شناسهٔ خبر: 44853 - سرویس دیگر رسانه ها

سيمای نظام آموزشی فرانسه در گزارشی از يك سفر علمی و آموزشی

گروهي از معلمان ايراني در يك سفر ١٠ روزه از نزديك با نظام آموزشي فرانسه آشنا شدند. اين افراد كه با هزينه شخصي و توسط يكي از موسسه‌هاي پژوهشي به اين سفر اعزام شده بودند در نشستي تجربه خود را دراختيار تعدادي از فرهنگيان علاقه‌مند گذاشتند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ گروهي از معلمان ايراني در يك سفر ١٠ روزه از نزديك با نظام آموزشي فرانسه آشنا شدند. اين افراد كه با هزينه شخصي و توسط يكي از موسسه‌هاي پژوهشي به اين سفر اعزام شده بودند در نشستي تجربه خود را دراختيار تعدادي از فرهنگيان علاقه‌مند گذاشتند، در اين نشست كه در محل سالن اجتماعات موسسه روايت برگزار شد چند نفر از گروه ٢٥ نفره اين سفر گزارشي را ارايه دادند كه اين گزارش توسط فرزانه دشتي يكي از اعضاي مديريت سايت سازمان معلمان تهيه و تنظيم شده و در اين سايت به آدرس  www. iranto. ir آورده شده است كه به جهت اهميت مطالب مطرح شده در اين گزارش آن را تقديم مخاطبان صفحه مدرسه اعتماد مي‌كنيم و منتظر ارايه نظرات و ديدگاه‌هاي علاقه‌مندان به حوزه آموزش و پرورش هستيم. 

بازديد از يك مدرسه راهنمايي
مهين اربابي، يكي از فرهنگيان حاضر در اين سفر علمي- آموزشي ضمن ارايه گزارشي گفت: در پي سفر يك هفته‌اي به كشور فرانسه در فوريه ٢٠١٦ با مديريت پژوهشكده روايت براي آشنايي با سيستم آموزشي و اصلاح آن سيستم، يك هيات ٢٥ نفره از فرهنگيان آموزش و پرورش از مدرسه راهنمايي teofilgotei بازديد كردند. لازم به ذكر است كه برنامه اين بازديد توسط آكادمي ورساي صورت گرفته است. اين مدرسه به نام يك رمان‌نويس قرن نوزدهم فرانسه نامگذاري شده است. نخستين سخنران يكي از بازرسين آموزشي مدارس بود كه ايشان شرحي از اهداف آموزشي و اصلاحاتي كه در آن ايجاد شده را ارايه كردند. كلا آموزش در فرانسه به چهار مرحله تقسيم‌بندي مي‌شود، دوره اول پيش‌دبستاني كه اختياري و رايگان است، از ٢ الي ٥ سال دانش‌آموز مورد پذيرش قرار مي‌گيرد و هدف آن، ارتقاي توانمندي‌هاي كودكان در جهت شكل‌دهي به شخصيت اجتماعي آنان است. اين مدارس توسط شهرداري‌ها احداث و اداره مي‌شود. دوره دوم كودكان در فرانسه آمادگي را در سن ٥ سالگي شروع مي‌كنند و از ٦ سالگي وارد دوره ابتدايي مي‌شوند. در اين دوره در فرانسه آموزش پايه شروع شده و دانش‌آموز با خواندن و نوشتن و رياضيات آشنا مي‌شود. همچنين كودكان با يك زبان خارجي كه معمولا انگليسي است و تكنولوژي‌هاي مدرن مانند كامپيوتر آشنا مي‌شوند. دوره سوم يك دوره چهار ساله است كه براي كليه دانش‌آموزان نيز اجباري بوده و به تحكيم دانسته‌ها پرداخته مي‌شود و در پايان به آنان مدرك سيكل ارايه مي‌شود. دوره چهارم در اين مقطع دانش‌آموز به تعيين رشته‌ها پرداخته و دو انتخاب در پيش دارد. تحصيل در مقطع متوسطه عمومي و اخذ مدرك ديپلم يا شاخه‌هاي فني و حرفه‌اي و اخذ مدرك BEP يا  CAP است.

