به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ محمد امین قانعی راد، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران در سخنرانی خود در نشست همگرایی دینی و دیپلماسی صلح در خاورمیانه، سه شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ که به همت انجمن علمی مطالعات صلح ایران برگزار شد، گفت: من معتقدم که باید ابتدا گزارشی از وضعیت خاومیانه ارائه داد تا متناسب با این وضعیت یک دپیلماسی صلح یا یک نوع همگرایی دینی را ارائه کنیم.
وی افزود: ما می دانیم مجموعه ای از کشمکش ها در منطقه وجود دارد که خیلی هم گسترده است. جدای از قضیه فلسطین و جنگ هایی که در لبنان و عراق جریان دارد و جریان داعش است که به نوعی ستون اصلی بحران در منطقه است، خود ایران و ارتباطش با غرب و گرایشاتی که در داخل ایران وجود دارد همه اینها مجموعه ای از کشمکش هایی است که ما باید بتوانیم توصیفی تئوریک از قضیه ارائه بدهیم.
قانعی راد تصریح کرد: خیلی از تئوریسن های داخلی خیال خودشان را با این کلام که منطقه دست خوش توطئه صهیونیزم و غرب است راحت کرده اند و قضیه را به این صورت تمام شده قلمداد می کنند که از آن داعش و جنگ شیعه و سنی در آمده است. اینها اشتباهات استراتژیکی است که غرب می کند. این اشتباه است چرا که اسلام فاقد همچنین معرفت شناسی است که به اینگونه مبارزات بیانجامد. این ریشه در خود اسلام ندارد و صرفا تحمیل صهیونیزم و غرب است و درواقع جنگ شیعه و سنی صورت نمی گیرد و سرانجام این اوضاع به بسط انقلاب اسلامی و اسلام ناب می انجامد. همچنین توصیفی در فضای رسمی کشور وجود دارد، خب این چه نوع مداخله ای را ایجاب می کند؟ وقتی که معتقد باشیم که این صرفا یک توطئه است و ریشه های جامعه شناسی و سیاسی و... عمیق ندارد. بنابراین فقط یک بازی است که از جایی هدایت می شود و خیلی امکان مداخله در وضعیت را برای ما فراهم نمی کند. جز اینکه علیه کسانی که این وضعیت را ایجاد کرده اند، شعار بدهیم یا برخورد بکنیم. به نظر می رسد که این رویکرد مقداری موضوع را مبهم تر و مشکل را بیشتر خواهد کرد. یعنی تا موقعی که تحولات منطقه را ما صرفا یک برنامه بدانیم نمی توانیم وضعیت را حل و کنترل بکنیم و از منافع و امنیت کشورمان دفاع بکنیم.
وی در ادامه گفت: من برای مفهوم پردازی این قضیه به دو مفهوم رسیدم؛ البته منظورم این نیست که درخاورمیانه دست ها یا توطئه هایی در کار نیست. حتما هست، چرا که عرصه سیاست عرصه مداخله است. اما صرفا وضعیت خاورمیانه را به این مداخلات نمی توان تقلیل داد. ما در اینجا با پدیده هایی مانند جنگ های سی ساله مواجه هستیم، که در اروپا رخ داده است. می دانید که ما در قرن پانزدهم با اختراع چاپ مواجه هستیم که بعد از آن رفرماسیون مذهبی اتفاق می افتد که از درون آن فرقه های پروتستانتیسم اتفاق می افتد. در قرن شانزدهم پروتستان ها و کاتولیک ها را در سطح اجتماعی گسترده ای وارد جنگ می شوند، اما به صورت سازماندهی در سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ با جنگ های بین دولت ها مواجه هستیم که ابتدا در آلمان است و...سوئد و اتریش و بعد فرانسه وارد این درگیری ها می شود و نهایتا در سال ۱۶۴۸ جنگ به نفع فرانسه و هم پیمانانش تمام می شود و آلمان وضعیتی اسفناک پیدا می کند.
