به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در ادامه سلسله سمینارهای «جامعهشناسان ایرانی و جامعه ایرانی» با هدف بررسی نسبت آرا و افکار جامعهشناسان ایرانی با جامعه ایرانی نشست نقد و بررسی کتاب «روشنفکری و اندیشه دینی» با عنوان فرعی رهیافتی جامعهشناختی به آثار و اندیشه دکتر علی شریعتی با سخنرانی سید جواد میری، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، رحیم محمدی و دکتر غلامعباس توسلی مولف اثر سهشنبه 11 خرداد در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
چرا نو اندیشی دینی جذابیت خود را از دست داده است؟
میری در این نشست با طرح سوالاتی درباره این کتاب گفت: نخستین سوال این است که آیا این کتاب اساساً در فضای آکادمیک میتواند منبعی برای بررسی مسایل جامعهشناسی دینی باشد؟ از سویی دیگر وقتی این کتاب را میخوانیم حس میکنیم که نواندیشی دینی یک ایده اصلی و برنامه مشخصی داشته و این ایده در ایران و جهان اسلام موجب بیداری شده است اما نکتهای که قابل بررسی است و خود توسلی نیز در انتهای کتاب به آن اشاره میکند این است که چرا اقبال به نواندیشی دینی کمتر شده است و چرا روشنفکری دینی نمیتواند به مثابه الگویی برای ما راهگشا باشد؟
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به این سوال اظهار کرد: به نظر میآید که میتوان علت جذاب نبودن نواندیشی دینی در دوره اخیر را به دو مفهوم نهضت و نهاد تسری داد به این معنی که تا زمانی که نواندیشی دینی به عنوان یک نهضت و اپوزیسیون مطرح باشد قابلیت بسیجکردن گفتمانها را دارد اما زمانی که آمار و اهداف خود را با قدرت در میآمیزد و به نهاد تبدیل میشود دیگر جذابیت ندارد.
میری در ادامه با اشاره به تاثیر انقلاب در دهه 50 و 60 که در بیشتر متون منتشر شده این دوره وجود داشت، گفت: مرحوم طالقانی در جلد نخست تفسیر پرتوی قرآن زمانی که میخواهد کلمه ایستادن را تفسیر کند آن را به انقلاب تعبیر میکند در حالی که این واژه معمولاً با اعتراض بیان میشود و این موضوع نشاندهنده فضای انقلابی بوده که در آن دوره وجود داشته است.
وی افزود: میتوان این سوال را طرح کرد که آیا به این دلیل مساله ایدئولوژی در جهان معاصر به بنبست رسیده که با نهاد قدرت آمیخته شده یا اینکه مطابق مباحث پستمدرنها ما در جهانی قرار گرفتهایم که با افول روایتهای کلان مواجه هستیم و روشنفکری دینی به عنوان داعیهدار روایت کلان با افول مواجه شده است.
این استاد جامعهشناسی اظهار کرد: نواندیشی دینی تا زمانی که در قدرت نباشد آرمانخواه است و جذابیت دارد اما وقتی از مسایل آرمانی فاصله میگیرد و دچار روزمرگی میشود جذابیت خود را از دست میدهد.
میری با بیان اینکه این کتاب افقهای جدیدی را پیش روی ما قرار میدهد و شجاعت دکتر توسلی در این کتاب ستودنی است، افزود: امروز عدهای در جامعه آکادمیک ما متخصص این هستند که بگویند شریعتی چه چیزهایی را نمیفهمیده است! بدون اینکه حتی یک مقاله درباره شریعتی نوشته باشند، اما وقتی کتاب توسلی را به عنوان یک متنی که در فضای آکادمیک تولید شده بررسی کنیم، میتوانیم برنامههای تحقیقاتی را پیرامون این موضوع راهاندازی کنیم و آثار دیگری را تولید کنیم.