آنچه در ١٦ سال مي‌آموزند
اربابي در ادامه گزارش خود گفت: به‌طور كلي براي دانش‌آموزان در پايان ١٦ سالگي، كسب دانسته‌ها، ارزيابي‌ها و فرهنگ‌ها بين تمام دانش‌آموزان مشترك است. گرچه قبلا در فرانسه نخبه‌گرايي هدف بود ولي سعي بر تحصيل عمومي جايگزين شد و هدف بر اين شد كه وقتي دانش‌آموز وارد جامعه مي‌شود، در ساختن آن نقش بازي كند. يكي از اهداف اصلي كاربرد شيوه علمي در آموزش است. اين شيوه با ذهن تحليلگر هم‌خواني دارد. مسووليت‌پذيري، شخصي و عملي است. آشنايي دانش‌آموز با فرهنگ‌هاي ديگر، باعث مي‌شود پيش‌فرض‌هاي شخص زيرسوال رفته و در رابطه با فرهنگ‌هاي ديگر، درك فضاي جغرافيايي و سير تاريخي مد نظر گرفته شود. در اين سيستم آموزشي چند نكته قابل ذكر است؛ يكي اينكه تمام برنامه‌ها از ديدگاه دانش‌آموز نوشته شده است، دوم برنامه‌هاي سالانه به دوره تبديل مي‌شود و سوم اينكه هر پايه مشترك، يك مرجع واحد براي تمام سطوح كاربرد دارد و چهارم اينكه در هيچ بخشي يك رشته به‌خصوص مدنظر قرار نگرفته و تمام رشته‌ها دخيل هستند نكته پنجم اين است كه هر چند كسب اين توانايي‌ها تدريجي است، ولي وقتي به آخر پايه مشترك مي‌رسيم، بايد بر تمامي اين موارد تسلط داشته باشد، نكته ششم اينكه ارزش‌گذاري جنبه تنبيهي ندارد. صرفا براي شناسايي توانايي يا عدم توانايي دانش‌آموز است. همزمان مي‌دانيم دانش‌آموز چه كسب كرده و نياز به چه آموزش ديگري دارد.

سفري با اهداف فرهنگي و علمي
حيدرنيا از مسوولان موسسه در اين نشست ضمن اشاره به اهداف برگزاري سفرگفت: هر چند در كشورمان گروه‌هاي فرهنگي ديگري نيز اقدام به بازديد از كشورهاي پيراموني يا اروپايي داشته‌اند اما هدف موسسه روايت از اين سفر فرهنگي صرفا بازديد از مدارس نبوده است بلكه ايجاد ارتباط دوطرفه مدنظر بوده و در حاشيه گفت‌وگوها بازديد از مدارس نيز گنجانده شده است، آكادمي ورساي در نوبت دوم سفر فرهنگي به فرانسه با توجه به تجربه گذشته سفرمان به‌صورت رسمي‌تر و جدي‌تر ميزبان گروه موسسه روايت بود، آكادمي درخواست داشت كه وزارت آموزش و پرورش ما به‌طور رسمي از اين برنامه‌ها حمايت كند زيرا بخشي به عنوان بخش بين‌الملل آموزش و پرورش در فرانسه موظف به ميزباني گروه‌هاي خارجي است و در صورتي كه اين ديدارها با هماهنگي آموزش‌و‌پرورش ايران انجام شود امكانات بيشتري در اختيار بازديد‌كنندگان قرار خواهد گرفت.

