به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «چیستی فلسفه سیاسی در حوزه تمدن اسلامی» نوشته محمد پزشکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی از سوی انتشارات بوستان کتاب در سال ۱۳۸۳ منتشر شده است که در این مجال مروری بر آن خواهیم داشت.
موضوع اثر و اهمیت آن
موضوع کتاب «چیستی فلسفه سیاسی در حوزه تمدن اسلامی» بررسی فلسفه سیاسی و ماهیت آن در جهان اسلام است. این کتاب می کوشد مخاطبان خود را از طریق تعریف و بیان سرشت فلسفه سیاسی و جایگاه آن در میان دانش های هم مرز و دیگر دانش ها و تعیین موضوع و نوع گزاره های آن، با فلسفه کلاسیک اسلامی آشنا سازد.
از آن جا که درباره فلسفه سیاسی اسلامی، در مقایسه با فلسفه اسلامی، کار چندانی انجام نگرفته است، کتاب حاضر حائز اهمیت است. فیلسوفان مسلمانی هم چون عبدالرحمن بدوی ضمن بررسی سنت فلسفی اسلامی، گاهی به فلسفه سیاسی نیز توجه کرده اند. کمبود مطالعات فلسفی سیاسی از سوی فیلسوفان بزرگ مسلمان و غیرمسلمان در جهان اسلام از سویی، و سیر تاریخی تفکر فلسفی در حوزه سیاست به ویژه کشمکش میان فیلسوفان سیاسی با متکلمان، فقیهان و اهل ظاهر از سوی دیگر، پرسش هایی را در باب ظرفیت تمدن اسلامی در ارائه الگوهای فلسفی حیات سیاسی مطرح کرده است. کتاب حاضر سعی نموده با توجه به وجود چنین وضعیتی در جهان اسلام، قدمی هر چند ناچیز و پرخطا در مسیر شناسایی هویت فلسفه سیاسی ـ اسلامی بردارد.
برجستگی های اثر نسبت به آثار مشابه
در زبان فارسی آثاری که به صورت مستقیم به بررسی ماهیت فلسفه سیاسی اسلامی پرداخته اند، عمدتاً در چند مقاله خلاصه می شود. کتاب هایی نیز که به موضوع حاضر توجه کرده اند، آن را به عنوان موضوعی فرعی و در کنار موضوعات دیگری هم چون سیر تاریخ فلسفه، اندیشه سیاسی و … مطرح نموده اند. تک نگاری های صورت گرفته درباره فیلسوفان سیاسی مسلمان، صرف نظر از اندک بودن آثار و انحصار آنها عمدتاً به ابونصر محمد فارابی، تنها ابعاد سیاسی اندیشه فلسفی یک شخصیت را نشان می دهد. از میان آثار نویسندگان غربی نیز متأسفانه کتاب ها و مقاله های لئواشتراوس درباب فلسفه سیاسی ـ اسلامی و تطبیق آن با فلسفه سیاسی یهودی، کاملاً برای جامعه ما ناآشناست، از این رو کتاب حاضر از محدود منابعی است که در دسترس مخاطب ایرانی قرار دارد.
روش تحقیق و شیوه ارائه مطالب
کتاب حاضر ماهیت فلسفه سیاسی و مبانی و مسایل آن را از نگاه درونی آن گونه که فیلسوفان مسلمان بدان پرداخته اند - تحلیل و بررسی می کند. در این کتاب ضمن گردآوری نظریه های سیاسی فیلسوفان مسلمان، داده های گردآوری شده در دستگاه استدلالی و معرفت شناختی خود آنها تحلیل می شوند. این روش، درست برخلاف کتاب-ها یا مقاله های موجود در این زمینه است که با نگاهی بیرونی به توصیف و تحلیل فلسفه سیاسی - اسلامی پرداخته اند.
نتیجه اثر
این کتاب به تبع نگاه درونی خود به فلسفه سیاسی اسلامی، آنرا دستگاه فلسفی مستقل و اصلی می داند که ضمن داشتن مشابهت هایی با فلسفه سیاسی یونانی - آن گونه که مطالعات شرق شناسی ادعا می کند – صرف کاربرد و تطبیق فلسفه یونان در تمدن اسلام نمی باشد. منطق مطالعات شرق شناسی با پیش فرض اقتباس نامناسب و منحرف فلسفه یونانی در جهان اسلام، به زوال فلسفه سیاسی در این تمدن می انجامد، در حالی که نگاه به فلسفه سیاسی اسلامی به عنوان دستگاه فلسفی ای که به رغم یونانی بودن خاستگاه آن، به شدت با آموزه های قرآنی، سنت نبوی و تجارب سیاسی مسلمانان متحول شده و به دستگاه فکری دیگر استحاله گشته است، نتیجه ضمنی کتاب حاضر خواهد بود.
مباحث اصلی اثر
کتاب حاضر از یک مقدمه، چهار فصل و یک نتیجه گیری تشکیل شده است. در مقدمه کتاب، نوع نگرش شرق شناسانه به فلسفه سیاسی اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. در فصل اول، تعریف فلسفه سیاسی - اسلامی و نسبت آن با دیگر علوم در حوزه تمدن اسلامی و نیز مراد از اسلامی بودن فلسفه سیاسی بیان شده است. در فصل دوم، موضوع فلسفه سیاسی و سرشت گزاره ها و مفاهیم آن مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم به بنیان های هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسانه فلسفه سیاسی ـ اسلامی و روش شناسی این دانش پرداخته است. در فصل چهارم، ضمن بیان مسایل مربوط به اجتماع و ماهیت آن، پیدایش اجتماعات بشری و اقسام و ویژگی های آن و مسایل فلسفه سیاسی کلاسیک اسلامی بررسی شده است. مسایل مطرح شده در این فصل عبارت اند از: رهبری سیاسی و ضرورت، خاستگاه و انواع آن؛ حکومت و اخلاق مدنی ملازم آن و عدالت مدنی و انواع آن. در نتیجه گیری ضمن اشاره به نتایج فصل های کتاب، به استقلال و اصالت فلسفه سیاسی اسلامی نسبت به فلسفه سیاسی یونان تأکید شده است.