به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «توتالیتاریسم» نوشته هانا آرنت با ترجمه محسن ثلاثی امروز سهشنبه (4 خرداد 1395) با سخنرانی محمدتقی احمدی، رئیس دانشگاه تربیت مدرس در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
احمدی در ابتدای این نشست با بیان اینکه کتاب «توتالیتاریسم» بخشی از یک مجموعه نگاشته شده توسط آرنت با عنوان «ریشههای توتالیتاریسم» است، افزود: این کتاب با عنوان چیرگی تام به فارسی ترجمه شده و چیرگی در نگاه آرنت به معنای حاکمیت بر همه ابعاد وجودی انسان و جامعه است. چیرگی بر زندگی خصوصی و اجتماعی افراد حاکمیت دارد و از تفکر و انگیزههای افراد تا عملکردها و فعالیتهای بیرونی آنها را شامل میشود.
رئیس دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: در این کتاب با مفاهیمی سروکار داریم که بیشتر یک ادعای فلسفی توسط نویسنده است و قهرمانان توتالیتر و حکومت توتالیتاریسم دانش و بینش علمی درباره مسایلی که مولف تحلیل کرده نداشتهاند و بیشتر افرادی از زمره اوباش بودند که ارتقا پیدا کردند، بنابراین نویسنده فقط توصیف فلسفی از رفتارهای قهرمانانش دارد.
آرنت از نظام چیرگی تام سخن میگوید
وی با بیان اینکه در این کتاب از بیماری اجتماعی که بیشتر جوامع بشری با شدتهای مختلف و در دوران خاص با آن مواجهند سخن گفته شده توضیح داد: من در مطالعاتی که روی سالهای 84 تا 92 در ایران داشتهام مسایلی را در رفتار دولتمردان ایرانی مشاهده کردم که از همین بیماری اجتماعی نشأت میگیرد. این بیماری شامل مسایلی چون انقلاب دوم، از بین بردن تشکلهای حرفهای، به کارگیری افراد فرومایه به مشاغل و... است. بنابراین همواره نگرانی تشکیل و اداره این بیماری در جامعه وجود دارد و نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت.
به گفته این استاد دانشگاه، دیوانسالاری ضعیف در حکومتهایی مانند ایران موجب میشود که حاکمیت چیرگی تام در جامعه به وجود نیاید چرا که ساختار و نظام آهنی در ایران وجود دارد که مانع از حاکمیت چیرگی تام میشود.
احمدی در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه کتاب «توتالیتاریسم» زبان شیرین دارد و از ترجمه زیبایی بهره برده گفت: هرچند که با توجه به سیستماتیک نبودن هانا آرنت سخنان تکراری در فصول مختلف کتاب وجود دارد. آرنت در مقدمه این کتاب از نظام چیرگی تام سخن میگوید. این نظام با وجود حالت شیطانی مقبولیت جدی میان تودهها دارد و این مقبولیت کمی نیست که صرفا به تبلیغات محدود شود چون چیرگی تام میتواند با فرایندی میان مردم پایه و استواری طولانی پیدا کند.
وی در ادامه با بیان اینکه حکومتهای دیکتاتوری مطلق زیادی در تاریخ وجود دارد اما چیرگی تام بسیار فراتر از آن است، اظهار کرد: به طور مثال پس از انقلاب چین که دیکتاتوری پرولتاریا به وجود آمد و به پیروزی رسید، دیکتاتوری چندان ادامه نیافت چرا که حکومت چین کمونیسم دنبال دشمنتراشی نبود. به هر حال پس از پیروزی هر انقلابی در دوره دوم انقلاب با افرادی مواجه میشود که نسل اول آن از فعالیت افتاده و نسل دوم فرصتطلب به دنبال راهاندازی انقلاب دیگری هستند.
احمدی اضافه کرد: نظام استالینی مثال کاملی از چیرگی تام نیست اما در مقابل نازیها چیرگی تام را با شکنجه و بیرحمی اجرا کردند و مصداقی تیره و تار از حاکمیت چیرگی تام بودند. در روسیه هم سطوح مختلفی از چیرگی تام وجود داشت همچنین در دوره استالین بسیاری از اسناد و مدارک تحت تاثیر حاکمیت چیرگی تام به صورت جعلی وجود داشت اما در مقابل اسناد نازیها کاملاً دقیق بود و نشاندهنده عدم فساد در سیستم نازیها بود.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه رهبر در حاکمیت چیرگی تام مبری از اتهام است، گفت: حکومت چیرگی تام در کشورهای غیر از آلمان کمتر مصداق دارد هرچند سطوح بیدادگری را میتوان در این کشورها دید. از سوی دیگر در حکومت چیرگی تام ارعاب مستمر وجود دارد و این به یک استراتژی تبدیل شده است.