نزديك به نيمي از دانش‌آموزان
خارج از سيستم رسمي آموزش مي‌بينند
حيدرنيا، نماينده پژوهشكده روايت در نشستي كه براي ارايه گزارش سفر در محل سالن اجتماعات اين موسسه برگزار شد در بخش ديگري از سخنان خود گفت: همواره تاكيد براين بوده كه نظام حاكم در فرانسه لاييسيته است و با نظام‌هاي سكولار تفاوت دارد و در واقع سخت‌گيرتر هستند. وزارت آموزش ملي فرانسه تابع قانون اساسي است كه لاييك است. نكته قابل توجه ديگر تحصيل حدود نيمي از دانش‌آموزان يعني نزديك به ٤٥درصد خارج از سيستم رسمي موجود بود. با توجه به پوشش فرهنگي گسترده كليساها آنها در مدارس كليسايي تحصيل مي‌كنند. خيلي از خانواده‌ها به ويژه در شهرستان‌ها يعني خارج از پاريس بچه‌هاي‌شان را به مدارس كليسايي مي‌فرستند كه در آنجا علاوه بر آموزش ديني ساير مباحث آموزشي نيز تدريس مي‌شود و برخي والدين فرانسوي معتقدند كه اين نوع مدارس از كيفيت بهتري نسبت به مدارس دولتي برخوردارند. البته با وجود اينكه اين مدارس خصوصي محسوب مي‌شوند اما غالبا رايگان هستند. در اين مدارس فرصت مطالعات دروس بيشتر و از جمله زبان لاتين مهيا است. به همين دليل خيلي از كنش‌هاي جامعه فرانسه تحت تاثير اين دوگانگي نظام آموزشي است. براي نمونه مي‌توان به راهپيمايي گسترده ميليون‌ها فرانسوي در سال ٢٠١٣ اشاره كرد كه عده‌اي در اعتراض به گستردگي قوانين همجنس‌بازان و عده‌اي هم در حمايت از اين قوانين دست به راهپيمايي زدند. يعني اين دوگانگي را مي‌توان هم در سيستم آموزشي و هم در شهروندان تربيت شده در اين سيستم مشاهده كرد.

درسي كه نظام آموزشي فرانسه
از حملات داعش گرفت
دكتر روح‌بخش، يكي از حاضران در اين سفر هم با تاكيد بر مشاهدات خود از سفر گفت: در بازديد از آكادمي ورساي چند نكته به نظر قابل ذكر است آنچه در نظام آموزش و پرورش فرانسه قابل مشاهده بود كمرنگ بودن سيطره نگاه ايدئولوژيكي است، هر چند هيچ سيستم آموزشي نمي‌تواند بدون نگاه ايدئولوژيك باشد اما اندازه آن متفاوت است مثلا در كشورهاي كمونيستي اين سيطره خيلي پر رنگ است و ماموريت انتقال نگاه سياسي حكومت را دارد ولي در نظام آموزشي فرانسه اين نوع نگاه كمرنگ بود. نكته ديگر سخنان معاون مدرسه مورد بازديد بود كه با اشاره به ترورهاي داعش توجه بيشتر به فرهنگ‌هاي مختلف جهان را امري مغفول در فرانسه قلمداد كرده و به طرحي اشاره كرد كه در نظام آموزشي فرانسه تحول گسترده‌اي بايد ايجاد شود و توجه كمتري به نگاه سكولار شده و به دانش‌آموزان ياد داده شود كه فرهنگ‌هاي مختلف چه تاثيراتي دارد و همچنين خالي الذهن بودن نسبت به اديان مانع ديگر است، در اين صورت اگر در معرض تبليغات امثال داعش قرار بگيرند جذب اين گروه‌ها به راحتي نخواهند شد. آمارها حكايت از اين دارد كه بخش عمده‌اي از داعش از كشورهاي اروپايي بوده و دانش‌آموختگان مخصوصا رشته‌هاي مهندسي و بعد پزشكي هستند. در آسيب‌شناسي‌اي كه انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه به فرهنگ ساير كشورها توجه كنند. با توجه به اينكه به هر چيزي كه نشان از مظاهر ديني بودن دارد در نظام آموزشي فرانسه ممانعت به عمل مي‌آيد اين سوال باقي مي‌ماند كه چگونه مي‌توانند به فرهنگ ساير كشورها بدون در نظر گرفتن دين غالب در آن فرهنگ و كشور بپردازند؟

