فرهنگ امروز/ عزیز قاسمزاده:
داستان صداسازی از مسائلی است که در این سالها با مخالفتهای پیدرپی کسانی مواجه شده که اغلب درکی ناصحیح از این مقوله دارند. تصور مخالفان بر مفروضاتی چند استوار است: ١- در این کلاسها بیصداها صاحب صدا میشوند. ٢- جوهرهها و رنگهای ضعیف صورتی دیگرگون میگیرند و خوشآبورنگ میشوند ٣- در این کلاسها صدا میخرند. هیچکدام از مفروضات صورت حقیقی داستان صداسازی نیست. داستان درافتادن پارهای از دوستان با نفس این مقوله یادآور درافتادن با مقوله علم بهجای عالم است. داستان مخالفت عدهای با صداسازی هم کموبیش از این سنخ است. موافقت و مخالفت با هر پدیدهای به یک پیشفرض متقن و محکم بسته است و آن آگاهیداشتن دقیق و عمیق از مقوله مورد وفاق یا ردشده است. متأسفانه در بسیاری از موارد در این سالها اغلب آنچه درباره صداسازی دیدهایم و خواندهایم، نظرهای مبتنیبر پیشفرضهای ساختگی گوینده یا نویسندگانی بوده که در این خصوص کمترین آگاهی لازم را ندارند اما درعوض بیشترین مخالفتها را با آن ورزیدهاند. البته نکتهای را باید در اینجا لحاظ کرد که اگر کسی صلاحیت آموزش این متدها را نداشته باشد بحث ناقد باید معطوف به فرد معلم و مدرس باشد نهاینکه به ساحت علم حملهور شود. واقعیت این است که اولین و مهمترین مرجع این مقوله در ٢٠سال اخیر در ایران حمیدرضا نوربخش بوده است. چند دوره آموزش ردیف به هنرجویان پس از مشاهده خروجیهایی که با وجود دانستن ردیف و یادگیری فرم آوازخوانی اشکالاتی در لحن و توانایی اجرا داشتند، موجب شد ایشان با خلق متدهایی معین و منظم و سلسلهوار به تبیین این مقوله بپردازند. ایشان با تفکیک دو مقوله آموزشوپرورش، مبحث صداسازی را در حیطه پرورش صدا و پیشنیاز هنرجویان آواز معرفی کردند. موسیقی سازی و آوازی در مقوله انتقال به هنرجو از دوره قاجار به اینسو دو تجربه متفاوت را از سر گذرانده است. یک هنرجوی ساز ابتدا در محضر استاد، طریقه ساز دردستگرفتن، مضرابها، انگشتگذاری و مسائل تکنیکی هنر نوازندگی را یاد میگرفت و آنگاه به فراگیری ردیف میپرداخت. یعنی هیچ هنرجویی روز اول ردیف یا قطعه را فرانمیگرفت اما در آواز این مقوله نبود. فرض بر این بود که باید به هنرجوی آواز از همان لحظه اول آموزش ردیف داد. گرچه اغلب کسانی که در گذشته آواز میخواندند به صورت غریزی و غیرسیستماتیک تمرینهایی داشتند که موجب رفع نقاط ضعف صدا میشد اما هیچوقت این اصل یک اصل متدیک مدون نبود. ضمن اینکه در اغلب آوازهای گذشتگان فواصل خاصی استفاده میشد و مثلا در حیطههای بم چنان پررنگ نبود. دراینمیان بعضا صداهای نادر و استثنایی وجود داشت که چنان از حجم و وسعت متناسب برخوردار بودند که تصور میشد دیگران هم همانند آنها هستند درحالیکه استثنا هیچوقت نمیتواند تبدیل به قاعده شود. هیچ تئوری و قاعدهای را به صرف داشتن استثناهایی نمیتوان زیر سؤال برد. نگارنده از آنجا که تجربه کامل استفاده از این مقوله را دارد، حداقل میتواند درباره خودش به داوری بنشیند. بالانسکردن صدا در فواصل مختلف، تقویتکردن گوش، شناسایی و ضعف فواصل مختلف صوتی، فراگیری تحریر و روانی و سرعتش، متناسبکردن مقوله حجم صدا و وسعت صدا و رعایت تضاد در چگونگی جمع این دو موضوع یعنی در حجم زیاد و وسعت پایین چگونه بتوان به تناسبی رسید و همینطور چگونه در وسعتهای بالا بتوان از حجم صدا متناسب با افزایش وسعت کاست و هماهنگی آرامبخشی را برای خود و مخاطبان ایجاد کرد؛ جملگی، محصول ظهور این مقوله و بیتردید مرجع بلافصلی به نام حمیدرضا نوربخش است. توانایی ایشان در تشخیص ضعف صدای هنرجو مثالزدنی است. وقتی هنرجویی پیش ایشان میرود معمولا جایی میخواند که راحتتر است اما ایشان در یک لحظه به او میگویند اینجا مثلا بخوان، هنرجو در آن لحظه درمیماند که چطور او قبل از خواندنش در آن پرده متوجه ضعفش شده است. تقلیل مقوله صداسازی به متدهای خاص و اشخاص خاص راه چاره نیست. باید اول این مقوله را شناخت و صلاحیت داشتههای این مقوله را شناسایی کرد و آنگاه براساس اصل جامعهشناسانه «آزمونهای فیصلهبخش» خروجی هنرجویانی را که از این تمرینات برخوردار بودهاند به ارزیابی و داوری نشست. صداسازی شامل کششها، تحریرها به شکل تک، دوتایی، سهتایی، چهارتایی، تحریرهای منفصل و متصل و گامخوانی برای بالانس صداست. اگر کسی ذوقی و غریزی و ناخواسته به این مراحل رسیده است دلیلی نمیشود که با صورتبندیکردن متدیک و سیستماتیک این مقوله مخالفت ورزد. گرچه بسیاری از مخالفان اگر بدانند جریان واقعا چیست خود را مست فیض این تمرینات خواهند کرد. چندسال پیش که خدمت استاد گلپایگانی رسیده بودم، ایشان از مخالفان جدی این مقوله بودند اما بعدها ایشان روزی در گفتوگویی که با هم داشتیم، ضمن تجلیل از نوربخش فرمودند: «من بروبچههایی که صداهاشون زیاد صافوصوف نباشه و بخواد اشکالگیری بشه، میفرستم پیش آقای نوربخش». متأسفانه شیوه و اسلوب نقد، چه به لحاظ اخلاقی و چه علمی در این ایام رخت بربسته است و اغلب میان یک مرجع آوازی و رهرو آوازی تفکیک قائل نمیشویم و به خودمان اجازه میدهیم با هر ادبیاتی به ارزیابی کار استادانی بنشینیم که در مقوله هنر مورد تأیید بزرگان هستند.
روزنامه شرق