به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «ایران در تاریخ جهان» با سخنرانی ریچارد فولتس، (ایرانشناس) داریوش بوربور (پژوهشگر حوزه ایرانشناسی)، محسن جعفریمذهب (عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی) و ع. پاشایی (مترجم اثر) دوشنبه سوم خردادماه در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
فولتس رویدادهای ایران را در یک متن فرهنگی دنبال میکند
پاشایی گفت: قبلا کتاب «دینهای جاده ابریشم» و همچنین بخشی از کتاب دیگری از فولتس را ترجمه کردم، بنابراین با وی از گذشته نه چندان دور آشنا هستم. مولف سال گذشته، دستنوشته کتاب «ایران در تاریخ جهان» را به من داد. اگرچه عرصه کاری من در حوزه تاریخ نیست و به خود نیز اجازه ندادم تا کنون به ترجمه تاریخ به ویژه تاریخ ایران بپردازم، با این اوصاف کتابش را که هنوز نسخه انگلیسی آن منتشر نشده بود مطالعه کردم.
وی افزود: وقتی دستنوشتههای فولتس را خواندم، متن آن مرا به دلیل نگاهی همدلانهای که به ایران تاریخی داشت، جذب کرد. مطلبی که در مقدمه کتاب نیز به آن اشاره کردم. «ایران در تاریخ جهان» بسیار زیبا نوشته شده و این زیبایی، حس ترجمه کردن آن را در من برانگیخت و تمایل پیدا کردم که آن را ترجمه کنم. به مولف گفتم این متن باید ترجمه شود و شاید خودم این کار را بکنم. وی گفت: امروز روز تولدم است و ترجمهات را به عنوان هدیه تولد میپذیرم.
این مترجم ادامه داد: پیشنهاد فولتس برایم تکلیف شد و هنگامی که اشتیاق وی را دیدم آن را ترجمه کردم. برگردان کتاب «ایران در تاریخ جهان» تقریبا دو ماه به طول انجامید. پس از برگرداندن متن به فارسی مولف و برخی دوستان آن را مطالعه کردند. مطالعه آنها قبل از چاپ برای این بود که متن پیراسته شود. همانطور که اشاره کردم مولف در کتاب بسیار همدلانه به تاریخ ایران نگاه کرده و درباره ایران نظریهای دارد که آن را به عنوان «نظریه تالاب» ترجمه کردم، زیرا در حال حاضر تالاب در اکولوژی لغت واژه بسیار مهمی است و به تمام آنچه در تاریخ میبینیم، پاسخ میدهد. با این حال باید بگویم به تاریخ نه در حیطه سلسلهها بلکه در پس زمینه اکولوژی نگاه میکنم.
پاشایی گفت: ساخت فرهنگ نیز یکی از کارهای انسان است که در این متن به آن پرداخته شده است و چون در بحث اکولوژی به بحث محیط زیست بسیار علاقهمند هستم به تاریخ نیز با توجه به تئوری فولتس این گونه نگاه کردم؛ تئوریای که با شرایط ایران همخوانی دارد. بنابراین بده بستانهای فرهنگی در «ایران در تاریخ جهان» بسیار بااهمیت است و مهمتر از همه مهرورزی و همدلی مولف با تاریخ ایران است و به نظرم باید گفت این ایرانشناس تنها یک مورخ نیست و تخصص دیگر وی پژوهش در حوزه دینها و به ویژه در منطقه ایران فرهنگی است و با همین نگاه و تخصص، عقاید و رویدادهای ایران را به طور مداوم در یک متن فرهنگی دنبال میکند.
صراحت و جسارت فولتس در نگاه به آسیای میانه
جعفریمذهب با تاکید بر سه عامل ایران، ایرانی و زبان فارسی گفت: کتاب «ایران در تاریخ جهان» کتابی سبک، خوشدست و با اغلاط املایی اندک است؛ کتابی که به لحاظ طراحی جلد و حجم، خوش ورق است و برای فردی که میخواهد نگاهی عمومی به تاریخ ایران داشته باشد، مناسب است. بنده اگرچه تاریخ خواندهام اما باید بگویم برخی مطالبی را که در این کتاب آمده تا کنون در تاریخ ایران مشاهده نکردم! ضمن اینکه مولف کتاب خود را با تکیه بر سه عامل ایران، ایرانی و زبان فارسی تالیف کرده و همواره نگاه گستردهای به ایران داشته است؛ برای مثال در بررسی تاریخ پیش از اسلام، فصلی به عنوان «ایران و یونان» در کتاب گنجانده است؛ به عبارتی این فصلبندی و نگاه فولتس بر آن است که در همه مطالب ایران گنجانده شود.