مشكلات آموزش و پرورش شبيه مشكلات ايران است اما اصلاحات را
 خيلي وقت است آغازكردند
در بخش ديگري از اين نشست دكترسيدمحمد مرد، يكي ديگر از اعضاي گروه علمي و پژوهشي گفت: هر سيستمي يك ارتباط منطقي و طبيعي با سيستم‌هاي بالادستي خود دارد. براي شناخت نظام تعليم و تربيت فرانسه بايد با فرهنگ و مردم كشورشان آشنا باشيم. يك سيستم كوچك درون سيستم بزرگ‌تر است و به همين جهت مدارس جداي از حاكميت نيستند، چند مفهوم در اين مدت مد نظرم بود. معماري نخستين مفهومي بود كه در اين سيستم نظر مرا جلب كرد. در پاريس معماري به‌گونه‌اي است كه انسان را به فكر وامي‌دارد، ديگر مفهوم غرور فرانسوي است آنها چون خود را مبنا مي‌بينند خيلي محافظه‌كارانه حركت مي‌كنند. آموزش و پرورش فرانسه نسبت به ساير حوزه‌هاي اقتصاد و سياست و غيره حوزه ضعيف‌تري دارد. خودشان هم روي رفورم كه از سال ٢٠١٣ شروع كردند تاكيد داشتند. الگوي آموزشي ما و فرانسه شبيه است و مشكلات ما را دارند. اصلاح سيستم نخبه‌گرا، جدي گرفتن آموزش پايه، توجه به مهارت‌هاي زندگي و فرهنگ‌هاي متنوع در برنامه كلي آنها وجود دارد. در معماري مدرسه توجه به اينكه صداي مدرسه بيرون نرود و همين‌طور دانش‌آموزان ديده نشوند وجود داشت و هيچ اِلمان اضافه‌اي در محيط‌هاي آموزشي و حتي غير آموزشي مانند تابلوهاي تبليغاتي مشاهده نمي‌شدو به عبارتي شلوغي و سردرگمي وجود نداشت. با توجه به اينكه بايد در مدرسه سبك زندگي نيز آموزش داده شود وجود بعضي فضاها مانند فضاي غذاخوري در مدارس فرانسوي در اين راستا مفيد به نظر مي‌رسيد. نكته بعدي تلفيق دانش‌آموزان كم‌توان ذهني در مدارس است. كلا دو نوع مدرسه دولتي و خصوصي دارند و تنوع مدارس ما را ندارند تاكيدشان روي مهارت‌هاي عمومي دانش‌آموز است پس دانش‌آموز كم‌توان هم با ساير دانش‌آموزان، مهارت پيدا مي‌كند. اين طرح تلفيق از ١٩٦٠ در دنيا مطرح شده است و در فرانسه اجرا مي‌شود. نكته بعدي راهنمايي تحصيلي است، با اينكه ما بخش اعظمي از سيستم آموزشي فرانسه را گرفته بوديم اما بخش‌هايي را از دست داديم. به عنوان نمونه در زمان قديم كه سيستم پنج، سه، چهار داير بود، در مدارس ابتدايي معلم راهنما يا راهنماي تحصيلي داشتيم كه بازرس تحصيلي بودند و در ارتقاي آموزش هم نقش كليدي داشتند، تفاوت سني در مدرسه‌هاي فرانسوي زياد بود و دانش‌آموزان يازده تا شانزده ساله در مدرسه مشاهده مي‌شدند در حالي كه معمولا اين اختلاف سني سبب نگراني ما در كشور است چون ثبت‌نام‌ها براساس منطقه جغرافيايي است. دانش‌آموزان سرويس نداشتند. نكته جالب ديگر رضايت شغلي معلمان بود كه متوجه شدم همان دغدغه‌هاي معيشتي و منزلتي را مانند معلمان كشور ما دارند نكته ديگر عدم تفكيك جنسيتي معلمان در مدارس بود. جدي گرفتن اردوهاي آموزشي نكته ديگر است. دانش‌آموز براي تفريح نمي‌رود. در بلژيك هم دانش‌آموز برگه‌اي در اردو دريافت مي‌كند و هر قسمتي را پس از بازديد بايد علامت گذارد حتي هتل‌هاي بلژيك، هلند و فرانسه فصلي را كه فصل گردشگري نيست به دانش‌آموز اختصاص مي‌دهند تا براي اردوها استفاده شود، اين هم تمرين براي مهارت‌هاي پايه زندگي است.

