به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ برگزاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب در شهرآفتاب را میتوان یکی از مهمترین اتفاقات فرهنگی کشور در سال جاری و نیز یکی از برزگترین دگردیسیهای رخ داده در قامت این رویداد به شمار آورد. انتقال نمایشگاه کتاب به شهرآفتاب و نیز شیوه اتخاد شده برای برگزاری آن در روزها و ماههای اخیر همواره محل نقد و بحثهای بسیاری بوده است. به منظور آسیبشناسی این پدیده و پاسخ به برخی ابهامات در روند برگزاری این رویداد، با دعوت از امیر مسعود شهرامنیا مدیر عامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی و قائم مقام نمایشگاه کتاب، همایون امیرزاده مشاور اجرایی معاونت فرهنگی و رئیس کمیته نظارت و ارزیابی نمایشگاه کتاب، محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و سید عارف علوی قائم مقام مجمع ناشران انقلاب اسلامی، میزگردی با این هدف شکل گرفت. بخش نخست از این میزگرد در ادامه از نگاه شما میگذرد:
*در طول برگزاری دورههای مختلف نمایشگاه کتاب، همواره شکل و نحوه برگزاری نمایشگاه کتاب چه در محل دائمی نمایشگاهها و چه در مصلی و جه در شهر آفتاب درباره سبک و سیاق برگزاری نمایشگاه انتقاداتی وجود داشت و همیشه این پاسخ داده میشد که فضا و مکان موقتی نمایشگاه اجازه نمیدهد که به سمت استانداردسازی جهانی حرکت کنیم. امسال اما نمایشگاه بهنوعی صاحبخانهای شد که به نظر دائمی میآید و زیرساختهای نمایشگاهی را کاملاً دارد اما بازهم شیوه و شکل برگزاری نمایشگاه کتاب به همان صورت سنتی و قدیمی خود باقیمانده و کماکان مشکلات دیده می شد. چرا نمایشگاه کتاب سعی و ارادهای برای تغییر و اصلاح ساختار فعلی برگزاری خود ندارد؟ بودن در وضعیت فعلی نیاز ماست یا اینکه ارادهای برای تغییر وجود ندارد؟
شهرام نیا: اینکه نمایشگاه در شکل کنونی دارای نقاط قوت و ضعف زیادی است و ایراداتی در برگزاری آن نهادینهشده؛ شکی نیست ولی اینکه مشکلات موجود در ساختار آنکه برخی ساختاری و برخی بهتدریج و برخی به خاطر فضای اقتصاد نشر کشور حاصلشده، یکشبه از بین برود، ممکن نیست. جمعبندی من از نمایشگاه و برگزاری آن با نظر شما متفاوت است. به باور من در چند سال اخیر مسیر حرکت نمایشگاه قدری به سمت بهبود رفته و اشکالات را تلاش کردیم بهتدریج برطرف کنیم. من به سالهای دیگر کاری نداریم اما در سالهای اخیر مشکلات زیادی رفع شده است. مثلاً ما در حوزه بینالملل نمایشگاه کتاب و پس از وقوع تحریمها بهشدت افول کردیم و عملاً این بخش به فضایی برای تعدادی از ناشران و مؤسسات تبدیلشده بود که تنها کتابهای ناشران خارجی را عرضه میکنند که البته این حضور هم ضروری است. اما سه سال است که ما موضوع مهمان ویژه را در نمایشگاه جا انداختیم و ناشران و مؤسسات بینالمللی و فعالان جهانی نشر در ایران و نمایشگاه کتاب حضور مییابند. امسال موفق شدیم به معنای واقعی یک «Right Center» در نمایشگاه کتاب ایجاد کنیم هرچند که تازه در اول راهیم و تا رسیدن به وضع مطلوب فاصلهداریم.
در موضوعات محتوایی نیز سعی شد در این سهساله به موضوعان حاشیهای و فانکشنهای علمی که در نمایشگاهها مطرح میشود زودتر نزدیک شویم و در سه سال گذشته این مسئله نیز با شیب قابلتوجهی رشد داشتیم. البته این کار را هم دوستانمان در تشکلهای نشر پیش بردند. شما مقایسه کنید وضعیت سرای اهلقلم اصلی و سراهای متعدد اهلقلم در نمایشگاه کتاب را با پارسال و سه سال قبل. به نظرم هر داور منصفی میتواند قضاوت کند که بهتر از قبل بوده است. این اتفاق در نشستهای بخش کودک و بینالملل نیز رخداده است.