وی تاکید کرد: این کتاب یکی از آثاری است که فضای گفتگو درباره شریعتی را در سطح آکادمیک ایجاد کرده و این پیام را به جامعه آکادمیک میدهد که اگر قرار است کاری صورت بگیرد یا حرفی درباره متن و آثار شریعتی زده شود باید پای متن و کتابی درباره او در میان باشد. امروز عدهای مرید شریعتی هستند و برخی نیز همه تلاش خود را به کار میگیرند تا نشان دهند که شریعتی جامعهشناس و نظریهپرداز نبوده است.
میری در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مفهوم دین ایدئولوژیک که شریعتی آن را مطرح میکند، اظهار کرد: امروز عدهای پس از طرح مباحثی که عبدالکریم سروش درباره ایدئولوژی مطرح کرد و آن را آگاهی کاذب دانست، میگویند که شریعتی نیز با طرح دین ایدئولوژیک آگاهی کاذب به ما داده است اما اینگونه نیست.
وی اضافه کرد: با ارجاع به این کتاب میتوانیم متوجه این موضوع شویم که اساساً فضای بیتفاوتی و نهادینهشدن آن به گفتمان شریعتی شکل گرفته و کتاب این فضا را نقض میکند و میگوید اگر میخواهیم چگونگی پویایی جهان اسلام و ایران را درک کنیم بدون رجوع به نهضتهای اسلامی نمیتوانیم این موضوع را بفهمیم. تا دهه شصت قرن بیستم یکی از نظریههای کلان برای فهم جامعه ایده سکولاریزاسیون بوده که جدایی نهاد دین از سیاست را مطرح میکند. شریعتی در دهه 40 و 50 این بحث را بررسی میکند و میگوید با تئوری سکولاریزاسیون نمیتوان تغییرات و تحولات اجتماعی در جامعه را توضیح داد.
به گفته میری، این گفته شریعتی در دهه 1990 در سخنرانیهای هابرماس نیز دیده میشود. او در چندین نوبت از سخنرانیهای خود به این موضوع اشاره میکند که برای فهم تحولات در دنیا باید به نهاد دین هم توجه کنیم و دین و سکولاریزم را بار دیگر بازخوانی کنیم.
وی با بیان اینکه اگر نگاه نقادی به دین نداشته باشیم دچار شور انقلابی میشویم افزود: مصداق این موضوع را میتوان در چرخش تفکرات افرادی چون تقی آزاد ارمکی دید که در دورهای کتابی درباره تاریخ تفکر اجتماعی و تاثیر ابنخلدون بر جامعهشناسی اسلامی نوشت اما پس از اینکه شور انقلابی به شعور لیبرالی چرخش پیدا میکند، همین فرد معتقد است که ابن خلدون حتی یک متفکر هم نیست.
وی تاکید کرد: کتاب دکتر توسلی این فرصت را برای ما فراهم میکند که به متون مدرسهای که در گفتمان جامعهشناسی تولید شده درست نگاه کنیم و رویکرد شریعتی را نسبت به موضوعات مختلف بررسی کنیم.
روشنفکران سازندگان جهان امروز هستند
محمدی در ابتدای این نشست با بیان اینکه این کتاب رهیافتی جامعهشناختی به آثار دکتر علی شریعتی دارد، گفت: در این اثر، دکتر توسلی صریحاً به یکی از مسائل مهم جامعه ایران پرداخته و آن مساله روشنفکری دینی است. مساله روشنفکری به معنای عام و خاص آن یکی از مسالههای زنده در دوره معاصر جامعه ماست و بحثهای مختلفی درباره آن تحت عنوان روشنفکری و سنت، روشنفکران و جامعه ایران و... مطرح است.
وی ادامه داد: روشنفکران از جمله سازندگان جهان امروز هستند و ایران مدرن متاثر از فکر و گفتار و عمل آنها بوده است. در دهههای 40 تا 60 دو گفتمان در فضای روشنفکری زنده بود که یا روشنفکران را متعلق به گفتمان انقلاب میدانست و یا آنها را غربزده میخواند. دوگانه غربزدگی و انقلاب زدگی در دورهای وضعیت جامعه ایرانی را شرح میداد.