آموزش زبان و حقوق شهروندني
براي تعامل با دنيا موردتاكيد است
زهرا رحمت، يكي ديگر از معلمان حاضر در اين نشست و عضو گروه علمي و آموزشي كه از مدارس فرانسه بازديد كرده است نيز در گزارشي گفت: فضاي آموزشي شبيه فضاي آموزشي كشور خودمان است نكته جالب توجه من اين بود كه آموزش و پرورش فرانسه به صورت شراكتي اداره مي‌شود يعني ساختمان و لوازم آموزشي توسط شهرداري تامين مي‌شود و حقوق و استخدام معلمين و هدايت تحصيلي به عهده آكادمي ورساي است. يعني با تلفيق دو نهاد رسمي آموزش و پرورش اداره مي‌شود. آكادمي ورساي حدود ٨٥ هزار معلم را در اختيار دارد و منابع حقوق به عهده آنان است. نكته بعدي كه براي همه ما ارزشمند بود اين بود كه با توجه به اينكه سفر ما از طرف نهاد نيمه دولتي و غيررسمي و با هزينه شخصي بود ولي نماينده‌اي از آكادمي ورساي كه بسيار فرد مطلع و مبرزي بود مسائل آموزشي را براي ما به گونه‌اي توضيح مي‌دادند كه گويي ما بازرسان مدرسه هستيم حتي نقاط ضعف سيستم آموزشي خود را بي‌واهمه از بزرگنمايي و انعكاس در حضور ما كه خارجي محسوب مي‌شديم مطرح مي‌كردند و اين برخورد برخلاف آن چيزي است كه در كشور ما مرسوم است. نماينده آكادمي مطرح كرد كه چهار قرن است كه آموزش زبان عربي مورد توجه است و از ١٩٧٠ اين آموزش وارد مقطع راهنمايي نيز شده است. از ٢٠١٣ تصميم به رفورم آموزشي گرفتند. به نظر من تحولات ساختاري كه در فرانسه در حال اتفاق است بيش از رفورم به انقلاب شباهت دارد، اهداف پايه‌اي مشترك براي دانش‌آموز از وقتي وارد محيط آموزشي مي‌شود از پيش‌دبستاني تا فارغ‌التحصيلي مورد توجه است. اهداف اصلي اين رفورم يا پايه مشترك اين است كه مي‌خواهند دانش‌آموز رفتار صحيح اجتماعي را بياموزد. در حقيقت يك انسان ساخته شده باشد و پديده نخبه‌گرايي كه دامنگير كشور ما نيز هست. را با برنامه‌هايي تعديل كرده‌اند اولا ارزيابي آموزش سالانه به ويژه در مقطع راهنمايي را كنار گذاشته‌اند و نمره داده نمي‌شود و بعد از گذراندن سه سال آخر راهنمايي قابليت‌هاي دانش‌آموز ارزيابي مي‌شود. تمام معلمان با وجود ميل بايد اين رفورم را بپذيرند پنج سرفصل مشترك در سيستم آموزشي مد نظر است، تحول زباني يكي از اين موارد است. با وجود تعصبات زباني به نظر من مي‌رسد كه آموزش زبان عربي در مدارس به دليل اين است كه بيشترين مستعمرات فرانسه در شمال آفريقا بوده كه زبان‌شان عربي بوده است و لزوم اداره مستعمرات آنها را به سمت آموزش زبان عربي پيش برده اما ضرورت آموزش زبان‌هاي ديگر سبب شده است كه آموزش دو زبان ديگر در انتهاي فارغ‌التحصيلي گنجانده شود، بالاترين توريست دنيا را فرانسه داراست كه لزوم ارتباط با توريست‌ها و همين‌طور با مهاجران آموزش زبان را ايجاب مي‌كند. حوادث اخير منجمله بمبگذاري در تئاتر، فرانسويان را به فكر ارتباط بين فرانسويان و ساير ملت‌ها انداخته است الفباي ارتباط هم زبان است و به همين دليل به آموزش زبان روي‌آورده‌اند. علاوه بر زبان روي حقوق شهروندي نيز تاكيد مي‌شود. به دانش‌آموزان آموخته مي‌شود كساني كه در كنار تو زندگي مي‌كنند از حقوق شهروندي برخوردارند.