لازمه تغییر در رویه نمایشگاه تغییر در ساختار صنعت نشر ایران است
در کل اینکه بگوییم نمایشگاه تغییری نکرده درست نیست اما اینکه با یک جابجایی بخواهیم همه ساختار نمایشگاه به هم بریزد درست نیست و اصلاً این به مدیریت نمایشگاه نیز برنمیگردد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم درصد قابلتوجهی از فروش بسیاری از ناشران بهویژه ناشران متوسط متکی به نمایشگاه است. اینکه یکباره این بخش را تضعیف و یا ساختار را تغییر دهیم، قطعاً آنها را دچار آسیب میکند و این اتفاق همواره دغدغه ما نیز بوده است. البته فروش امسال در کل افت نداشت ولی در برخی بخشها افت داشتیم. کاهش بخش فروش نمایشگاه صرفاً به شرطی شدنی است که صنعت نشر ما ساختارش را تغییر دهد. خیلی از ایراداتی که به نمایشگاه کتاب میگیرند نه به آنکه به صنعت نشر ما بازمیگردد. مثلاً به خاطر اینکه ما در ایران ساختار توزیع مناسبی در عرصه نشر کتاب نداریم، بار اصلی فروش کتاب به گردن نمایشگاه میافتد. من در روزهای اخیر در دانشگاه اصفهان بودم و درباره همین مسئله سؤال کردم. آنها عنوان میکردند که بخش عمده خریدشان را به خاطر تنوع اندک کتاب بهویژه در بخش بینالمللی در کتابفروشیهای استان، به ایام نمایشگاه کتاب موکول میکنند و بهطور طبیعی یا باید در طول سال به سراغ کتابفروشیهای تهران بروند یا نیرویشان را برای ایام نمایشگاه کتاب بگذارند. اگر ما بخش توزیع قویتری در کشور داشتیم شاید میشد از وضعیت فعلی فروش کتاب در نمایشگاه صرفنظر کرد اما تا زمانی که این سیستم وجود ندارد، جراحی نمایشگاه و تصمیم برای کاهش و یا قطع وضعیت فروش کتاب در آن، آسیب جدی به بدنه نشر بهویژه به ناشران متوسط ما وارد خواهد کرد.
*جناب آموزگار و جناب علوی! آقای شهرام نیا اشاره دارند به اصلاح چرخه اقتصاد نشر و عنوان میکنند تا این چرخه اصلاح نشود نمیتوان انتظار داشت که در نمایشگاه شاهد یک جراحی بزرگ باشیم. از سویی شما بهعنوان نمایندگان صنف نشر از وضعیت نامطلوب کتابفروشیها در کشور مطلعید. نظر شما هم این است که اصلاح نمایشگاه کتاب باید در جایی خارج از آن شروع شود؟
آموزگار: به نظر من صحبت آقای شهرام نیا درست است. واقعیت این است که نمایشگاه جزئی از کل مسئله نشر ماست ولی من باید اضافه کنم که وقتی ما به پیکره نشر نگاه میکنیم یک ناهنجاری مفرط را میبینیم. تعداد بیشازاندازه ناشران، وضعیت نامطلوب اقتصادی کتابفروشیها و بیاعتنایی بی رحمانه به آنها در سالهای اخیر و بهطورکلی اقتصاد نشری را پایهریزی کردن که مهمترین رویدادش اتفاق دهروزه نمایشگاه کتاب تهران و چند نمایشگاه کوچک استانی باشد، فرصتی برای اصلاح ناهنجاری در نشر باقی نگذاشته است. متأسفانه ما ازنظر حرفهای در نشر فاقد برنامه جامع بودهایم. جالب است باوجود اینکه بسیاری از مسئولان و شخصیتهای کشور اهل کتاب و قلم و مطالعهاند اما ما در نشر وضعیت مطلوبی نداریم. کمیت گرایی بر کیفت گرایی غلبه کرده است. به نظر من واقعاً نمیشود نمایشگاه را از کل نشر و مشکلاتش منفک کرد و با آن برخوردی جدا داشت. بررسی نمایشگاه باید جزئی از رویکرد کلی ما برای مواجهه با مشکلات صنعت نشر کشور باشد.
