شناسهٔ خبر: 43341 - سرویس دیگر رسانه ها

مرگ، یک سنت همگانی است/ علت ترس انسانها از مرگ/منازل و مواقف آخرت

حجت الاسلام خسروپناه، رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران گفت: عموم انسان‌ها يا به علت نداشتن شناخت كافى و داشتن تفسير غلط از مرگ و يا در اثر آلودگى به گناه و اعمال غيرصالح از مرگ وحشت دارند.

 

خسروپناه

 

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ گفتاری از حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به نقل از کانال تلگرام این استاد فلسفه درباره مرگ و منازل آخرت در پی می آید؛

منازل و مواقف آخرت، یکی از مباحث مهم معادشناسی است‌ که تنها از طریق آیات قرآن و روایات نبوی و ولوی شناخته می‌شوند. این منازل به ترتیب عبارتند از: منزل مرگ، منزل قبر و برزخ، منزل قیامت، نفخ صور، حساب‌رسی بندگان، صراط، بهشت و جهنم و اعراف. تعریف و تبیین منازل پیش‌گفته از منظر قرآن به ترتیب وقوعشان، به شرح ذیل است:

۱- منزل مرگ
۲- منزل قبر و برزخ
۳- منزل قیامت
۴- منزل نفخ صور
۵- منزل حسابرسی بندگان
۶- منزل صراط و گذرگاه قیامت
۷- منازل بهشت و جهنم و اعراف

منزل مرگ:

مرگ و موت، سر آغاز حيات جديد آدمى است. پيامبراسلام(ص) مى‌فرمايد: «الموتُ اَوَّلُ مَنْزِل مِنْ مَنازِلِ الاخرةِ و آخِرُ مَنزل من مَنازِلِ الدّنيا»؛ (بحارالانوار، ج ۶ : مرگ اولين منزل از منازل آخرت و آخرين منزل از منازل دنياست.) خداوند سبحان در آيات متعددى از موت انسان‌ها خبر داده و مى‌فرمايد: «و كُنْتُمْ اَمْواتاً فَاَحْياكُمْ»؛ «ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ»؛ (بقره/ ۲۸: در حالى كه شما مردگان بوديد او شما را زنده كرد.)

 پس باید توجه داشت که حقيقت مرگ، فنا و نيستى نیست. خداوند، حقيقت مرگ را با عنوان وفات و مشتقات آن معرفى مى‌كند. وفات؛ يعنى قبض‌كردن و دريافت روح انسان توسط خداوند يا ملائكه؛ خداوند سبحان مى‌فرمايد: «اللهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حينَ مَوْتِها»؛ (مؤمنون/ ۱۵: سپس شما بعد از آن مرده خواهيد بود.) اين قبض روح، اختصاص به مرگ ندارد؛ هنگام خواب نيز انسان قبض روح مى‌شود.خدای حیات بخش در ادامه  آيه بیان می‌دارد: «وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَل مُسَمّىً»؛ (زمر/ ۴۹.: نيز (خداوند) ارواح كسانى كه در خواب نمرده‌اند (را می گيرد) سپس ارواح كسانى راكه فرمان مرگ آنها راصادر كرده است نگه مى‌دارد و ارواح كسانى را كه نمرده‌اند بازمى‌گرداند، تا سرآمد معينى.)

مطلب مهم ديگر اين است‌كه مرگ، يك سنت همگانى است. همه  موجودات خواهند مرد و هيچ كس در اين عالم جاودان نيست. «كُلُّ نَفْس ذائِقَةُ الْمَوْتِ»؛  (آل عمران/ ۱۸۵: هر كسى مزه  مرگ را مى‌چشد.) اما گيرنده جان‌هاکیست؟ قرآن كريم، گیرنده جان را در آيات جداگانه‌اى به خداوند، ملك‌الموت و ساير فرشتگان اسناد مى‌دهد. «اللّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها»؛ «قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ»؛  (سجده/ ۱۱: بگو: فرشته  مرگى كه بر شما گمارده شده، جانتان را مى‌ستاند.)

شایان ذکر است که مأموران الهى، جان همه  مردم را به يك شكل نمى‌گيرند؛ جان پاره‌اى از انسان‌ها، آسان و پاره‌اى سخت گرفته مى‌شود و اين سختى و آسانى به كفر و ايمان آنها بستگى دارد. عموم انسان‌ها از مرگ وحشت دارند و حاضر به از دست دادن زندگى دنيوى خود نيستند. اين افراد يا به علت نداشتن شناخت كافى و داشتن تفسير غلط از مرگ- كه آن را فنا و نابودى مى‌دانند- و يا در اثر آلودگى به گناه و اعمال غيرصالح، وحشت زده و هراسناك هستند. خداوند متعالبه يهوديان دنياپرست مى‌فرمايد:

«قُقُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ» بقره/ ۹۴ـ ۹۵: به يهوديان بگو اگر در اين پندار كه بهشت به شما اختصاص دارد راستگو هستيد،پس مرگ را آرزو كنيد؛ ولى آنان به خاطر اعمالى كه انجام داده‌اند،هرگز مرگ را آرزو نمى‌كنند و خدا به وضع ظالمان آگاه است.

گروهى از مردم به خاطر دلبستگى به دنيا از مرگ هراس دارند. «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاة» بقره/ ۹۶:  آنها را حريص‌ترين مردم برزندگى پست مادى مى‌يابى.

نکته قابل توجه اینکه: هدف خداوند از مرگ و حيات، آزمودن ما انسان‌هاست و آزمايش‌هاى الهى، وسيله‌اى براى پرورش و هدايت انسان‌ها به سوى قرب پروردگارند.  نكته  ديگرى كه از قرآن استفاده مى‌شود؛ اين است كه توبه و ندامت در حال مرگ سودى ندارد؛ زيرا توبه و ندامت زمانى مايه  رشد آدمى و زوال معاصى است كه انسان به انجام گناه قادر باشد.

نکته مهم دیگر اینکه: مقدمات و سكرات مرگ، آغاز و شروع مرگ است؛ اين حالت در اثر جدايى از دنيا و علايق آن پديد مى‌آيد. خداوند سبحان در اين باره مى‌فرمايد: «وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ»؛ «كَلاَّ إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِي وَقِيلَ مَنْ رَاق وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذ الْمَسَاقُ»؛ (قيامت: ۲۶ـ۳۰: چنين نيست؛ او هرگز ايمان نمى‌آورد تاجان به گلوگاهش رسد و گفته شود، آياكسى هست اين رانجات دهد و يقين به فراق از دنيا پيدا مى‌كند و ساق پاها به هم مى‌پيچد، در آن روز مسير همه به سوى پروردگارت خواهد بود.)

مرگ جوامع، مطلب دیگری درباره مرگ است که قرآن از آن پرده برداشته است. مرگ جوامع، به معناى مرگ فرهنگ و تمدن و نابودى كامل آنهاست.
«لِكُلِّ أُمَّة أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَيَستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف: ۳۴: براى هر امتى پايانى است، پس آن‌گاه كه اجلشان سر رسد،لحظه‌اى تقدم وتأخر پيدا نمى‌كند.)