وی افزود: در دوره بعد پارتیان، ساسانیان و سغدیان را گنجانده است. در حالی که در تاریخ ایران و حتی در کتابهای درسی دانشگاهی، در کنار پارتیان و ساسانیان، سغدیان را قرار نمیدهیم. این نگاه از آنجا ناشی میشود که فولتس سهم پررنگی را برای آسیای مرکزی در کتاب خود قائل شده است. همچنین در ایرانی که ترسیم میکند شبهقاره هند و آسیای مرکزی بسیار پررنگ است و درباره افغانستان با ایران تفکیکی قائل نمیشود. رویکردی که از سوی مولفان تاریخ ایران کمتر به آن توجه شده است.
این عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ادامه داد: در رابطه با نگاه همدلانه مولف که مترجم نیز به آن اشاره کرد، باید بگویم در برخی موارد با نگاه جسارتآمیز و ایرانمحوری به مسائلی در آسیای مرکزی اشاره شده که این نگاه اندکی از سوی ایرانشناسان غربی بعید است. به نظر میرسد توجه و تسلط مولف به ادیان آسیای مرکزی باعث شده که نقش سغدیان را در تاریخ ایران بسیار پررنگ ببیند؛ نگاهی که از سوی پژوهشگران و مولفان ایرانی نادیده گرفته شده است.
جعغریمذهب با اشاره به بخش کمرنگ دیده شده ایران فرهنگی اظهار کرد: برخی مطالب در کتاب آمده که اگر درست باشد (زیرا ثابت کردن آنها چندان آسان نیست) جای بحث دارد؛ برای مثال همه پذیرفتند که آریاییها از مکانی در شمال شرقی کنونی ایران به این سرزمین آمدند. در حالی که با نظریات فولتس باید نگاهی به آسیای مرکزی و حتی تا سیبری داشته باشیم زیرا به نظر مولف، آنها که در سرزمین مادری ماندند، هم حقی دارند و ما همیشه آنها را با خودمان مقایسه میکنیم و تصورمان بر این است که در قلب ایرانشهر هستیم و سمرقند، بخارا، تاجیکستان، سغدیان و ترکستان چین باید خود را ما با تطبیق دهند. در حالی که با نگاه مولف باید عکس این اتفاق رخ دهد و بر آن باشیم که در آن طرف چه اتفاقاتی در حال روی دادن است. نگاهی که مولف در اغلب روایتش از ایران تاریخی به آن تاکید دارد.
وی بیان کرد: «ایران در تاریخ جهان» پس از عبور از دوره باستان به ایران اسلامی میپردازد و بر آن است که نشان دهد تا چه اندازه گرایش به اسلام در میان ایرانیان با درک و شناخت از آن همراه بوده؛ این آشنایی تا چه میزان بر اساس درک از اسلام اولیه مبتنی بوده است و این دین بعدا چه صورتهایی پیدا کرده است. ضمن اینکه در سالهای نخست ورود اسلام در ایران تا چه اندازه مبنای پذیرش آن از سوی ایرانیان با کراهت و اجبار همراه بوده است. از طرفی زبان فارسی تا چه اندازه در یادگیری اسلام تاثیر داشته و چه قدر مشکلات ندانستن زبان عربی در آسیای مرکزی (که تا دیروز که مثلا سغدی بودند و پس از اسلام زبان خود را به فارسی عوض میکنند) برای فهم اسلام، تبلیغ آن و نوشتن قرآن به زبان فارسی مسالهساز بوده است. ضمن اینکه نوشتن قرآن به زبان فارسی از آسیای مرکزی آغاز میشود.
مدیر سرای ایرانشناسی افزود: در آسیای مرکزی، زبانهای ایرانی مانند زبان ختنی، خوارزمی، قفقازی و اوستیایی با آمدن ترکان تحتفشار و خاموشی قرار میگیرند. از طرفی صرفنظر از خاموشی برخی زبانها، ورود ترکان به نفع زبان فارسی است، زیرا بعد از ساختن امپراتوری ترکان به دلایلی که در کتاب نیز به آن اشاره شده، ناچار میشوند حافظ فرهنگ ایرانی باشند.
جعفریمذهب عنوان کرد: مولف در اشاره به آسیای مرکزی توجه فراوانی به امیرتیمور کرده است؛ امیری که با ساختن کاخ و مقبرهای برای خود و کاخی برای همسرش صنعتگران را از همه دنیا جمع میکند و به سمرقند میبرد و این شهر را در آن زمان به بهشت تبدیل میکند. این توجه به امیرتیمور و فراز و فرود آسیای مرکزی نشاندهنده این است که این منطقه سهم بسیاری در نظریه فولتس دارد. در حالی که آسیای مرکزی در تصور مورخان ایرانی بسیار کمرنگ است.
وی ادامه داد: مولف درباره ازبکان با بیپروایی بیسابقهای که از ایرانشناسان غربی بعید است سخنانی گفته که مولفان غربی کمتر از آن با این صراحت یاد کردند. وی در نظریه خود معتقد است ازبکانی که خود تیموریان را از بین بردند، بعدها امیرتیمور را پایهگذار حکومت خود مینامند و مجسمههای وی را در همه شهرهای ازبکستان قرار میدهند!