به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ علیاصغر میرباقری فرد در سلسله جلسات تفسیر عرفانی کلامی «مثنوی معنوی» که به همت انجمن علمی فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان برگزار میشود، اظهار کرد: مولوی از جمله شاعرانی است که بیشترین درآمیختگی جبر و فنا در آثار او مشاهده میشود. چنانچه در «مثنوی معنوی» میان دیدگاههای کلامی و عرفانی درهم تنیدگی بسیاری دیده میشود.
او در توضیح تفاوت این دو اصطلاح بیان کرد: معمولاً جبر در بستر مباحث کلامی مطرح میشود و تعابیری همچون توکل، رضا، تسلیم، سکر، حیرت و فنا شبیه این معنا را در عرفان دارند. البته برای فنا چند مقام وجود دارد: فنا در افعال، صفات و در ذات خدا.
مصحح کتاب «کشف الحقایق» عزیزالدین نسفی به بیان چندین تفاوت در معنای جبر و فنا پرداخت و اظهار کرد: در نظریه جبر، انسان ناخواسته در سیطره جبر قرار میگیرد و این جبر شامل کلیه انسانها نیز میشود. اما در فنا انسان با خواست خود بدان میرسد و این مقامی است که فقط نصیب قلیلی از افراد میشود. همچنین در نظریه جبر، کل زندگی انسان شامل جبر میشود، اما فنا مربوط به بخشی از زندگی است که ورود به آن نیازمند طی مقدمات و مراحلی است. تفاوت دیگر نیز آن است که عاقبت در جبر میتوان به دو سرانجام سعادت یا شقاوت منتهی شد، اما در فنای عارفانه، سالک جز سعادت و نور به مقصد دیگری نمیرسد.
میرباقری فرد اضافه کرد: از نظر مولوی «عشق» است که از طریق سکر و جذبه، ما را به سرمنزل مقصود میرساند. البته جذبه وقتی به ثمر میرسد که با سلوک همراه باشد. آنچه سالک را به حرکت وامیدارد اراده حق تعالی است که امری ناپیدا همچون گردبادی که ذرات گرد و غبار آن آشکار شده اما عامل ایجاد آن یعنی باد ناپیداست، میماند. غزالی در کتاب «رسایل الامام فی مکاتیب حجه الاسلام» از این تشبیه برای بیان اراده ناپیدای الهی استفاده برده است.