قانعی راد افزود: بعد از جنگ های سی ساله تجربه جنگ دولت ها به این نتیجه می رسند که باید بین دین و جنگ فاصله ای بیاندازند و به جای این بیایند و روابط بین المللی را با یک مبنای دولت های ملی تشکیل بدهند. در سال ۱۶۴۸ پیمانی با عنوان وستفالی منعقد می شود که شاید اولین پیمان در سطح روابط بین المللی است و بعد از آن زبان های ملی، ادبیات ملی، دولت های ملی و..است که اهمیت پیدا می کند و به معنایی انترناسیونالیست مذهبی قرون وسطایی به پایان می رسد و دولت های ملی تشکیل می شوند. این دولت های ملی مقرر می شود که نه به عنوان اینکه پروتستان یا کاتولیک هستند بلکه به عنوان کشورهای مستقلی که دارای حقوق معینی هستند برپایه یک پیمان معینی همدیگر را به رسمیت بشناسند. از آن به بعد است که ما در ادبیات سیاسی و هم در اندیشه سیاسی مفهوم قرداد بسیار مطرح می شود. یعنی در حوزه سیاسی مفهوم قراداد یک جایگاهی پیدا می کند. بعد از صلح وستفالی ما با چیزهایی مانند انقلاب علمی، انقلاب صنعتی مواجه هستیم. یعنی می خواهم بگویم که بهبود روابط کشورهای اروپا بعد از رفرماسیون و بعد از پیامدهای خونین آن توانستند که غلبه پیدا بکنند. اجازه می دهد که توسعه علمی و صنعتی و درنهایتا مدرنیته رخ بدهد. لذا این جنگ سی ساله درغرب بسیار اهمیت دارد و به عنوان یک گره گاهی بود که قرون وسطی را به معنایی به قرون نوین مرتبط می کند. یعنی در آستانه دوران مدرن ما با یک جنگ مذهبی بسیار گسترده مواجه هستیم.
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران تاکید کرد: در سال نود مقاله ای در مورد تحولات و بهار عربی در خاورمیانه نوشتم و اشاره کردم که اگر این کشمکش ها درست اداره نشود، خاورمیانه حداقل تا سی سال آینده دچار آشوب خواهد بود. به دلیل اینکه مجموعه ای از شکاف های زبانی، قومی و مذهبی و از جمله شکاف شیعه و سنی براساس اتفاقاتی که بعد از بهار عربی اتفاق افتاد منطقه را به آشوب می کشاند. روایتی که من از جریان دارم همان جنگ های سی ساله است و بعد من متوجه شدم افرادی مانند هنری کسینجر، برژنسکی، ریچارد هاوس و...مقالاتی در مورد شباهت تحولات خاورمیانه با جنگ های سی ساله نوشته اند و می گویند که همانطور که پروتستان ها و کاتولیک ها به جنگ های با هم پرداختند الان در خاورمیانه شیعه و سنی هم دارند با هم به جنگ می پردازند و این با یک دوره ای از بی ثباتی و جنگ های بی پایان در منطقه همراه خواهد بود و پیش بینی کرده اند که این دوره از سال ۲۰۱۴ تا سال ۲۰۴۴ ادامه خواهد داشت.