سیاست دراز مدت نشر ایران چیست؟
برخورد آنی و کوتاهمدت سیاست درازمدت ما شده و چیزی که قرار بوده برای مقطعی مشکل ما را حل کند تبدیل به سیاست دائمی ما شده است و به همین خاطر است که ما ۲۹ دوره نمایشگاه برگزار میکنیم و میلیاردها تومان برایش هزینه میکنیم ولی خروجی آن به ویژه در حوزه ترویج کتاب خوانی نتیجه مثبتی نداشته است و نمیبینیم که اینهمه هزینه و تقلا سرانه مطالعه را افزایش داده باشد و یا در حوزه آموزش تحولی ایجاد کرده باشد. وزارت ارشاد بهعنوان متولی باید برنامه مشخص و درازمدتی برای نشر کشور داشته باشد و در دولت و مجلس آن را تصویب کند تا به نقشه راه کشور در عرصه نشر تبدیل بشود.
مجموعه سیاستگذاری نشر در کشور میلنگد
ما وقتی بیرون از نمایشگاه کتاب به سیستم نشرمان نگاه میکنیم این واقعیت را میبینم که ناشرانی که به نشر عمومی میپردازند ناگزیر به چاپ و انتشار کتاب درسی روی آوردهاند که اقبال بهتری دارد و کتابهایی که فرهنگ کشور را میسازد یعنی ادبیات و شعر و تاریخ و فلسفه کمتر چاپ میشود. کالایی را که میتواند در مقابل فرهنگ غرب به غنای فرهنگ ما کمک کند تولید نمیکنیم و در مقابل بازار را واگذار کردهایم به تولیداتی که مصرف مقطعی دارند. در یک نگاه کلی منظورم این بود که مجموعه سیاستگذاری نشر در کشور میلنگد. ارشاد نه برای نمایشگاه که باید برای کل نشر کشور برنامهریزی داشته باشد. البته دولت فعلی و مدیریت کنونی ارشاد در مدت فعالیت خود طرحها و برنامههایی را اجرا کرده که بهتنهایی بهتر از تمام دورههای قبل است، منتهی این کافی نیست. مثلاً امسال طرح عیدانه کتاب اجرا شد که شور و شوق زیادی را در کتابفروشیهای شهرستانها ایجاد کرد یا برگزاری جشنواره پایتخت کتاب ایران و یا روستاهای دوستدار کتاب برای اولین بار ظرفیتهای بومی و استانی ما را در حوزه نشر و کتاب کشف و در معرض دید عموم گذاشت. به علاوه از جمله نکات طرح مزبور نمایش ضرورت فاصله گرفتن ارشاد از تمرکز گرایی و توجه به امکانات بومی مغفول مانده در بقیه مناطق کشور است.
برگزاری نمایشگاه به شکل فعلی امری ناگزیر است
ما در طول سالهای قبل شاهد بودیم که اگر بودجه یا امکانی در استانی برای مسئله نشر وجود داشت به دلیل اینکه وزارتخانه در تهران برنامهای برای استان بهمنظور جذب بودجه نداشت، عملاً بودجه به مصرف نمیرسید و یا صحیح مصرف نمیشد اما در دولت فعلی میشود بارقههایی را دید که از ظرفیتهای استانی بهره بهتری برد.
در وضعیت موجود که استراتژی مشخصی برای نشر کشور نداریم، برگزاری نمایشگاه به شکل فعلی امری ناگزیر است. اما در یک برنامه جامع و همه جانبه نگر می توان هم به وضعیت نشر و اقتصاد آن سر وسامانی بخشید و هم نمایشگاهی متناسب با شان و منزلت نشر کشور برگزار کرد.
روایتی از ترس مدیران ارشاد
علوی: به نظر من مسئولان فرهنگی ما در سطوح مختلف کشور به خاطر علاقهشان به کتاب موجب عدمتغییر و ترس وزارت ارشاد برای تغیر هستند. پس باید اولازهمه ترس مدیران ارشاد برای تغییر بریزد. منظورم از تغییر این نیست که وضعیت فعلی حضور استانها و گروهها و نهادها دچار چرخش و جابجایی شود. اینها را نمیشود گفت تغییر. اینها کارهایی است که مدیران فرهنگی معمولاً انجام میدهند. رهبر انقلاب از تغییر با عنوان ارائه کار جدید یاد میکنند اما ما در موضوع نمایشگاه یک بدنه ثابت را هرساله با ظاهری متفاوت ارائه میکنیم و همین باعث میشود مردم در مواجهه با نمایشگاه احساس رخداد اتفاق تازهای نمیکنند.
