به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روابط عمومی دبیرخانه هیأت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی، نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی، جلسه کرسی علوم عقلی به ریاست دکتر آیت ا... احمد بهشتی و با ارائه و بررسی دو طرحنامه «نقد انسجامگروی کیث لرر در توجیه معرفت» و نظریه «تبیین رخدادهای فیزیکی با قرائتی نو از فعل الهی در الهیات نوصدرایی» برگزار شد. اعضای این جلسه نیز با بررسی ابعاد مختلف مقرر کردند تا طرحنامههای فوق برای داوری و نقد بیشتر نشست پیش اجلاسیه علمی این دو موضوع باحضور اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شود.
خلاصه طرحنامه نظریه «تبیین رخدادهای فیزیکی با قرائتی نو از فعل الهی در الهیات نوصدرایی»
واقعگرایان نسبت به قوانین طبیعت و فعل الهی خاص با این مسأله روبهرو هستند که خداوند چگونه در روی دادن رخدادهای طبیعی که از قوانین طبیعت حاصل میشوند، نقش علّی دارد. در پاسخ به این مسأله، مدافعان نظریهی فعل الهی غیرمداخلهگرایانه استلال میکنند که خداوند در پدید آمدن رخدادهای طبیعی نقش علّی دارد، اما فاعلیت وی مستلزم نقض قوانین طبیعت نیست. از سوی دیگر و در الهیات نوصدرایی، در حالیکه علل طبیعی نقش اعدادی دارند، خداوند علّت ایجادی است. در این پژوهش قراتنی نو از نظریه علّی نوصدراییان ارائه خواهد شد که ضمن توضیح چگونگی نقش علّی خداوند در جهان طبیعی، وجود قوانین طبیعت را محترم میشمارد و بنابراین، نظریهای غیرمداخلهگرایانه از فعل الهی محسوب میشود. این نظریه، نظریه علّیت ایجادی- اعدادی نام خواهد گرفت. این نظریه تعبیری برای نظریههای فیزیک معاصر فراهم میآورد که ضمن محترم شمردن نقش علّی قوانین طبیعت، فاعلیت خداوند را در جهان طبیعی توضیح میدهد و بنابراین، مورد حمایت این نظریهها قرار میگیرد.
خلاصه طرحنامه «نقد انسجامگروی کیث لرر در توجیه معرفت»
بنا بر تعریف رایج معرفت در سنت فلسفه غرب، معرفت عبارت است از باور صادق موجه. بر این اساس، موجهسازی مهمترین مؤلفه معرفت بهشمار میآید.
در طول تاریخ اندیشه فلسفی مبناگروی نظریه رایج و کلاسیک در موجهسازی معرفت بشری بوده است، اما در دهه 1930م برخی از پوزیتویستهای منطقی بهخصوص اتو نویراث و کارل همپل در واکنش به دیدگاههای مبناگرایانه موریتس شلیک از انسجامگروی حمایت کردند. بدین ترتیب انسجامگروی در توجیه در آغاز قرن بیستم مطرح شد و در اواسط قرن بیستم، برخی از معروفترین معرفتشناسان اصلی انسجامگرا بودند. نلسون گودمن، ویلارد ون اُرمان کواین، هانس رایشنباخ، و ویلفرد سلرز دیدگاههایی انسجامگروانه داشتند. مسئله گتیه و بهدنبال آن ظهور دیدگاههای برونگرا در معرفتشناسی، از سویی و ظهور صورتهای معتدل مبناگروی توسط ویلیام آلستون و مارک پاستین از سوی دیگر، موجب افول انسجامگروی در دهه 1970م گردیدند.
اما در خلال بیست و پنج سال پایانی قرن بیستم انسجامگروی معرفتی گسترش فراوانی یافت. در سال 1985م، لورنس بنجور با انتشار کتاب مهم ساختار معرفت تجربی از انسجامگروی دفاع کرد. گیلبرت هارمَن در کتابهای اندیشه (1973) و تغییر نگرش (1986) و سپس ویلیام لایکن در کتاب حکم و توجیه (1988) از انسجامگروی تبیینی دفاع کردند. از دیگر مدافعان انسجامگروی باید پل تاگارد با اثر برجسته انسجام در اندیشه و عمل (2000) را نام برد. دین ترتیب، انسجامگروی پس از کسوف کامل در اوان قرن بیستم، در خلال دهه 1970 و 1980 بار دیگر شکوفا شد، و بهگفته پلنتینگا، طرفدارانی بیباک پیدا کرد.
کیث لرر (1936م- ) معرفتشناس سنت فلسفه تحلیلی، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه آریزونا، استاد پژوهشگر فلسفه در دانشگاه میامی است، وی رئیس پیشین بخش اقیانوسیه انجمن فلسفی امریکا (APA) و سالها مدیرعامل آن بوده است. او در حوزههای فلسفی چون معرفتشناسی، زیباییشناسی و اراده آزاد به پژوهش پرداخته، دارای هفت کتاب و بیش از 170 مقاله میباشد.
لرر نیز از طرفداران سرشناس انسجامگروی در توجیه معرفت است. بهگفته جان بندر در کتاب وضعیت کنونی انسجامگروی، معرفتشناسان بر این باورند که بیتردید کیث لرر و لورنس بنجور سرشناسترین مدافعان انسجامگروی در دهههای اخیر هستند، اما بنجور سرانجام با انسجامگروی وداع گفته، در زمره مبناگرایان درآمد. بدین ترتیب، با خروج بنجور از جرگه انسجامگرایان، لرر در حال حاضر مهمترین نظریهپرداز انسجامگروی در توجیه معرفت بهشمار میآید.
دیگر معرفتشناسان سرشناس غربی نیز بر جایگاه برجسته وی تأکید کردهاند. جان پالک و جوزف کراز، نظریه لرر را تنها نظریه انسجامگروی کلگرایانه ایجابی میدانند که همه جوانب آن بهدقت سنجیده شده است. ریچارد فیومرتن که یک مبناگرا و از منتقدان انسجامگروی است، تفسیر لرر از انسجامگروی در کتاب معرفت را «یک دیدگاه انسجام بسیار موشکافانه» میخواند. لوئیس پویمن نیز، کتاب معرفتشناسی او را «درخشان، جامع و در عین حال پیچیده» معرفی میکند. و درست به جهت اهمیت دیدگاه وی است که برخی نویسندگان آثار عام معرفتشناسی، دیدگاه او را بهطور جداگانه در نوشتار خویش مورد بحث قرار دادهاند.