 در كنار دانش‌آموزان عادي دانش‌آموزان معلول نيز كه اغلب اوتيست هستند حضور دارند و معلمان براي اين دسته دانش‌آموزان آموزش‌هاي بيشتري دارند. جالب توجه اينكه معلمان براي كار با اين دسته دانش‌آموزان حقوق بيشتري دريافت نمي‌كنند و براساس علاقه اين كار را به عهده مي‌گيرند. به فعاليت‌هاي انساني اهميت داده مي‌شود، برخلاف ژاپن كه حقوق ماهيانه معلم ٧٥٠٠ دلار است به نظر مي‌رسيد كه از وضعيت حقوقي راضي نبودند. اما نكته قابل توجه بيان آزادنه و بي‌دغدغه از مشكلات و نارسايي‌هاي‌شان در حضور يك جمع خارجي بود كه اين نشانگر اين است كه به مراتب در محافل داخلي خود اين انتقادات صريح‌تر و آزادانه‌تر است.

فصل‌هاي مشترك
رشته‌هاي تحصيلي در فرانسه
خديجه اصغري كارشناس ارشد تاريخ و يكي ديگر از معلمان حاضر در اين نشست ضمن ارايه گزارشي از اين سفر گفت: شهر پاريس شهر كوچكي است و دور تا دور آن حومه پاريس است، پاريس جمعيتي حدود دو ميليون و نيم دارد و حومه پاريس حدود نه ميليون و نيم جمعيت دارد. جمعا ١٢ ميليون نفر مي‌شود. برنامه ديدار ما در حومه پاريس بود. معماري اين شهر بسيار چشمگير بود. پنج سرفصل پايه مشترك همه رشته‌ها بود، زبان‌هايي براي فكر كردن و ايجاد ارتباط، شيوه و ابزار براي يادگيري، آموزش شخص و شهروندي، سيستم‌هاي طبيعي و تكنيكي و فني و پنجم آشنايي با تصويرهاي جهان و فعاليت انساني.