کارکردهای بدنه مدیریتی پیر نمایشگاه کتاب
از سوی دیگر به خاطر پیر بودن بدنه اجرایی نمایشگاه دیگر طرح تازهای هم برای اجرا مطالبه نمیشود. در همین سال جاری عنوان شد که بودجه اجرایی نمایشگاه همان بودجه پارسال است، بیشتر که نشده کمتر هم هست. وقتی بودجه ثابت است و الگو همان الگوی قبل، پس دیگر طرح تازهای طلب نمیشود. مثلاً میگوییم فلان موضوعی به بحث اطلاعرسانی اضافه شود، میگویند نه، ناشران اعتراض میکنند. خب اعتراض کنند ولی کار تازهای اتفاق افتاده است. اینکه بخواهیم هیچکسی ناراحت نشود درنهایت میرسد به آنجا که اصلاً کاری انجام نشود.
از سوی دیگر باید دید ما چقدر برای تغییر ساختار نمایشگاه دست به طراحی زدهایم. گاهی میگوییم امسال چندین و چند متخصص را آوردهایم و اعلام کردهاند که مدل برگزاری فعلی نمایشگاه بهترین مدل ممکن در عالم است. دقت کنید متخصصان نه ما که سالهاست کار اجرایی کردهایم و در این کار پیر شدهایم و به چیزهایی عادت کردهایم و دوست داریم همان را اجرایی کنیم. منظورم متخصصان است. در مجلس شورای اسلامی ما برای نوشتن طرح یک مرکز پژوهشها داریم، سؤالم اینکه برای نمایشگاه کتاب و کلاً برای برنامهریزی فرهنگی در کشور، مرکز پژوهشهای ما کجاست؟ من که نشنیدم چنین چیزی وجود داشته باشد. کجا ما مثلاً صد طرح برای بهبود نمایشگاه با استفاده ازنظر متخصصان داشته باشیم و برای اجرای آنها برنامهریزی کردهایم، کی صد دکتر متخصص برای بهبود نمایشگاه طرح دادند و بعد ما برای اجرا نظر مدیران ارشد فرهنگی را گرفتیم و بعد گفتمان سازی کردیم برای اجرایش؟ به نظرم طراحی دقیقی برای داشتن چنین وضعیتی نداریم.
مجمع ناشران انقلاب اسلامی بهعنوانمثال سالهاست که میگوید باید در مبدأ ورودی نمایشگاه یک سالن یاس داشت که مردم با ورود به آن وارد نمایشگاه شوند. یعنی قبل از ورود به نمایشگاه مطلع شوند که بهترین آثاری که در هر بخش دنبال آن هستند چیست و که منتشر کرده است.
مورد عجیب شورای سیاستگذاری
مسئله بعدی هم موضوعی به نام شورای سیاستگذاری است. مصوبات این شورا چیست؟ کجا میشود آن را خواند؟ در کدام رسانه دقیق منعکسشده است؟ اینکه یک سخنگو بیاید دربارهاش چیزی بگوید که کفایت نمیکند. چرا این شورا سایت ندارد؟ چرا مصوباتش حتی در سایت نمیآید. چرا تصمیمی در آن گرفته میشود و چرا نه. مثلاً این شورا پاسخ دهد که چرا امسال که میشد برای نخستین بار آمار دقیقی از تعداد نفرات حاضر در نمایشگاه کتاب به دست آورد، امسال که خروجی مترو و پارکینگها و اتوبوسها کاملاً مشخص بود، چرا اعلام شد که تصمیمی نداریم که آمار حضور جمعیت را بسنجیم؟ این همان نبود جرئت سیاستگذاری است که جایش خالی است.
به نظرم ارشاد تا از اجرا خارج نشود راه به سیاستگذاری نخواهد برد. ما الآن از ارشاد تیروتخته و آب و دانه میخواهیم. تأمین اینها وقت و جایی برای سیاستگذاری باقی نمیگذارد. درحالیکه این تیروتخته را هرکسی میتواند فراهم کند، سیاستگذاری است که کار هرکسی نیست و پول، وقت و امکانات میخواهد.
