به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همایش ملی «واژهپژوهی در علوم اسلامی» به همت گروه الهیات دانشگاه یاسوج با دریافت بیش از سیصد مقاله و ارائهی ۵۰ مقالهی تخصصی در سه محور اصلی «فقه، اصول و حقوق اسلامی»، «محورهای قرآن و حدیث» و «فلسفه و کلام اسلامی» با حضور برخی چهرههای علمی و اجرایی در دو نوبت صبح و عصرِ روز پنج شنبه سی ام اردیبهشت ماه در محل سالن اجتماعات دانشگاه یاسوج برگزار شد. در بیشترین مقالات دریافت شده در همایش که در چکیده مقالات منتشر شده است، به بررسی واژگان قرآنی و معانی آنها پرداخته شده است.
واژهپژوهی، برای نخستین بار است که در کشور به صورت تخصصی، به عنوان موضوع یک همایش ملی مورد توجه قرار میگیرد؛ از همین رو پژوهشگران توجه زیادی به این همایش نموده و تعداد مقالات ارسال شده، بیش از حد انتظار بود.
در آغاز این همایش، علیشاهی، دبیر اجرایی همایش، ضمن بیان ابعاد برگزاری همایش، به تقدیر و تشکر از مدعوین پرداخته و افقهای پیش روی همایش را بازنمایی کرد.
پس از وی ،حسینی، دبیر علمیِ همایش، به بیان ضرورتِ برگزاری همایش، اهمیت واژهپژوهی در میان علوم اسلامی، تاریخ واژهپژوهی در سدههای نخست هجری و لزوم بازسازی و بازنگری در واژهپژوهی به منظور پیشرفت علوم قرآنی اشاره کرد و گفت: وبرگزار کنندگان این همایش برای تأسیس نشریهای با همین نام و تداوم برگزاری این همایش در ابعاد ملی و بین المللی در سالهای آتی از سوی همین دانشگاه عزم جدی دارند و این همایش نخستین همایش از این دست همایش هاست.
رحیمی، رئیس دانشگاه یاسوج از دیگر سخنرانان این همایش بود که به تقدیر و تشکر از مهمانان و مدعوین همایش پرداخت.
در ادامه برنامه هاشمی، معاون وزیر علوم، به تشریح ابعاد کلمه در قرآن و اهمیت آن در گسترش تمدن اسلامی پرداخت. وی در این سخنان گفت: چون قرآن از کلمه و کلام تشکیل شده است و مبنای تمدن اسلامی نیز قرآن است، پس باید به کلمه اهمیت داد و آن را مصدر فهمِ قرآن کریم دانست.
وی به دست اندکاران همایش قول مساعد داد تا فعالیتهای علمیای از این دست را در برنامهریزیها و بودجه گزاریهای وزارتخانه لحاظ کرده و حمایتهای لازم و ممکن را انجام دهد.
نخستین سخنرانِ تخصصیِ این همایش، آیت الله ابوالقاسم علیدوست بود که در سخنان خود به اهمیت چنین پژوهشهایی و تبیین جایگاه آن در شناخت نظام معرفت دینی، به نظام های طولی(هرمی) و عرضی(حلقوی) معانی واژهها اشاره کرد و به بررسی شیوههای درست واژهپژوهی و نقش آن در فهم آیات و روایات قرآن پرداخت.
وی خطاب به حاضرین در همایش گفت: تلاش کنیدتا با تعریف درست واژهپژوهی در قالبِ نسبتهای طولی واژگان با هم، پا را از این حوزه فراتر نگذارید و به حوزههای معنایی و کاربردهای معرفتی آن و نسبت واژههای به صورت شبکهای و حلقوی ورود نکنید تا بتوانید از آسیبهای اظهار نظرهای غیرحرفهای در امان بمانید. او در ادامه برخی از بایستههای واژهپژوهی را بیان نموده و نمونههایی از کجفهمیهای پژوهشگرانِ این میدان را یاد کرد و در پایان، به معرفیِ نظریهای تازه با عنوانِ واژههای پایه و واژههای پیرا و معنی و نسبت آنها با یکدگر پرداخت.
دومین سخنرانِ تخصصی بخش صبحگاهیِ این همایش، حجت الاسلام دکتر قائمی نیا بود. وی در آغاز سخنان خود، به بیانِ نسبت جهان اسلام با غرب و دستارودهای آن پرداخت و انسدادِ علوم و دستاوردهای دینی و رشد شاخه ها و فروع دانش در جهان اسلام را نتیجهی نبود «تفکر انتقادی» دانست.