احمدی با اشاره به اینکه فصل نخست کتاب توتالیتاریسم به جامعه بیطبقه میپردازد، گفت: در جامعه بیطبقه اتحاد موقتی بین اوباش و نخبگان به وجود میآید همچنین چیرگی تام فقط از دولتهایی برمیآید که منابع عظیمی از ثروت طبیعی، انسانی و فرهنگی به اصطلاح مازاد را در اختیار و توان تحمل عظیم جمعیتی را برخوردار باشند البته برای ادامه حیات این حکومتها باید سرزمینهای بزرگ را فتح کنند.
به گفته وی، در چنین حکومتهایی اوباش وانمود کردند که نخبگان موجب خواری جامعه شدند و از این طریق روشنفکران متفکران را بیارزش نشان داده و در نهایت موجب طرد آنها شدهاند. جامعه نیز در مقابل این تحقیر یا سکوت میکنند یا رضایت میدهد. در پایان این فرایند متفکران مجبور میشوند تسلیم حکومت شوند. بنابراین جنبش توتالیتر موجب ذره ذره شدن سازمان تودهها میشود و افراد تنها در قالب جنبش است که احساس امنیت و تأمین آینده را دارند.
وفاداری یعنی آنچه که من میخواهم!
وی یادآور شد: اریک فروم در کتاب «گریز از آزادی» از ترس و نگرانی حرکت در تاریکی جوامع سخن میگوید و بیان میکند که در چنین شرایطی افراد جامعه مجبور میشوند به حکمران خود پناه بیاورند. همچنین در حکومت چیرگی تام افراد به رهبر وفاداری تام دارند و رهبر، وفاداری را براساس مفاهیم منسجم تعریف نمیکند بلکه میگوید وفاداری یعنی آنچه من میخواهم!
وی با بیان اینکه حکومت چیرگی تام به علم اعتماد جدی ندارد، عنوان کرد: اگرچه این حکومت در تبلیغات از سلاح علم استفاده میکند اما با این استدلال که تاریخنگاری سنتی خود یک جعل تاریخی است به طرز وحشتناکی در تاریخ دستکاری میکند. از سوی دیگر حکومت توتالیتر به روشنفکران و متفکران القا میکند که باید حقیقت را آنگونه که آنها جلوه میدهد باور کنند و این را از طریق بزرگ نشان دادن میتینگهای پوپولیستی انجام میدهند. بسیاری از متفکران در این راه تسلیم میشوند و مانند هایدگر به خدمت حکومتهای توتالیتر درمیآیند.
احمدی یادآور شد: افرادی چون برشت، بالزاک و ... در کتابهایشان نشان میدهند که چگونه خواص ریاکاری میکنند.
آرزوی نظامی حکومتهای توتالیتر فاجعه جنگ است
وی با بیان اینکه آرزوی نظامی حکومتهای توتالیتر فاجعه جنگ است، تاکید کرد: چرا که امکان درخشش اوباش در جنگ وجود دارد. هدف نهایی چیرگی تام این است که آدمها به صورت ماشینی از رهبر پیروی کنند.
احمدی با اشاره به اینکه فصل دوم کتاب توتالیتاریسم به جنبشهای توتالیتر پرداخته گفت: در این فصل راهبرد ترور به عنوان یک اصل برای رهبران مخالف بیان شده است.
به گفته این استاد دانشگاه، در این حکومتها مردمی به دو گروه برادران قسم خورده و دشمنان قسم خورده تقسیم میشوند و افراد از آنجا که بسیار متعصب به جنبش هستند تا زمان استقرار حکومت حاضرند برای آن بمیرند.
وی با اشاره به اینکه در فصل سوم کتاب «توتالیتاریسم» از حکومت توتالیتاریسم در راس قدرت سخن گفته میشود، افزود: برای تحقق نظرات رژیم در چنین حکومتهایی منابع کشور باید به صورت بیپایانی هزینه شود. در این حکومتها دشمن عینی مرحله به مرحله تعریف میشود و در مرحله نخست گویی تمام کشورهای دنیا علیه نظام چیرگی تام متحد هستند با همه اینها در این نظام خودکشی وجود ندارد چون ارعاب در افراد درونی شده است.
حکومت بیدادگر قدرت سیاسی و اجتماعی را نابود میکند
احمدی توضیحاتی را درباره فصل چهارم این کتاب ارایه کرد و گفت: در این فصل به موضوع ارعاب و ایدئولوژی پرداخته شده است. اگر قانونمندی گوهر حکومت دادگر باشد، ارعاب گوهر حکومت چیرگی تام است و حکومت بیدادگر قدرت سیاسی و اجتماعی را نابود میکند اما حکومت چیرگی تام علاوه بر نابودی این قدرتها استعداد، تجربه و اندیشیدن را از بین میبرد.
وی با طرح این سوال که چرا انسانها جذب این جریان میشوند یادآور شد: گریز انتحاری از واقعیت و تجربه تنهایی انسان در قرون جدید موجب شده که افراد بخواهند جذب این حکومتها شوند اگرچه در کشوری مثل ایران به دلیل حاکمیت آموزههای دینی امکان برقرار چنین حکومتی وجود ندارد.