قانعی افزود: اما اینها یک خوشبینی درباره این جنگ ها دارند که متعاقب این جنگ ها دین از سیاست جدا خواهد شد و ساختار قبیله ای منطقه کاملا شخم خواهد خورد و احتمالا چیزی تحت عنوان اتحادیه خاورمیانه ایجاد خواهد شد و می دانید که در مورد آرایش خاورمیانه هم اینها برای خودشان بحث هایی داشته اند. اما بحث من این است که وضعیت خاورمیانه را صرفا به ایده های آنها نمی شود تقلیل داد. یعنی اگر اینطوری بود که تاریخ براساس خواسته سیاستمداران ساخته می شد که روند دیگری می داشت، تاریخ پیچیده تر این است که صرفا براساس خواسته و پیش بینی سیاستمدارن پیش برود. بلکه مجموعه ای واقعیت ها، فکت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم وجود خواهد داشت. یک تحلیل دیدن مسئله خاورمیانه در پرتو جنگ های سی ساله است. اگر این تفسیر را بپذیریم راهبردی که می توانیم پیشنهاد بکنیم راهبرد وستفالی اسلامی است. یعنی یک نوع شبیه سازی که اجازه بدهد که جنگ بین شیعه و سنی به پایان برسد و این کشورها بدون اینکه آن دوره سی ساله را بخواهند طی بکنند، پیمانی ببندند در خاورمیانه اینچنین اتفاقی رخ بدهد. اما اگر اینچنین اتفاقی بخواهد رخ بدهد چه کسانی باید وارد عمل شوند؟ به نظرم کنشگران اصلی می توانند چهار کشور ایران، عربستان، ترکیه و مصر باشند که اینچنین نقشی را ایفا بکنند و بیایند و با نیابت از کشورها و دولت های خاورمیانه با یک توافق برسند.
وی تشریح کرد: اما سوال این است که آیا این یک جنگ جدی بین شیعه و سنی در منطقه است؟ در اینجا من به تفسیر دوم خودم از مسئله می رسم که به نحوی به یک جنگ صلیبی هم آمیخته است. این مفهوم جنگ صلیبی را خودگروه هایی مانند داعش به کار می برند که ما مشغول یک جنگ صلیبی هستیم. از طرفی هم پژوهشگران غربی هم به این قضیه اشاره کرده اند. لذا به نظرم این یک پدیده ای درونی و بیرونی است. پدیده ای است که منطقه ای و جهانی است. هم متضمن ستیز درون تمدنی و هم ستیز برون تمدنی است.
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران گفت: نکته ای که کمتر به آن پرداخته می شود، جنبه آخر الزمانی حرکت داعش است. در منطقه در چند سال اخیر ما مباحث زیادی را داشتیم که گرایش های آخر الزمانی را از خودش نشان می داد. مقداری هم ریشه اش در خود ایران هم بود. شما می دانید که در سال ۱۳۸۹ مستند ظهور نزدیک است در ایران تولید شد و به صورت گسترده توزیع شد که حرفش این بود که حرکت نهایی آغاز شده و ما در یک انقلاب بزرگ به مدیریت امام زمان به سر می بریم و در این فرایند حضرت عیسی هم ظهور خواهد کرد که این فیلم به طور مکرر به متون مذهبی ارجاع داشت و از طرفی دولت آقای احمدی نژاد را زمینه ساز ظهور امام دوازدهم شیعیان مطرح می کرد و ایشان را به عنوان شعیب ابن صالح که فرمانده اصلی سپاه سید خراسانی است و سید یمانی هم سید حسن نصرالله است و...
وی تاکید کرد: این استناد به روایاتی از صحیح مسلم است که براساس آنها به این نتیجه رسیده اند که در محلی به نام دابق در شمال حلب که نیروهای اسلام و سپاه روم با هم خواهند جنگید و هشتاد کشور صلیبی برای جنگ خواهند آمد و هر کشوری دوازه هزار نیرو خواهد داشت که مجموعا ۹۶۰ هزار نفر نیروهای صلیبی خواهد بود و به طور همزمان دجال از خراسان ظهور خواهد کرد و پس از شکست ظهور دجال و ظهور حضرت عیسی پیروزی سپاه اسلام اتفاق خواهد افتاد. که در همین زمینه مجله ای با نام دابق دارند.
