به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ كمتر از پنج سال ميگذرد از آن روزها كه براي خريد هر كالاي فرهنگي و هنري مانند آلبومهاي موسيقي، بليت سينما، تئاتر، كنسرت يا... بايد پاشنه ورميكشيديم و دم گيشه و مغازه ميرفتيم و حضوري، آنچه را ميخواستيم تهيه ميكرديم. حالا آنقدر همهچيز آسان شده كه حتي به خاطر آوردن آن روزها هم كمي دشوار به نظر ميرسد. شايد اين روزها ايستادن در صفهاي طولاني جشنواره فيلم فجر، تهيه بليت كنسرت يا حتي صفهاي طولاني جلوي تئاتر شهر، نوستالژي دهه شصت و پنجاهيها باشد.
حالا سايتهاي فروش آنلاين محصولات فرهنگي، جور همه در صف ماندنها و دل شكستنها و خستگيها و بيحوصله شدنها را ميكشند.
هرچند كه از همان حدود ١٦،١٥ سال پيش و پس از فراگير شدن اينترنت اثرگذارياش هم بر فرهنگ و هنر شروع شد. مهمترين و ابتداييترين اتفاق هم ترويج و رشد هنرهاي غيرمجاز بود. بسياري از گروههايي كه پشت درهاي وزارت ارشاد مانده بودند يا توانايي انتشار رسمي آثارشان را نداشتند، هنر خود را به شكل رايگان در اختيار كاربران اينترنت قرار دادند.
با گذشت زمان، هم صفهاي طولاني براي خريد بليت تئاتر از بين رفت و هم ثبتنام در موسسههاي فرهنگي با استفاده از سايتهاي اينترنتي امكانپذير شد. كمكم ديگر حتي يادمان نميآيد كه در شهرستانها آلبومهاي موسيقي از طلا هم كميابتر بودند. هرچند با گسترش اطلاعرساني از راه اپليكيشنهاي مختلف و رسانههاي اجتماعي، تقاضاي كالاهاي فرهنگي هم رشد كرد و روند توزيع آثار در شهرستانها هم پيشرفت كرد.
تا به امروز تعداد بيشماري سايت اينترنتي در زمينههاي مرتبط با هنر فعاليت كردهاند؛ سايتهايي كه بيشتر رسمي نيستند و در واقع فعاليتشان محدود به تبليغات و دانلود موسيقيهاي غيرمجاز است. در سوي مقابل تعداد سايتهاي رسمي كه به بازدهي مالي هم رسيده باشند كمتر از انگشتان دو دست است. فعاليت سايتهاي غيررسمي توانسته گردش مالي ميلياردي ايجاد كند اما سايتهاي رسمي به سختي به بازدهي ميرسيدند. روند بيماري كه حالا رو به درمان است و كمك بزرگي به اقتصاد فرهنگ در ايران خواهد كرد.
بخش خصوصي جريانسازي ميكند
مهمترين نقشي كه سايتها ميتوانند ايفا كنند «دسترسي آسان»، «ترويج» و «شناساندن آثار هنري» به مخاطبان حرفهاي و آماتور است. نكته مهم آنجاست كه هرچه اطلاعرساني و معرفي بهتر انجام ميشد افراد بيشتري جذب اين بازار ميشدند؛ در واقع معرفي مناسب، خريدار و علاقهمند به هنر ساخت. پس از اين بايد پروسه دسترسي و خريد آسان ايجاد ميشد كه همين افراد بتوانند در كوتاهترين زمان به محصول مورد نياز خود برسند.
«موسيقي ما»، «بيب تونز»، «تيوال»، «ايران كنسرت» و... تنها نمونههايي از اين سايتها هستند. همانهايي كه اطلاعاتي شسته و رفته در مورد كنسرتها، تئاترها، فيلمهاي روي پرده، آلبومهايي كه تازه منتشر شدهاند، موضوعهاي مربوط به هنرهاي تجسمي و... به كاربران بدهند. اينها با توجه به گستردهتر بودن نوع فعاليتشان هم سايتهاي خبري-تحليلي بر پايه شبكه اجتماعي شدهاند و هم پنل خريد دارند.
شايد در اين حال و هوا دولت بتواند با ارايه تسهيلات به بخش خصوصي به اين روند جريانساز كمك كند. كمبود منابع مالي در حوزه فرهنگ و هنر، نبودن يك فرهنگ اجتماعي رايج براي خريد محصولات هنري به عنوان بخشي از سبد كالاي خانوار و بازده نبودن اين صنعت باعث شده تا ساليان سال فرهنگ و هنر در ايران مهجور بماند. از همينرو است كه چتر حمايتي دولت ميتواند هنر را از سايه به متن آورد. اقدام عملي ديگري كه ميتواند در اين راستا نقشي مهم بازي كند مبارزه با تكثير و ارايه غيرقانوني آثار است. اگر قانون مشخصي مانند كپي رايت براي حمايت از حق توليدكننده در ايران وجود داشته باشد و با سايتهايي كه خلاف قانون عمل ميكنند، به شكلي قاطع و جدي برخورد شود، حجم بالايي از اين سايتها ريزش خواهند كرد.