وی با انتقاد از روشنفکرانی که پیشینه و تراث تمدن اسلامی را بهانهی اعتنا به جهان غرب و پیشرفت، یکسره به کناری نهاده و آن را ناکارآمد و ناکافی می دانند، به تبیین اهمیتِ دستاوردهای غربیها در فهم تراث دینی پرداخته و امکان پیشرفت در جهان امروز را در بستر تفکر انتقادی ممکن دانست، تفکری که رگه های پر رنگی از آن در علامه طباطبایی و شهید مطهری یافت می شود. وی تمدن اسلامی را یک تمدن زبانی دانست که حول محور قرآن و دستگاه مفهومی آن شکل گرفته است و واژهپژوهی بدون معناشناسی و معرفتشناسی فاقد ارزش بوده و این دست پژوهشها راهی است برای کشف و شناختِ هستیشناسی و جهان بینی قرآنی. وی در بخش پایانی سخنان خود، هرمنوتیک، انواع و اهمیت آن را در فهم متون دینی خاطر نشان نموده و بی اعتنایی به هرمنوتیکِ صحیح در فهم متون را آسیبزا دانست.
در پایان نشست صبح، دکتر ابوالفضل خوش منش، دبیر کمیسیون توسعهی آموزش عالی قرآنِ وزارت علوم، به تشریح فعالیت های قرآنی این کمیسیون و برنامههای آن پرداخت.
در ادامه و در نوبت عصر، پژوهشگرانی که از آنها دعوت به عمل آمده بود، در روشی نوآورانه، در سه گروه متفاوت، در حضور اساتید داور و میهمانان، به تشریح دیدگاههای خود در مقاله پرداخته و به پرسشهای اساتید و مهمانان پاسخ دادند.
در ادامه این گزارش، یادداشت زینب حسینی، دبیر علمی همایش درباره اهداف، ضرورت و چگونگی همایش ملی «واژهپژوهی در علوم اسلامی» می آید؛
قرآن كريم كتابي است كه تمدن اسلامي بر مبناي آن و در ارتباط با آن به تدريج رشد و نمو كرده است، بنابراين فهم كتاب خدا در طول ۱۴۰۰ سال تاريخ پرفراز و نشيب جوامع اسلامي همواره از بزرگترين دغدغه هاي دانشمندان مسلمان بوده است، و فرق و نحله هاي گوناگون در طول تاريخ پيوسته در اثبات حقانيت خود از كتاب خداوند به عنوان برترين منبع ياري جسته اند.
مسأله فهم صحيح قرآن كريم در دنياي معاصر، مسأله اي مهم و حياتي است، به همان اندازه كه مسلمانان به آموزه هاي اين كتاب علاقه مند و معتقد هستند، غير مسلمانان مشكلات منطقه خاورميانه و يا نا امني در اروپا را ناشي از آموزه هاي اين كتاب مي دانند، شايد يكي از مهم ترين مشكلات در اين ميان فهم ناقص از آموزه هاي اسلامي است، مسلمانان مفهوم واژه اسلام را به معناي عبوديت و اطاعت از خداوند مي دانند، در حالي كه اسلام از از ريشه سلم به معناي عافيت است، و اسلام آييني است كه به سالم زيستن منجر مي گردد، اين فهم از واژه اسلام مبتني بر در نظر گرفتن اصل لغوي اسلام است، جالب آن كه در روايت از پيامبر اسلام(ص) نيز بر همين مفهوم از واژه اسلام تأكيد شده است، « المسلم من سلم المسلمون من يده و لسانه» ولي تأكيد كتاب هاي لغت بر مفهوم اطاعت سبب گرديده مسلمانان، اسلام را به مفهوم عبوديت و اطاعت در تشريع و احكام قلمداد كنند. در حالي كه ريشه طوع و عبد در قرآن كريم بارها به كار رفته است، بنابراين احتمالا ريشه سلم از نظر معنا با ريشه طوع و عبد، متفاوت است. خداوند مي فرمايد: « ان الدين عند الله الاسلام» نمي گويد: ان الدين عند الله الطاعة، يا العبادة ، ولي با كمال تأسف فهم ناقص سبب گرديده است، مسلمانان اسلام را با اطاعت از شرع اشتباه بگيرند، اطاعت از احكام ظاهري، جمود بر احكام، ....