قانعی راد افزود: اینکه این اندیشه ها در چه شرایط و موقعیتی ایجاد می شود از نظر جامعه شناسی به نظر من متعاقب شکست بهار عربی به عنوان یک نوع واکنش شکست و ناکامی است که همچنینی اتفاقی در بین مردم می افتد یعنی با توجه به اینکه از تغییرات سیاسی ناامید شدند به یک نوع معنوی شدن سیاست، سیاستی که می توانست معنوی نباشد و از طرقی مانند مذاکره و غیره حل بشود. اما موقعی که با موانعی مواجه شدند و به فرض مثال جریان اعتدالی در سوریه شکل نگرفت که این جریان بتواند با بخشی از مخالفان دولت وارد گفتگو و مذاکره بشود و همه اش ناکامی بود افرادی که در آنجا مبارزه می کردند آرمان های مبارزه شان را از کنار زدن اسد به تعیین تکلیف جهان تغییر دادند. در حالیکه ابتدا یک بحث منطقه ای بود و اینها هویت های با برنامه خودشان را به یک هویت های مقاومت با جهانی تبدیل کردند و واکنش های پرخاشگرانه ای که نسبت به موقعیت داشتند.
این استاد جامعه شناسی تصریح کرد: به نظر می رسد که از نظر روانشناسی اجتماعی این چنین موضعگیری هایی این کارکرد را دارد که عزت نفس را به نیروی شکست خورده برگرداند. به این طریق اینها رفتند سراغ مبانی عمیق تر و موضعگیریهای آنتولوژیک و درواقع مشکلشان دیگر از جنس سیاسی که بتوان حلش کرد نبود بلکه از جنس مشکلات هستی شناختی شد که حل آن تنها از طریق مداخله ماورالطبیعه و نیروهای متافیزیک در این دنیا ممکن است. اینها معتقد نیستند که ما می جنگیم که پیروز می شویم، اصلا به مرحله ای از ناامیدی رسیده اند که می گویند هیچ کاری از دست ما برنمی آید به جز اعمال خشونت. که شاید این اعمال خشونت به آن چیزی و در واقع ظهور موعود کمک بکند. تا زمانی که اینها یعنی داعش در منطقه این وضعیت را دارند، نمی توان با آنها مذاکره کرد. ممکن است شما با طالبان مذاکره کنید اما با داعش نمی توان چرا که تا زمانی که اعتقاد دارندکه آخر الزمان عن قریب اتفاق می افتد و نزدیک است. وارد مذاکره نخواهند شد به همین دلیل است که القاعده ارتباط خودش را با داعش در منطقه انکار می کند و می گوید از نظر اندیشه ای با ما تفاوت دارند. یا حتی خود عربستان که ممکن است شباهتشان با داعش بر روی سلفی گری باشد، اما اختلافشان این است که عربستان آخرالزمانی نیست یعنی طرفدار یک جنبش هزاره ای که در پایان هر هزاره اتفاق می افتد نیستند.
قانعی راد در ادامه تاکید کرد: امکان مذاکره با داعش وجود ندارد. چرا که این نگرش با صلح و مذاکره و گفتگو رابطه ای ندارد و فقط اعمال خشونت برای کمک به پیروزی یک اصل فراانسانی می کند که قرار است بیاید و تکلیف همه چیز را روشن بکند. در همچنین شرایطی رسیدن به صلح در میان همان نیروهای میانی شیعه و سنی که وجود دارد ممکن است. یعنی نیروهای افراط گرا در درون شیعه که نمی توان آنها را نادیده گرفت و از آنها چشم پوشی کرد و از طرفی هم نیروهای مقابل به نظر می رسد که با اینها نمی توان وارد گفتگو شوند. مگر نیروهای میانه رو در منطقه به یک مذاکره برسند و یک نوع وستفالی اسلامی را شکل بدهند. برای کمک به اسلام به عنوان یک میراث فرهنگی و حفظ امنیت کشورمان ما حق داریم که از مسئولین کشورمان بخواهیم که به راههایی بیاندیشند تا نیرهای عاقل و عقلای مسلمان را در منطقه گردهم بیاورند و با تمام سختی هایی که وجود دارد، شاید بتوانند منطقه را از آشوب و فروپاشی نهایی نجات بدهند.