به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ به نقل از گاردین- صبح جمعه وارد کتابفروشی «موراوین» شدم؛ کتابفروشیای که قدیمیترین مغازه فروش کتاب در ایالاتمتحده است. این مکان در سال ۱۷۴۵ افتتاح شد و از آن زمان بارها گسترش یافت و ساختمانهای کناری خود را خرید و حالا حدود ۱۵۰۰ متر مربع از خیابان اصلی شهر «بتلهم» در «پنسیلوانیا» را اشغال کرده است.
نمیدانستم از کدام در وارد ساختمان شوم. «لیزا گیرارد»، مدیر اصلی این کتابفروشی به استقبالم آمد و سپس به تشریح بخشهای مختلف این کتابفروشی پرداخت. «موراوین» سال گذشته کتابفروشی دیگری نیز باز کرده است.
داشتن چنین قدمتی در این حرفه بسیار عجیب است. از «گیرارد» درباره راز ماندگاری این مجموعه سؤال کردم. وی در پاسخ گفت: «برای ماندگاری در این رشته باید خلاق بود. این منطقه از شهر فراز و نشیبهای بسیاری را طی کرده است. «موراوین» سال گذشته کتابفروشی دیگری باز کرد. پیش از این مراکز خرید بسیاری در این قسمت بود که همگی بسته شدند اما این مجموعه بسیار آهسته و پیوسته به راه خود ادامه داده است.»
«موراوین» در واقع قدیمیترین کتابفروشی دنیاست که به صورت پیوسته به کار خود ادامه داده است. البته بعضیها معتقدند چنین نیست؛ مثلاً کتابفروشی «جان اسمیت و پسر» که در سال ۲۰۰۰ بسته شد ادعای کسب این عنوان را دارد. اما این کتابفروشی در سال ۱۷۵۱ آغاز به کار کرد بنابراین قدمت آن شش سال کمتر از «موراوین» است که در سال ۱۷۳۲ افتتاح شده است. البته سال ۱۷۵۵ بود که به مجموعه فعلی نقلمکان کردند چون ساختمان قبلی کتابفروشی بر اثر زلزله خراب شده بود.
سال ۱۷۴۵ چهار سال پس از کشف «بتلهم» «ساموئل پاول» که محافظ صومعه شهر بود به حرف اسقف شهر گوش داد و شروع به واردات و توزیع کتاب کرد. سال ۱۷۵۵ این کتابفروشی دارای مجموعهای بیش از ۵۰۰۰ کتاب بود.
بسیاری از این آثار در آغاز آثار مذهبی بودند و کتابفروشی علاوه بر فروش کتاب شامل بخشهای انتشار و چاپ آثار نیز بود. نام فعلی این کتابفروشی اولین بار در سال ۱۹۰۵ انتخاب شد و از آن سال تاکنون چهار بار گسترش یافته است.
گذر زمان تأثیر خود را بر این کتابفروشی نیز گذاشت. «سال ۲۰۰۷ بود که صنعت فروش کتاب دچار رکود شد و ما نیز این تأثیرات را حس کردیم. «بتلهم» به شهر کریسمس معروف است و ما بسیاری از ستارههایی که روی خود نشانه کتابفروشی ما را داشتد در این زمان به فروش رساندیم. فروش این اجناس سبب سرپا ماندن کتابفروشی ما در دوره رکود شد.
کتابها بار دیگر مخصوصاً در دو سال گذشته ارزش خود را بازیافتند. «آمازون»، «Barnes & Noble، و Kindle رقبای تجاری ما محسوب میشوند. اخیراً مرکز خریدی در همین محله افتتاح شد که بار دیگر کمر ما را خم کرد اما ما با همه کتابفروشیهای دنیا فرق داریم. شاید Barnes& Noble بزرگ باشد یا خدمات بیشتری ارائه کند اما آنها آنچه ما داریم ندارند چون ما در طول دههها جنگ و آشوب جان خود را حفظ کردیم.»
«موریوان» نیز مانند بسیاری ار کتابفروشیهای مستقل آثارش را از فهرست انتشارات خاصی برمیگزیند اما بخشهای دیگری نیز دارد که به فروش سوغاتیهای مخصوص شهر، آبنبات، و کادوهای کریسمس اختصاص دارد.
«گیرارد» که پس از یازده سال کار برای این مجموعه به عنوان مدیر اصلی کتابفروشی انتخاب شد درباره آینده این مکان بسیار مصمم است. وقتی از او نظرش را درباره اینکه «آمازون» ممکن است در آینده کتابفروشی دایر کند پرسیدم فقط لبخند زد و سپس گفت: «حواسم به این موضوع هست. همه اتفاقات دور و برم را رصد میکنم اما ما به کار خود ادامه میدهیم. هیچ شکی به این موضوع ندارم.»
اگر به مانند داستان به قصه دراز این کتابفروشی نگاهی بیندازیم درمییابیم که مانند یک انسان جاودانه در طول سالیان از مرگ نجات یافته است. البته بسیاری از کارمندان این کتابفروشی معتقدند که روحی در آن وجود دارد که شبها در راهرو قدم میزند. کسی چه میداند! شاید شخصیت یکی از کتابها مأمن خود را یافته و در حال زندگی در این مجموعه است.