محمدی افزود: روشنفکرانی که در گفتمان انقلاب قرار داشتند به نوگرایی بدون انقلاب میاندیشیدند بنابراین گفتمان روشنفکری انقلاب در این سه دهه غالب بود و آدمهایی که در این دوره وجود داشتند یا باید به انقلاب میاندیشیدند یا به غربزدگی گرایش پیدا میکردند. شریعتی هم به عنوان روشنفکر دینی در گفتمان انقلاب قرار دارد.
به گفته این مدرس جامعهشناسی، شریعتی دین را به ایدئولوژی تبدیل کرده و دین ایدئولوژیک را مطرح میکند. همچنین او علم را به آگاهی شاعرانه تبدیل میکند و معتقد است علمی که شوراننده نباشد علم نیست. وی در گفتمان خود کنش را به مبارزه تبدیل میکند چون برای او کنش عادی عافیتطلبانه است و از داخل کنش باید انقلاب بیرون بیاید.
وی با بیان اینکه این کتاب از جهاتی به یکی از مهمترین موضوعات جامعه ایرانی پرداخته یادآور شد: خوشبختانه دکتر توسلی این کتاب را در دو نوبت به روز کرده است و مقالات آن طی این دو ویراست تغییراتی داشتهاند.
محمدی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه این کتاب نماد گفتمان حاکم بر جامعه زمان خود است، افزود: توسلی که این کتاب را نگاشته خود نماینده نویسندگان و سخنرانانی است که با گفتمان شریعتی فکر میکردند و امروز شریعتی زنده است چون جهانی که او ساخته، گفتمانهایش زنده است در حالی که امروز یک نوع عبور از اسلام سیاسی و انقلابی به وقوع پیوسته و توسلی به عنوان کسی که در گفتمان شریعتی میزیسته آثارش میتواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
شبیه شریعتی فکر میکردم
توسلی نیز در ادامه این نشست توضیحاتی را درباره کتابش مطرح کرد و گفت: زمانی که من این کتاب را نوشتم شبیه شریعتی فکر میکردم و هدفم از تالیف کتاب این بود که شریعتی در فضای آکادمیک بررسی شود. من با شریعتی در فرانسه چهار سال همکار بودم و برخی از این مقالات نیز که در کتاب آورده شده به سالگرد شهادت دکتر شریعتی مربوط میشود.
وی افزود: البته کتابی که 20 سال پیش نوشته شده قابل نقد نیست با این وجود این کتاب میتواند دستمایهای برای پژوهشگران قرار بگیرد چرا که هنوز هم عدهای معتقدند بنیانگذار جامعهشناسی اسلامی شریعتی است و اگر قرار باشد مقدمه جامعهشناسی اسلامی نوشته شود باید به سخنان و اندیشههای شریعتی مراجعه کرد.
این استاد جامعهشناسی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه این کتاب مورد استفاده پژوهشگران خارج از کشور نیز قرار گرفته گفت: در زمانی که این کتاب منتشر شد پژوهشگران خارجی زبان که علاقهمند به تحقیق روی اندیشههای شریعتی بودند از مقالات این کتاب استفاده کردند و برخی از این مقالات ترجمه شده است.
وی یادآور شد: من هیچ ادعایی درباره کتاب «روشنفکری و اندیشه دینی» ندارم با وجود این، این کتاب در زمان خودش متن حماسی نسبت به شریعتی دارد. از سویی دیگر باید این نکته را مفروض قرار دهید زمانی که من این کتاب را نوشتم جغرافیای آن زمان چه بوده است؟ در آن دوره بحث جامعهشناسی اسلامی مطرح بود و عدهای به دنبال این بودند که شجره نامهای برای خودشان درست کنند و من با نوشتن این کتاب تنها به دنبال طرح آکادمیک شریعتی در فضای جامعه بودم.