ايشان در ادامه گزارش خود افزود: در مورد آموزش زبان اين نكته مورد تاكيد است كه زبان براي فكر كردن و ارتباط است كه آموزش زبان فرانسه اولويت است و بعد زبان‌هاي زنده دنيا و زبان‌هاي بومي در فرانسه مورد توجه است دانش‌آموز بايد بتواند در پايان دوره راهنمايي به دو زبان زنده دنيا حداقل صحبت كند و انشا بنويسد، زبان‌هاي علمي و رياضي و انفورماتيك را بياموزد، زبان‌هاي علمي آشنايي با فرمول‌ها زبان يوناني است. زبان‌هاي هنر و بدن نيز مورد توجه بود، صرف و نحو و گرامر هم در آموزش زبان در نظر گرفته مي‌شود و تلاش مي‌شود كه دايره لغات دانش‌آموز گسترده شود و آشنايي با ريشه تاريخي لغات و ريشه لاتيني زبان نيز جزو اهداف محسوب مي‌شود. در آموزش زبان‌هاي زنده خارجي كارهاي مشتركي به دانش‌آموز ياد داده مي‌شود تا بتواند با ديگران ارتباط برقرار كند. دانش‌آموز بايد بتواند پيام‌هاي كتبي و شفاهي را درك كند و در مكالمه زنده نقش ايفا كند، قبلا تمركز بر اصول آموزش زبان بود ولي الان توانايي‌ها نيز در نظر گرفته مي‌شود مثلا اينكه بتوانند يك هتل را رزرو كنند يا دانسته‌هاي فرهنگي كشور مورد نظرشان را دريابند آنها بر اين باورند كه يك زبان روح يك ملت محسوب مي‌شود. بنابراين در كنار آموزش زبان بايد فرهنگ را هم ياد بگيرند. آموزش يكسري زبان‌ها در تمام مدارس وجود دارد مانند اسپانيولي، انگليسي، ايتاليايي، آلماني كه بستگي به استقبال دانش‌آموز دارد، ولي آموزش زبان‌هاي چيني، عبري، رومي در برخي مدارس وجود دارد، زبان از سال دوم شروع مي‌شود و در هفته دو ساعت به آن اختصاص دارد. در اين نگرش، زبان را تصوير يك ملت قلمداد مي‌كنند و از مشكلاتي كه قبلا تك‌بعدي بوده است،
پرهيز مي‌شود.
 اصغري در بخش ديگري از گزارش سفر گفت: يكي ديگر از اهداف اين سرفصل تفكر نقادانه است، در فراگيري زبان فرد بايد بتواند شيوه صحبت كردن با مخاطب را نيز فرا بگيرد يعني هم آموزش زبان شفاهي و هم كتبي، علاقه به كتاب خواندن هدف ديگر است، به‌گونه‌اي كه ما در مترو و مكان‌هاي عمومي كتابخواني مردم را مشاهده مي‌كرديم. توجه به صرف و نحو و گرامر نيز در آموزش زبان مد نظر بوده است. دايره لغات را افزايش مي‌دهند در آموزش زبان فرانسه و ساير زبان‌ها به تاريخ و ريشه‌هاي تاريخي نيز توجه مي‌شود، درس جداگانه‌اي به اسم تاريخ ندارند، درس‌ها بيشتر تلفيقي است و براي دانش‌آموز پروژه‌هاي مختلف تعريف مي‌شود و دو معلم از دو رشته مختلف به صورت ميان‌رشته‌اي در انجام پروژه دانش‌آموز را ياري مي‌دهند. براي ريشه تاريخي زبان فارسي بايد زبان لاتين را فرا بگيرند. زبان انگليسي در آنجا خيلي رواج ندارد و اين به خاطر غرور فرانسوي است و يكي از دلايل آن پيشينه تاريخي از قبيل جنگ‌هاي ١٠٠ ساله انگليس و فرانسه مي‌تواند باشد. نمونه اين را مي‌توان در ايالات فرانسوي در كانادا ديد كه تعصب بر عدم آموزش زبان انگليسي دارند. اين امر براي كشوري كه فقط شهر پاريس سالانه ٨٠ ميليون توريست دارد يك معضل است كه حكومت متوجه اين امر شده و آموزش و پرورش را موظف به رفورم كرده است. اين رفورم از بالا به پايين است، معلمان فرانسوي نيز يك مقاومتي در برابر طرح‌هاي جديد دارند و دليلش شايد عادت به روش‌هاي پيشين باشد، به عنوان نمونه براي آنها عدم نمره‌دهي مشكل بود. فضاي آموزشي‌شان خيلي متفاوت از ما نبود ولي يك معلم چند دستيار داشت و براي كنترل دانش‌آموز به خصوص آموزش به دانش‌آموزان ديرفهم كمك خوبي محسوب
 مي‌شد.