فرهنگ امروز/ نسیم آصفزاده: بهتازگی سه کتاب در «مجموعه نمایشنامه» نشر فرهنگ جاوید به چاپ رسیدهاند که هرسه در سالهایی دور به فارسی ترجمه شده بودند. سه نمایشنامهای که بهتازگی بازنشر شدهاند، آثاری کلاسیک و ارزشمندند و جز این، با ترجمههایی درخشان به فارسی برگردانده شدند که اهمیت این سه کتاب را دوچندان کرده است. در ادامه مروری کوتاه بر این نمایشنامهها را میخوانید.
دراسارت و رهایی انسان
«پرومته در زنجیر»، عنوان نمایشنامهای است از اشیل(آیسخولوس) که نخستینبار در سال ١٣٤٢ با ترجمه شاهرخ مسکوب از سوی انتشارات اندیشه منتشر شد و تا اوایل دهه ٥٠ دوبار دیگر به چاپ رسید. مسکوب در چاپ آخر کتاب، تغییراتی اندک در مقدمه خود و متن ترجمه اعمال کرده بود و تجدیدچاپ تازه کتاب بدون اعمال تغییر دیگری در متن کتاب منتشر شده است. البته ویراستار کتاب تغییراتی در کتاب اعمال کرده که این تغییرات شامل مواردی مثل اعرابگذاری مفاهیم و اسامی اسطورهها و اصلاح جاافتادگیهای متن و... است و در ساختار جملات و سبک نگارش نمایشنامه هیچ تغییری صورت نگرفته است. اشیل نخستین تراژدینویس بزرگ است که نود تراژدی نوشت اما تنها هفت تراژدی او بازمانده است. مسکوب «پرومته در زنجیر» را از روی ترجمه انگلیسی رکس وارنر به فارسی برگردانده و با ترجمه انگلیسی گیلبرت موری و ترجمه فرانسه پل مازون مقایسه کرده است. «پرومته در زنجیر» از مهمترین و مشهورترین تراژدیهای یونان باستان است و به نبرد انسان و خدا مربوط است. مسکوب در مقدمهای با عنوان «در اسارت و رهایی انسان» درباره این نمایشنامه نوشته: «رهایی آدمی در اسارت ایزدان است. انسان اساطیری یونان باستان در جهانی بهسر میبرد سرشار از ایزدان گوناگون خویشتنکام. یکی فرمانروای آسمان و زمین است با سلاحی چون آذرخش که بر هرچه فرود میآید بیدرنگ میسوزد. یکی ایزد عشق است که سلطان هوسکار قلبهاست. و آن دیگری پادشاه وادی تاریک و خاموش فراموشان است که هرگز کسی را از دام او رهایی نبوده است. زادن و مردن آدمی در دستهای بیرحم تقدیر تواناتر از ایزدان است. خدایان بسیارند و انسان هوشمند در این دنیای بیپناه، سرگردان است. آزادی او در محدودیت ایزدان است و ایزدان هرگز بر انسان نمیبخشایند. انسان است که باید با ستیزهای سخت راهی بگشاید تا گامی بردارد...».
جهان تزویر
«دکتر کنوک یا پیروی پزشکی» عنوان نمایشنامهای است از ژول رومن که سالها پیش با ترجمه محمد قاضی به فارسی منتشر شده بود و اینروزها چاپ دیگری از آن توسط نشر فرهنگجاوید منتشر شده است. ژول رومن نویسنده مشهور فرانسوی است که در نمایشنامه «دکتر کنوک»، تصویری از طمع و تزویر جهان به دست داده است. در توضیح پشتجلد کتاب درباره فضای این نمایشنامه آمده: «نمایشنامه دکتر کنوک ما را به جهانی پرتاب میکند که تزویر و طمع از اصول پذیرفتهشده آن است. آدمی در دستان دکتر کنوک، که نماد دست نامرئی و بازیگر پشت پرده است، بدل به موجود سادهلوحی میشود که میتوان او را با خندهها و لبخندها به دنیایی خیالی و پراوهام کشاند و خلعسلاحش کرد و همچون ابزاری بهکارش گرفت. زودباوری آدمی شاکله نمایشنامه است و نویسنده با چیرهدستی نشان میدهد که چگونه فریب مردم به خودکامگی فردی منتهی میشود که از رهگذر آن بهراحتی میتوان متحدان و ریزهخوارانی برای خود دستوپا کرد و فریبخوردگان را در جهل مطلق سرمست گرداند. این کار همانا رام کردن سادهلوحان است به دست نیرنگبازان».
پرچم سپید ژاندارک
«محاکمه ژاندارک در روان» نام نمایشنامهای است از برتولت برشت که توسط عبدالله کوثری به فارسی ترجمه شده و بهتازگی چاپ مجددی از آن در نشر فرهنگ جاوید منتشر شده است. این نمایشنامه اولینبار در سال ١٣٥٤ توسط انتشارات توس منتشر شد و در همان سال به چاپ دوم رسید. این کتاب درواقع دومین کار کوثری در عرصه ترجمه بهشمار میرود و بعد از اینکه کتاب در سال ٥٤ دوبار چاپ شد، برای چاپ بعدی کوثری تغییراتی در متن اعمال کرد و ویراست تازهای از آن به دست داد. «محاکمه ژاندارک در روان»، نمایشنامهای با شخصیتهای متعدد است و اجرای آن در سالهای پیش از انقلاب در ایران حکایتی عجیب دارد. در آن سالها رکنالدین خسروی قصد داشته تا این نمایشنامه را به روی صحنه ببرد و بعد از ماهها تلاش برای آماده کردن کار، سرانجام همهچیز آماده میشود و بلیتها به فروش میروند اما در شب اول اجرای تئاتر، مأموران شهربانی به محل اجرا در دانشکده هنرهای دراماتیک میریزند و اجازه اجرای نمایشنامه را نمیدهند. در توضیح پشت جلد کتاب درباره این نمایشنامه آمده: «در سال ١٤٢٩ در هنگامه جنگ میان فرانسه و انگلیس، دختر روستایی هفدهسالهای که مدعی بود برخی از قدیسان او را به نجات میهنش فرمان دادهاند، جامه رزم میپوشد و سپاه انگلستان را در پای دیوارهای لوار شکست میدهد. از آن پس به مدت دوسال پرچم سپید ژاندارک برای فرانسویان نویدبخش رهایی و سرافرازی میشود.» پیروزیهای او مسیر جنگ را تغییر میدهد اما سرانجام به خاطر اختلافات داخلی و خیانتهای برخی فرانسویها، ژاندارک اسیر میشود و حکم به سوزاندن او میدهند. برشت به سرنوشت این دختر هفدهساله علاقه زیادی داشته و دو نمایشنامه خود را با الهام از زندگی او نوشته است. «محاکمه ژاندارک در روان» اقتباسی است از نمایشنامهای نوشته آنا سگرز که براساس اسناد معتبر محاکمه ژاندارک نوشته شده است.
روزنامه شرق