در دانشگاه به وجود بیاید تا دانشجو خودش با متن درگیر شده و جرات نقد آن را پیدا کند.
توسلی میکوشد تا جامعهشناسی را به آکادمی برگرداند
محمدی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به سهم غلامعباس توسلی در نجات علم جامعهشناسی گفت: در دورهای از تاریخ ایران غلامعباس توسلی به عنوان کنشگر، نویسنده و جامعهشناس خودش را نشان میدهد و جامعهشناسی را به مثابه علم و نه یک ایدئولوژی و نیروی مبارز میبیند. در واقع توسلی در دورهای میکوشد تا جامعهشناسی را از دین و ایدئولوژی جدا کند و آن را به آکادمی برگرداند نتیجه کار او نیز تربیت نسلی است که عرق جامعهشناسی دارد و در فهم جامعهشناسی میکوشد.
وی با بیان اینکه توسلی از جامعهشناسی سیاستزدایی کرد، افزود: او با نگارش این کتاب جامعهشناسی را به پدیده دانشگاهی تبدیل کرد و آن را از حسینیه ارشاد بیرون کشید. اگر به دقت نگاه کنیم میبینیم از این دوره به بعد شاگردان وی توانستند از جامعه ایران فهم خود را داشته باشند. همانگونه که میدانید تا زمانی که علم نتواند مساله آفرینی کرده و به مسایل پاسخ دهد نمیتواند به نقش خود در جامعه عمل کند.
هدف نویسنده در این کتاب ساکت کردن مدعیان خارج از میدان بود
افسانه توسلی، فرزند غلامعباس توسلی و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا در ادامه با اشاره به شکلگیری زمینهای که این کتاب در درون آن نوشته شده گفت: باید در نظر داشته باشید زمانی که کتاب نظریههای جامعهشناسی نوشته شد انقلاب فرهنگی رخ داد و علوم انسانی و جامعهشناسی در کشور مدعیانی پیدا کرد هدف نویسنده در این کتاب ساکت کردن مدعیان خارج از میدان بود.
وی تاکید کرد: توسلی تلاش کرد تا با نگاهی فاقد ایدئولوژی و دین جامعهشناسی را از حمله مدعیانش نجات دهد بنابراین ما باید ببینیم که انتظارمان از این کتاب چیست؟ درباره ردپای نویسنده در کتاب نیز باید بگویم که هدف توسلی در کتاب تنها شرح نظریههای علوم اجتماعی بوده و ردپای او و نظریاتش درباره جامعه ایران را باید در سایر آثار او مانند مقالههایی که در روزنامهها نوشته مشاهده کرد.