فرهنگ امروز/ كيانوش نوری:
اگرچه از لحاظ تاريخي آغاز نقاشي نوگراي ايراني را فعاليتهاي حسين كاظمي، محمود جواديپور و جليل ضياپور در سالهاي ابتدايي دهه ١٣٢٠ دانستهاند، اما بدون شك نميتوان از نقش برگزاري نخستين نمايشگاههاي هنري در معرفي اين هنر نو به عنوان نسخه تازهاي براي هنر ايران غافل شد. از ديد اين هنرمندان هنر نو، علاوه بر انتخاب زباني نو به امكانات نويي هم احتياج داشت. ده سالي طول كشيد تا رفتهرفته اين امكانات ارتباطي دستكم در شهر تهران افزايش يابد. نياز به افزايش امكانات نمايشگاهي بدون راهاندازي پاتوقهاي هنري امر بيهودهاي به نظر ميرسيد و چنين شد كه با تشكيل «انجمن خروس جنگي» نخستين محفل هنري در ايران با هدف معرفي ديدگاههاي هنرمندان نوگراي آن روزها كار خود را شروع كرد.
حضور تعدادي از اين هنرمندان با هدف ادامه تحصيل در خارج از كشور و مواجهه آنها با بيينالهايي كه به صورت منظم براي معرفي و نمايش آثار هنرمندان مختلف برگزار ميشد، خواسته جديدي را در افزدون امكانات نمايشگاهي آثار هنرمندان مطرح كرد. حسين زندهرودي يكي از هنرمنداني بود كه به همراه پرويز تناولي و سيا ارمجاني اين ايده را به سرعت عملي كردند و به اين شكل بيينالهاي هنر ايران طي چند دوره (نخستين بيينال در سال ١٣٣٧) برگزار شد. در اين ميان، اعطاي بورس تحصيلي دومين بيينال نقاشي تهران به حسين زندهرودي به عنوان يكي از برگزيدگان اين دوسالانه در سال ١٣٣٩ بهانهاي شد تا اين نقاش جوان ٢٣ ساله در آن زمان، مدتي را در پاريس سپري كند. اعطاي بورس ديگري توسط دولت فرانسه به اين هنرمند بر مدت حضور او در فرانسه افزود و همين كافي بود تا در نهايت زندهرودي تصميم بگيرد براي هميشه در اين كشور ماندگار شود.
زندهرودي در طول اين سالها كمتر به ايران سفر كرد. سالها بود كه او پروژه نمايشگاهي هنر نوگراي ايراني را با برگزاري نمايشگاههايي از آثار در تعدادي از مطرحترين موزههاي دنيا جهاني كرده بود و به اين ترتيب نيازي به نمايش اين آثار در ايران نميديد. از طرفي براي سالهاي طولاني در ايران امكان نمايش آثار بهشكلي كه در سالهاي اوليه جريان نقاشي نوگراي ايراني وجود داشت، فراهم نبود. شرايط بعد از برگزاري انتخابات سال ٧٦ صورت متفاوتي پيدا كرد. سهم هنرهاي تجسمي از اين شرايط متفاوت امكان برگزاري برنامههاي مختلف نمايشگاهي در موزه هنرهاي معاصر تهران بود و اين موزه بعد از مدتها با برگزاري برنامههاي مختلف، فضاي سرد نمايشگاهي آن سالها را دوباره گرم كرد.
حسين زندهرودي هم ترجيح داد تا در گرمي اين فضا نقشي مشابه با ديگر هنرمندان همدوره خودش بازي كند. از اين اتفاقات و حضور زندهرودي در ايران ١٥ سالي گذشته است. ماجراي اين حضور به سالهاي پاياني دهه هفتاد برميگردد كه موزه هنرهاي معاصر تهران در كنار برگزاري دوسالانههاي نقاشي يا مجسمه به بهانه معرفي و مروري بر آثار هنرمندان نوگرا يا جنبش سقاخانه نمايشگاههايي را با عنوان «پيشگامان هنر ايران» برگزار كرد.
در طول آن سالها، نمايشگاههاي موفقي شامل مجموعه آثار هنرمندان در قيد حياتي مثل حسين زندهرودي، پرويز تناولي، محسن وزيريمقدم، مسعود عربشاهي، منصوره حسيني يا بهجت صدر در اين موزه همراه با حضور و سخنراني اين هنرمندان برگزار شد. در زمستان سال ٨٠ نوبت به حسين زندهرودي رسيد و در نمايشگاه مروري بر آثار او منتخبي از نقاشيهاي اين هنرمند در طول چهار دهه به نمايش گذاشته شد. سخنراني زندهرودي در مراسم افتتاحيه نمايشگاهش با استقبال زيادي روبهرو شد. او كمي بعدتر درباره آخرين حضورش در ايران اينطور توضيح داد: «آن زمستان به قدري جمعيت زياد بود كه آدم تعجب ميكرد.
من هيچ جاي دنيا نديده بودم كه اينقدر شلوغ شود. حضور اقشار مختلف در روز افتتاحيه و نمايشگاه جلبتوجه ميكرد. مردم خيلي با علاقه بودند. دانشجوها در هواي سرد آن سال كه برف باريده بود، سوار اتوبوس ميشدند. جوانها از شهرستانها سوار اتوبوس ميشدند و گروه گروه ميآمدند و نمايشگاه را ميديدند و اين يك اتفاق خيلي عجيب بود. من با كمال خوشحالي سعي ميكردم جواب سوال دانشجوها را بدهم. آن زمان دانستم كه سهم بزرگي در تاريخ هنر ايران و حتي جهان دارم و اين باعث افتخار من بود كه ايرانيهايي كه آنجا بودند و دوستان و دانشجوها و همه از من استقبال و قدرداني ميكردند. »
هر چند در طول سالهاي گذشته از نظم رويدادهاي تجسمي خبري نبوده يا حتي موزه هنرهاي معاصر تهران چند سالي به دوران رخوت خود برگشت، اما هر هفته در گالريهاي زيادي در شهر تهران امكان تجربه افتتاح يك نمايشگاه وجود دارد. اين اتفاق را بايد به پاي نقاشان نوگرايي دانست كه با پايهگذاري آن در هفتاد و چند سال پيش در طول دهههاي گذشته براي حفظ آن تلاش شد و سرانجام به ما رسيد.
روزنامه اعتماد