تعبیری تازه از جسارت در مدیریت نمایشگاه کتاب
امیرزاده: تصور من نسبت به جسارت در مدیریت فرهنگی متفاوت است با آنچه آقای علوی ذکر کردند. دوستان حتماً به خاطر دارند تشکلهای نشر و ناشران در قالب نامههایی دغدغههای درست و البته نگرانکنندهشان را نسبت به وضعیت نمایشگاه امسال به ما ارائه کردند و در میان انبوهی از استرسها درنهایت در بند آخر نامه شورای تشکلها به ما آمد که شما یعنی وزارت ارشاد نمایشگاه را در شهر آفتاب برگزار کنید اما عواقب هر خطایی در این زمینه بر عهده خود شما است. من تلقیام از جسارت این انتقال است. این انتقال ماهیتاً یک نگاه بلندمدت و برنامهریز نیز دارد. البته قبول دادیم که بخش عمده نگرانی اهالی نشر نسبت به عدم استقرار و آماده نبودن مکانش است که در کلیت سیاستگذاری برای برگزاری نمایشگاه همواره دخیل بوده است، چه محل برگزاری محل دائمی نمایشگاهها باشد و چه مصلی و چه شهر آفتاب. اما جسارت ارشاد در انتقال نمایشگاه کتاب امسال، خودش را نشان داد. به نظرم البته این اتفاق را باید در قالب یک مثل دید که ارشاد و تشکلها و شهرداری اضلاع آن هستند و قائمه آن نیز مردم بودهاند.
بازار مکاره نمایشگاه کتاب و مساله بازدید مردمی
من خواهش میکنم همه دوستان حضور معنادار مردم در این دوره از نمایشگاه کتاب را بهعنوان یک سرمایه برای سیاستگذاری تلقی کنند. ما گاهی میشنویم میگویند که نمایشگاه یک بازار مکاره است که نه سودی برای بازار نشر کشور دارد و نه آثار تازه را صرفاً ارائه میکند و... سؤالم این است که اگر اینگونه است چرا مردم رنج سفر به شهر آفتاب را بر خود هموار میکنند و به آن میآیند. چرا پدیده ناآشنای شهر آفتاب به یک پدیده آشنای فرهنگی تبدیل شد. به نظرم ظرفیت اجتماعی نمایشگاه کتاب تهران که هرسال بروز پیدا میکند ریشههایی از نیازهای ناپیدای مخاطبان ما دارد. نمیشود یکطرفه قضاوت کرد و رویکردها و کارکردهای اجتماعی نمایشگاه را نادیده گرفت.
ما امسال سهم مشارکت ارشاد در بنهای گروههای مردمی هدف را کم کردیم، اما مردم بازهم از نمایشگاه استقبال کردند، امسال سهم حضور شهرستانی در نمایشگاه افزایش پیدا کرد. اینها نشانههای معناداری نیست که بگوییم نمایشگاه موفق شده نیازهای مخاطب را تأمین کند؟ اگر نمایشگاه کتاب بیتأثیر و خنثی است از تمام دستگاههای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی تلاش دارند در ده روز آن تریبونی داشته باشند؟ چرا خیلیها پشت در نمایشگاه میمانند تا تریبونی برای حرف زدن پیدا کنند. حالا حرف فرهنگی و اقتصادی و دیپلماسی و یا حتی سیاسی. پس نباید از این ظرفیت غافل شد و گفت مسیر را کلاً غلط آمدهایم.
نهال نمایشگاه نیاز به هرس هم دارد
وقتی میگوییم تغییر بنیادین باید مؤلفههایش را هم بگوییم. آیا در طول مدت اندکی میشود این مؤلفهها را فراهم کرد؟ مسلماً نه.
به باور من نمایشگاه کتاب تهران یک بازارچه دهروزه نیست. بلکه دریچهای است که امروزه خیلی از کشورهای میخواهند از زاویه آن مخاطبان خود را ببینند و با آنها مرتبط شوند. شما بگویید کدام نمایشگاه در دنیا به این اندازه کشش این کار و توان جمعکردن ظرفیتهای فرهنگی اجتماعی در یک کشور را دارد؟ به نظر من نهال تنومند نمایشگاه که حالا در حال سایه انداختن است شاید نیاز به هرس داشته باشد اما در هرس باید یادمان باشد با پدیدهای منحصربهفرد روبروییم.
بپذیریم که پایه نمایشگاه ما فروش محور است ولی در طول برگزاری آن هرساله اتفاقات تازهای رخداده. شورای سیاستگذاری نمایشگاه امروزه اتاق فکر نشر کشور است. تنوع و نگاههای تازه در آن موج میزند و به نظر میرسد که شورا درمجموع دغدغهمند است و عقل و اجماعی آن را هدایت میکند.
.............
ادامه دارد