بنابراين، مي توان گفت؛ اولين و نخستين گام، در فهم واژه اسلام به صورت صحيح تا كنون برداشته نشده است، اگر براي مسلمانان در تبيين مفهوم اسلام بر اين مفهوم تأكيد شود، آيا ممكن است، جناياتي چنين فجيع در قرن بيست ويكم در مهد تمدن بشري به اسم دين خداوند، تحقق يابد؟
خداوند متعال مسلمانان را به تدبر در كتاب خويش فرا مي خواند، « افلا يتدبرون القرآن » يكي از ابتدائي ترين و در عين حال اساسي ترين گام ها در فهم هر سخني ارائه مفهوم صحيح و دقيق واژگان آن است. فهم واژگان قرآن كه يك متن وحياني و تاريخي است، به دلايل مختلفي مانند، فاصله زماني، تطور مفهوم واژگان در طول تاريخ، زبان ديني، عدم اصالت برخي از منابع لغوي، .... فرايندي مهم تر وپيچيده تر است.
در طول تاريخ اسلام از بدو نزول قرآن كريم تا قرن حاضر تلاش هاي متفاوتي با روش هاي مختلف براي فهم واژگان قرآن صورت گرفته است، از نخستين گام ها، مانند مسائل نافع بن ازرق و روايات صحابه و تابعان تا كوشش هاي معاصر در آثاري مانند:التحقيق في كلمات القرآن اثر سيد حسن مصطفوي و .... موسوعه ها، دايرة المعارف ها، ...
در سالهاي اخير با طرح نظريات جديد در حوزه مطالعات زبان شناختي و مباحث تاريخي بسياري از منابع فهم واژگان قرآن از نظر اصالت و صحت، ارزششان كم رنگ شده است. پژوهشهاي تاريخي درباره سير پيدايش معاجم و منابع ايشان در تدوين كتاب هاي لغت و تفسير در قرن دوم هجري نشان داده است، ادبيات عصر جاهلي نمي تواند به عنوان منبعي متقن براي فهم واژگان قرآن كريم به كار رود، زيرا اين اشعار و يا نصوص به اين گستردگي با توجه به عدم وجود كتابت به صورت يك امر مرسوم در بين اعراب، و با توجه به پيدايش سنت تدوين در قرن دوم هجري نمي تواند، واقعا گويا فرهنگ و زبان عصر جاهلي باشد، طه حسين در اين باره مي گويد:شعر جاهلي لباسي است كه بر قامت قرآن دوخته شده است، نه يك وجب كمتر و نه يك وجب بيشتر.
اگر چه گفتار او در اين حد شايد تا حدي افراط باشد، ولي اطلاع از اتقاقات تاريخ قرن دوم هجري و پديده تدوين علوم تاريخ، شعر، حديث، فقه، ... در قرن دوم هجري در محيط عراق و همچنين سهولت و رواج امر جعل مي تواند تا حد زيادي ديدگاه طه حسين را تأييد نمايد.
از طرفي بسياري از كتاب هاي لغت در تبيين مفهوم واژگان قرآن، به ويژه واژگان غريب قرآن به رواياتي از صحابه و تابعان استناد كرده اند كه اين روايات از حيث سند عموما مرسل و فاقد اعتبار و ضعيف مي باشند و از حيث متن نشان گر عدم اطلاع گوينده حديث از مفهوم دقيق واژگان است و در برخي موارد مفهوم بيان شده بيش از آن كه به منبعي اصيل باز گردد، برخاسته از حدس گمان است، مانند ترجمه سريا به نهر و جدول يا سيناء به قمر، الهه و حسن، سُحت به مال حرام، يا تفث به ناخن.
همچنين بايد توجه داشت، در قرن دوم در محيط عراق كه محل پيدايش نخستين كتاب هاي لغت و ادبي است، كه يك محيط ايراني – عربي است، با گرايش هاي مشخص شيعي که مردم تنها حديث را پذيرا بودند، بنابراين گاه ادباء و مفسران براي موجه جلوه دادن ديدگاههاي خود درباره واژگان قرآن آن را در قالب روايات به صحابه و تابعان نامدار در حوزه تفسير مانند ابن عباس نسبت مي دادند، و اين در واقع ترجمه اي از قرآن براي ايراني تبارهاي موالي در محيط عراق بود. اگر نه يك عرب حجازي نيازي به اين ترجمه هاي ساده از قرآن نداشت. همين مسأله سبب گشت، مورخان تاريخ تفسير گمان كنند تفسير در سده نخست هجري امري بسيار ساده و بسيط بوده استو از حد ترجمه واژگان آن هم در حد يك مترادف بالاتر نمي رفته است.