آنچه مشخص است اينكه هنر در ايران مستعد رشد است؛ هنري كه ميتواند به صنعتي كارآفرين بدل شود و ارزش افزوده بالا ايجاد كند؛ گذشته از اين ميتواند بخشي از دغدغهها و دلمشغوليهاي اجتماعي را پوشش دهد و فضا را براي دولتها و پيشبرد اهدافشان بازتر كند؛ درست به همين دليل است كه سايه حمايت دولت از اين صنعت، به نفع خود دولت خواهد بود.
بازار رو به رشد با تكيه بر رسانههاي مستقل
اين ميان «تيوال» از آن سايتهايي است كه بيهيچ سرمايه اوليه ريالي سال ١٣٩١ رونمايي شده و «اعتماد» به عنوان نمونه آن را انتخاب كرده است. چند مهندس IT يكي از روزهاي سال ١٣٨٧ در صف تئاتر ايستاده بودند كه ايده طراحي سايتي مناسب براي تئاتر شهر به ذهنشان ميرسد. با پيشنهاد خودشان سايت اين نهاد را البته رايگان طراحي و بازده ميكنند. چندي بعد اين ايده پرورش پيدا ميكند و بزرگ ميشود. همانها چهار سال بعد سايت خودشان را راهمياندازند. سايتي كه حالا ١١٢ هزار عضو دارد كه ٧٠ درصدش از كاربران فعال سايت به حساب ميآيند. ١٥ تا ٢٠ هزار بازديدكننده روزانه از يكصد هزار صفحه مختلف سايتشان بازديد ميكنند و سايتي كه با هيچ شروع شد حالا گردش مالي ميلياردي دارد. يك سايت تر و تميز كه در سالهاي گذشته روز به روز پيشرفت كرده و درجا نزده است. آنها در سالهاي گذشته، همواره از درآمد و ارزش افزودهاي كه سايت ايجاد كرده براي توسعه خود سايت استفاده كردهاند. «محمد عمروآبادي» مدير اين سايت است. او در مورد وضع اقتصاد فرهنگ به «اعتماد» ميگويد: در همه سالهاي دهه ١٣٩٠ اين بازار، وضعي صعودي را پيموده است. حالا ميتوان گفت كه چرخش پول در اين بازار معنا پيدا كرده و اقتصاد معنيدارتر شده است. در واقع با گسترش رسانههاي مستقل اطلاعرساني و گذر تبليغات از بستر رسانههاي اجتماعي مخاطب وفادار فرهنگ پيدا شده است؛ با افزايش استقبال مخاطبان، طرف تقاضاي كالاي فرهنگي طوري رشد كرده كه ناگزير سمت عرضه را پوياتر كرده است. عمروآبادي توضيح ميدهد كه با رشد تقاضاي فرهنگ، سرمايهگذاران هم به سوي اين بازار كشيده شدند و رغبت بيشتر براي ريسك روي سرمايهشان پيدا كردند. حالا ميتوان به راحتي ادعا كرد كه چرخه اقتصاد فرهنگ بزرگتر و روانتر شده است. به گفته او براي تصوير كردن يك نماي كلي از بازار فرهنگ، آنچه گفته شد، محور مثبت ماجراست؛ هرچند كه اين تصوير سوي منفي هم دارد. او در توضيح سوي منفي اين تصوير ميگويد: بيشك تصميمهاي دولتها اثري عميق و جدي براي اقتصاد فرهنگ دارد. هرچند كه اعتقادي به حمايت بيدليل دولت از فرهنگ ندارم و معتقدم كالاي فرهنگي هم مانند هر محصول ديگري بايد خودش، مشتري خودش را پيدا كند، اما به شيوه برداشتن چتر حمايتي دولت از سر فرهنگ و هنر انتقاد دارم. مدير سايت تيوال ادامه ميدهد: متاسفانه در سوي منفي اين تصوير، برجستهترين نگراني، شكلگيري «دلالي» است. اين موضوع تا جايي بازار فرهنگ را تحتتاثير قرار داده كه هنرمند بهجاي اينكه آثار بهتري براي جلب مخاطب و البته براي خود هنر توليد كند، به فكر توليد آثاري است كه بتواند دلال را تحت تاثير قرار دهد. جالب آنكه عمروآبادي در مورد آينده هم پيشبيني ميكند: گرچه ريسكهايي در اين بازار وجود دارد و حضور دلالان هم نكته نگرانكنندهاي در اين روند است اما اينها مانند حبابي روي رودخانه هستند؛ هرچند هميشه وجود دارند اما هرگز مانع كار رود نميشوند. به گفته او اقتصاد چون زنجيري دقيقا به همپيوسته است. اگر توافق هستهاي، سياستهاي كلان اقتصاد دولت و جهش مناسب رشد اقتصادي، به ديگر بخشهاي اين زنجيره كمك ميكند، بازار فرهنگ هم بيبهره نخواهد ماند.