به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق: یک موزه در تهران و دیگری در کرمان نام علیاکبر صنعتی را یدک میکشند، اما برخلاف معمول که تصور میشود وضعیت رسیدگی به آثار در پایتخت بهتر است، موزه تهران چندسالی است که تعطیل شده هرچند این روزها گروهی از مرمتگران گرد متروکبودن را از ساختمان آن گرفتهاند و آنطور که حمید شانس میگوید، مجسمههای آسیبدیده با حفظ اصالت اثر درحال مرمت هستند. علیاکبر صنعتی، نقاش و مجسمهساز ایرانی، تنها هنرمندی در ایران است که دو موزه به نام وی در تهران و کرمان تأسیس شده است. صنعتی در طول ٦٢ سال کار خود نزدیک به هزار نگاره و ٤٠٠ مجسمه خلق کرد. او از نخستین مجسمهسازان و نقاشان واقعگرای دوره معاصر و شاگرد ابوالحسنخان صدیقی بود. اصلیت صنعتی کرمانی بود اما دلیل تأسیس موزهای به نام وی در تهران از آنجا ناشی شد که سازمان هلالاحمر تعدادی از آثارش را خرید و تصمیم گرفت محلی بهعنوان موزه برای به نمایشگذاشتن تابلوها و مجسمههای این هنرمند اختصاص دهد. با این همه، چندسالی است که وضعیت موزه علیاکبر صنعتی در تهران، مناسب نیست. این مکان که در ضلع شمال غربی میدان امامخمینی(ره) واقع شده، تابهحال چندینبار تعطیل و دوباره آغاز به فعالیت کرده است حتی در سال ٨٩ رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر کرمان گفته بود با پیگیریهای صورتگرفته و موافقت رئیسجمهور، این آثار بهزودی به کرمان منتقل میشود. البته در همان زمان محمد صنعتی، یکی از فرزندان این مجسمهساز، درباره انتقال آثار موزه پدرش از تهران به کرمان به مهر گفت: «زمانی که پدرم زنده بود، این مجسمهها و تابلوها را وقف سازمان هلالاحمر تهران کرد. این مجسمهها بزرگ هستند و با گچ ساخته شدهاند. برای همین فکر نمیکنم انتقال آنها درست باشد چون ممکن است در طول مسیر نقلوانتقال آسیب ببینند».در چند سال گذشته نیز نهفقط وضعیت موزه علیاکبر صنعتی بهتر نشد، بلکه به حالت تعطیلی درآمد و بارها رسانهها نگرانی خود را نسبت به ساختمان قدیمی و بیتوجهی نسبت به مجسمهها نوشتند.
بااینحال، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران با اشاره به اینکه در پی اعلام آمادگی مسئولان جمعیت هلالاحمر، بازسازی و احیای موزه علیاکبر صنعتی آغاز شد، از مرمت مجسمهها نیز خبر داد: «در کنار احیای بنا نمیتوانستیم نسبت به مرمت آثار بیتوجه باشیم و با توجه به اینکه بخشی از فعالیتهای سازمان در حوزه مجسمه بوده و با هنرمندان خبره و نامی در ارتباط هستیم، موضوع مرمت مجسمههای موزه را بر عهده گرفتیم».نظارت بر بازسازی و مرمت آثار موزه را هم حمید شانس، که از شاگردان علیاکبر صنعتی است، برعهده دارد. به گفته او در دولت قبلی، تمایلی برای مراقبت از موزه نبود ضمن اینکه در وظایف سازمانی هلالاحمر هم نگهداری این موزه تعریف نشده است. بیشتر مجسمههایی که در این موزه نگهداری میشوند، گچی هستند و بههمیندلیل احتمال آسیبدیدگی آنها بیشتر است. شانس درباره وضعیت این مجسمهها، به «شرق» گفت: «این آثار در دورههای مختلف آسیب دیدهاند که اولین دوره آن از ٢٨ مرداد و در مقطعی که اراذلواوباش کودتا کردند، شروع شد. قبل از انقلاب هم عدهای از فرصتطلبان برای تصاحب موزه، بار دیگر به این مجسمهها آسیب رساندند و درنهایت در سالهای گذشته افراد بیاطلاع با سوءمدیریت باعث لطمه خوردن این مجسمهها شدند».