واين روايات عموما به ابن عباس نسبت داده مي شد و فهم علت اين امر با توجه به حكومت عباسيان در محيط شيعي عراق در تقابل با جايگاه اهل البيت (ع) امري چندان دشوار نيست، به همين دليل انبوهي از روايات متناقض در تفسير از ابن عباس به دست رسيده است و در بسياري مواقع ديده مي شود، لغوي همان مفهوم روايت صحابه را در معناي واژه بدون در نظر گرفتن عدم ارتباط اصل لغوي با مفهوم بيان شده از صحابه به عنوان مفهوم واژگان ذكر مي كند و به اين ترتيب برخي از مفاهيم اشتباه در كتاب هاي واژگان به عنوان مفهوم واژگان ثبت مي شود، و بر اساس قاعده اصل حجيت قول لغوي در تفسير، همان مفهوم در كتاب هاي لغت بعدي به صورت كريشه اي تكرار مي گردد، و به عنوان مفهوم قطعي واژگان قلمداد مي شود. وجود اين حقايق در كتاب هاي معاجم نشان مي دهد، تا چه اندازه امكان خطا در مفهوم واژگان در كتاب هاي لغت وجود دارد.
از طرفي ديگر با ورود مباحث زبان شناسي به حوزه دانش تفسير در سال هاي گذشته به ويژه در ايران و مصر روش هاي جديد و ابزار هاي نويني در خدمت تفسير قرآن كريم قرار گرفته است و يا سبب گشته مفسران از اين ابزار بهره هاي بيشتري در فهم واژگان ببرند، مانند ابزار سياق يا همنشيني در تعيين مفهوم دقيق واژگان. برخي از دانش ها مانند معناشناسي واژگاني و ريشه شناسي نيز دستاوردهاي جديدي در تفسير به همراه داشته است. در دانش معناشناسي در موضوع حوزه هاي مفهومي دو كتاب مهم از توشيهوكو ايزوتسو با عنوان خدا وانسان در قرآن و فضايل اخلاقي –ديني منتشر گرديد که نويسنده در اين دو كتاب سعي دارد، حوزه معنايي ايمان و كفر يا برخي فضايل اخلاق مانند تقوا، .. را به صورت رهگيري واژگان از طريق تضاد و تقابل و ارتباط اين حوزه هاي معنايي با فرهنگ عرب جاهلي و مشركان تبيين نمايد. ويژگي مثبت اين روش استفاده بهينه و بيشتراز قرآن در فهم قرآن است.
در سالهاي اخير كتاب ها و مقالات متعددي براي تبين حوزههاي معنايي و يا معناشناسي واژگان به رشته تحرير درآمده است، و مولفان با استفاده از ابزارهاي رابطه تقابل و ترادف، رابطه همنشيني و جانشيني و ... تلاش در تبيين مفهوم واژگان يا حوزه هاي معنايي داشته اند.
ولي در برخي از اين كتاب ها و مقالات اشتباه بزرگي به چشم مي خورد كه عدم تبيين آن سبب اتلاف وقت و انرژي نگارندگان در اين آثار است و آن اين كه معناشناسي واژگاني موضوعي جدا از حوزه هاي معنايي است. در معناشناسي حوزه معنايي جهاد يك فرايند لازم صورت گيرد، ولي در معناشناسي واژه جهاد، فرايند ديگري لازم است تحقق يابد، اگر چه ممكن است اين دو موضوع در برخي روش ها و زمينه ها اشتراك داشته باشند، ولي بايد حدود و ثغور معناشناسي واژگاني تبيين گردد. در ايران از بين مكاتب مختلف معناشناسي به نظر مي رسد مولفان تنها مكتب بن آلمان را مي شناسند كه مربوط به حوزه هاي معنايي است، ولي معناشناسي واژگاني دانشي متفاوت است و ابزار هاي متفاوتي دارد، مانند جستجوي معجمي، ريشه شناسي، ... كه اين ابزار در حوزه هاي معنايي كاربردي ندارد، اگر چه در تبيين مفهومي واژگان از روابط مفهومي نيز مي توان بهره برد.
دانش معناشناسي مجهز به برخي از ابزار كارآمد و نوين است كه پژوهشهاي لغوي گذشتگان يا از آن بي بهره بوده اند و يا بهره اندكي برده بودند. برخي از اين ابزارها عبارتند از ريشه شناسي، شناسايي اصل لغوي، مقارنه، معناشناسي تاريخي، معناشناسي ساخت گرا، ... يكي از اين ابزارها معناشناسي تاريخي و يا در نظر گرفتن پيشينهی واژه است. قرآن كريم خود را مصدّق تورات و انجيل معرفي مي كند و حجم وسيعي از آيات قرآن درباره اهل كتاب است، قرآن كريم در گفتگوي با اين اقوام گاه از الفاظي بهره مي برد كه مفهوم دقيق آن نه در كتاب هاي لغت عربي بلكه در كتب لغت عبري و يا سرياني يافت مي شود، مقارنه بين زبان هاي سامي مي تواند در يافتن مفهوم دقيق واژه موثر باشد.