او ادامه داد: «در مقطعی از تاریخ، هنرمندان نقش اثرگذاری در تحولات اجتماعی بازی کردند و نشان دادند هنر، جریانی نیست که بشود آن را حذف کرد. بر اثر اعتراض برخی از هنرمندان و مسئولیت بخشی از مسئولان شهرداری و هلالاحمر، حساسیت نسبت به این آثار بیشتر و ساختمان از سوی متخصصان حرفهای مرمت شد و پس از آن نوبت به مرمت آثار رسید. متأسفانه آسیبدیدگی مجسمهها از آنچه تصور میشد، بیشتر است. قبلا مرمتهایی روی این مجسمهها انجام شده که ما اطلاعی نداریم از سوی چه کسانی یا چه گروهی صورت گرفته است و همچون بسیاری دیگر از تحولات جامعه، این اتفاق نیز ثبت نشده و بههمیندلیل ما نمیتوانیم روایت دقیق تحولات را به صورت ثبتشده داشته باشیم».شانس همچنین درباره شدت این آسیبها بیان کرد: «بخشی از قابلیتهای این آثار که حساسیتها و ظرایف کار صنعتی را نشان میدهد، برای آیندگان از بین رفته است. البته بخش دیگری از کارها نیز دستنخورده است. تلاش گروه مرمت این است تا جای ممکن، اصالت آثار حفظ شود و با حفظ اصول و ضوابط مجسمهها مرمت شوند».شانس سپس به اهمیت آثار علیاکبر صنعتی اشاره کرد: «علیاکبر صنعتی بخش جداییناپذیر فرهنگ ایران است که با ثمره تجددخواهی و مشروطهخواهی ملت ما گره خورده است. در آن دوره قشر فقیر شهری نیازمند عدالت بود و سیدجمالالدین اسدآبادی که به عدالتخواهی فکر میکرد، پرورشگاهی را شکل داد که صنعتی از دل آن بیرون آمد. همانطور که این پرورشگاه براساس یک تعهد اجتماعی ساخته شد، کارهای صنعتی هم نتیجه همین تعهد اجتماعی هستند».این مجسمهساز افزود: «آثار علیاکبر صنعتی از دو جنبه قابل بررسی است؛ یک بخش کیفیت مجسمهها و دیگری جنبه تیپشناسی درونی مجسمههاست که به فقرا و مردم زحمتکش اختصاص دارد. این مجسمهها نمایشگر نگاه یک فرد از درون جامعه به درون اقشار فقیر جامعه است. این نگاه از جانب یکی از اقشار مردم به خودشان بوده است که ارزش جامعهشناسانه و مردمشناسانه دارد.
بنابراین چنین موزهای باید از سوی یک ارگان متخصص اداره شود درحالی که در سالهای گذشته دچار کشوقوسهای سیاستمداران شده و از آنجاکه سیاستمداران ما با هنر آشنا نیستند و گاه در بهترین وضعیت، هنر را مدیایی برای تبلیغ میدانند، کسی متوجه خسران اجتماعی ناشی از بیتوجهی به این موزه نشده است».شانس همچنین خواستار اهمیت به دو نکته در مرمت این آثار شد: «این مجسمهها، مانا نیستند. استاد هم وقتی آنها را میساخت، به مانایی آنها فکر نکرده بود منتها در جایی مثل تهران که زلزلهخیز است، امکان تخریب آنها بسیار زیاد است. دوم اینکه این موزه یک فضای کوچک نمایشگاهی است که به خودیخود مخاطبان را بهویژه در محلهای که فضای تجاری دارد، جذب نمیکند».