بدین منظور و با چنین دغدغه ها و چنین رویکردهایی برای نخستین بار در کشور، همایشی در سطح ملی با عنوان «واژهپژوهی در علوم اسلامی» به همت گروه الهیات دانشگاه یاسوج برگزار گردید که برگزارکنندگان آن، با طرح محورهاي مربوط به فهم واژگان در نظر داشته اند، زمينه اي براي تضارب و تعامل آراء براي قرآن پزوهان را فراهم آورند. بررسی و شناخت امكانات و قابليت هاي واژه پژوهي در آثار گذشتگان، آسيب شناسي مطالعات واژه پژوهي كلاسيك و مدرن، طرح ابزارها و روش هاي نوين دانش معناشناسي واژگاني و احيانا ابداع و كشف روش هاي جديد و ... از اهداف اين همايش است. رفع مشكلات و چالش هاي جدي فراروي پژوهش هاي لغوي مانند، اصل حجيت قول لغوي و يا قاعده ممنوعيت كاربرد اسرائليات در تفسير به صورت علمي همراه با تعيين حدود و ثغور و روش استفاده از منابع مذكور نیز جزء اهداف برگزارکنندگان همایش بوده است.
نظريه پردازي در حوزه واژه پژوهي در علوم اسلامي هدفي است كه با برگزاري يك همايش نمي توان به آن دسترسي پيدا كرد. بلكه استفاده از نظريات پژوهشگران داخلي وخارجي در اين زمينه ضروري است. و به بستري نياز دارد كه در مدت زمان طولاني به توان به اين هدف متعالي كه گامي در جهت تدبر در قرآن كريم است، دست يافت. بنابراين از همه قرآن پژوهان و متوليان آموزش و پژوهش عالي قرآن كريم مي خواهیم كه در دسترسي و نيل به اين هدف مقدس با اين همايش همگام باشند.
بعداز فراخواني كه در نيمه بهمن ماه ۱۳۹۴ از دانشگاه ياسوج براي همايش واژه پژوهي در علوم اسلامي داده شد، تا تاريخ ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ بيش از ۳۲۰ مقاله در محورهاي همايش به دست دبيرخانه همايش رسيد. و از مجموع مقالات دريافتي ۲۵۰ مقاله در همايش پذيرفته شد، ۱۰۰ مقاله به صورت ارائه سخنراني، و ۱۵۰ مقاله به صورت ارائه پوستر. ۱۲ مقاله كه حائز امتياز برتر از بين مقالات ارائه شده بودند، جهت چاپ در نشريه علمي –پزوهشي با همين نام انتخاب گرديد.
ولي به علت همزماني همايش با امتحانات و آزمون مصاحبه دكتري برخي دانشگاه هاي كشور از مجموع ۱۰۰ مقاله حدود ۶۰ مقاله در ۴-۵ پنل هر پنل تقريبا ۱۲ نفر مقاله خود را در قالب سخنراني ارائه كردند.
در پنل هاي ارائه، داور همراه با ۲ نفر برگزيده به داوري مقالات پرداختند که يك پنل در محور فلسفه و يك پنل در محور فقه و اصول و باقي پنل ها در حوزه قرآن و حديث به ارائه سخنراني پرداختند.
موضوعات مقالات بيشتر در حوزه واژه پژوهي در قرآن كريم بود، كه میتوان برخي از اشكالات اساسي مقالات جهت استفاده هر چه بيشتر خوانندگان به اين شكل گزارش كرد:
*اشكالات ساختاري مثلا ضعف در چكيده، يا نتيجه گيري و يا ضعف در بدنه و ساختار مقاله
*اشكالات روشي به عنوان مثال براي فهم واژه جحد كه انكار همراه با علم است، به كتاب العين مراجعه مي شود، در حالي كه العين خود اين معنا را از قرآن دريافت كرده است.
*اشكالات منابع و ضعف در فرايند استدلال و نتيجه گيري
*اشكال در عدم تتبع و اسقراء كامل در پيدا كردن نمونه هايمشابه در فرايند استدلال
*خلط مباحث معناشناسي واژگاني با حوزه هاي معنايي
*اشكال در تعيين مترادف و متضاد در معناشناسي واژگاني
*ضعف در مقالات مربوط به ريشه شناسي و عدم استفاده از منابع متقن و اكتفاء به رأيِ مستشرقان
*اشكالات نوشتاي وويراستاري