به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مارگارت گرترود لوثیان بل در سال ۱۸۶۸ م. در نواحي شمالي انگلستان به دنیا آمد و در ۱۲ جولای سال ۱۹۲۶ م. در ۵۸ سالگی درگذشت. وي از كودكي به تاريخ علاقه داشت و از دوران دبيرستان تصميم گرفت رشته تاريخ را برگزيند. او از جمله نخستین زنان انگلیسی بود که به دانشگاه راه یافت و به دلیل روحیه پژوهشی و نیز سفرهای طولانی و ماجراجویانهاش بهعنوان افسر سیاسی انگلستان در کشورهای خاورمیانه، کمکهای شایانی به این کشور در دوران جنگ جهانی اول کرده است.
مارگارت گرترود بل فارغالتحصیل ممتاز رشته تاریخ از دانشگاه آکسفورد بود و زمانی به تحصیل پرداخت که تحصیلات دانشگاهی برای زنان هنوز امری غیرمعمول بود اما با این وجود تنها ظرف مدت دو سال تحصیلات خود را در آکسفورد به پایان رساند و سپس در مسیر سفرهای خود به دور دنیا به ایران آمد.
به نظر او «زندگی در شرق را میتوان در دو عنصر خاک و آفتاب خلاصه کرد. آنگاه که بیتوجه در درگاه ایستادهای اقرار خواهی کرد که این سفر دراز بیهوده نبوده است اما همزمان با حرکت دسته جمعی مردمی که پشت سر تو حرکت میکنند ناآگاه درخواهی یافت که چه شکاف و گرداب ژرفی میان تو با آنهاست. مردم مشرق زمین درباره دنیای بزرگتری که تو شهروند آن هستنی چیزی نمیدانند بنابراین چیزی از تو و تمدن تو نمیپرسند.»
پادشاهساز دولت عراق!
گرترود بل از اوایل قرن بیستم به شدت شیفته مردم و کشورهای عربی شد و پس از آموختن زبان عربی و تحقیق درباره این کشورها به سفر در کشورهای عربی پرداخت. بعدها از سوی سرویسهای جاسوسی انگلستان در جریان جنگ جهانی اول بهعنوان افسر سیاسی به این کشورها اعزام شد و به مقام دبیر واحد شرقی در کمیسیون عالی امور بغداد ارتقا یافت و به واسطه نقشی که در روی کار آمدن بسیاری از شاهان و شاهزادگان در عراق پس از جنگ جهانی اول داشت بهعنوان «پادشاه ساز» دولت عراق شهرت یافت. وی در مدت حضورش در این کشور مدیر افتخاری اداره عتیقهجات این کشور شد. تاسیس موزه بغداد در عراق نیز از جمله اقدامات او در زمینه حفظ آثار فرهنگی بهشمار میآید.
گرترود بل، باستانشناس، آگاه از تاریخ خاورمیانه، عربشناس، تحلیلگر سیاسی، نویسنده و در عین حال جاسوس انگلیسی، در جریان جنگ جهانی اول به سرهنگ لورنس، ژنرال کلیتون و پرسی کاکس کمک کرد تا طوایف جزیره العرب را بر ضد عثمانی متحد، به سلاحهای انگلیس مجهز و به شورش وادار کنند، طایفه هاشمی را از حجاز به اردن کوچ دهند و از سه ایالت سابق عثمانی در بینالنهرین کشور عراق را بسازند و مرزهایش را تعیین کنند. گفته میشود که وی نقش مهمی در شکلدهی به جغرافیای سیاسی عراق امروزین داشته است.
در فضای ایران جادوی خاصی وجود دارد
در سال ۱۸۹۴ م. سفرنامه او با نام «سفرنامه، تصویرهایی از ایران، شرح مسافرت» بدون ذکر نام نویسنده منتشر شد. در سال ۱۸۹۷ م. وی اشعاری از دیوان حافظ را چاپ کرد که سواد ادبیات فارسی و استعداد وی در شاعری را نشان میدهد. پس از انتشار این کتاب علاقه اصلی او متوجه دنیای عرب شد. از زمان نخستین دیدارش از بیتالمقدس در سال ۱۸۹۹ م. تا هنگام درگذشتش که به سال ۱۹۲۶ م. در بغداد فرا رسید، بخش اعظم زندگیش در میان عربها گذشت. در سال ۱۹۵۷م. وی اولین اثر کثیرالانتشار خود به نام «بیابان و کشتزار» را منتشر کرد و با این اثر بهعنوان یک محقق و سیاح مشهور شد.
کتابهای گرترود بل بیشتر دربار شرق و کشورهای خاورمیانه است که از این میان دو کتاب او به صورت ویژه به ایران اختصاص دارد. او در سال ۱۸۹۲ م. برابر با ۱۲۷۱ ش. در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد. این سفرنامه با مقدمه ایرانشناسان مشهور انگلیسی «سر دنیس راس» و «آرتور جان آربری» آغاز شده است. وی معتقد بود که «در فضای ایران جادوی خاصی وجود دارد که به دیدارکنندگان خود، شعر و افسانه الهام میکند، ایرانیان هم خود جاذبه زیرکانهای دارند، زیرا چه شاهزاده و چه قاطرچی، شاعر و فیلسوف طبیعیاند.»
گرترود بل شیفته ایران و ایرانی و مشرق زمین بود و سادگی زندگی آنها را میستود. او با دقت و ریزبینی به طرز زندگی ایرانیان نگریسته و دیدهها و شنیدههای خود را ثبت کرده است. مهماننوازی، آداب و رسوم، پوشاک و ویژگیهای ظاهری مردم ایران نیز برای او بسیار جالب توجه بوده است. وی بخشی از این کتاب را در هنگام اقامت در ایران نوشت و بخشی را پس از ورود به انگلستان به رشته تحریر درآورد.
گرترود بل با تمام وجود ادبیات ایرانی را ستایش میکند و در نامه خود مینویسد: «هیچ چیز برای روح، آرامشبخشتر از آن نیست که در ننوئی که در میان چنارهای باغ ایرانی بسته شده است دراز بکشی و اشعار حافظ را به زبان اصلی از کتابی با جلد چرمین منقش، که از بازار خریدهای، بخوانی.»
چانهزنی زنان ایرانی در خرید!
وی در کتاب خود به موضوع خرید زنان از بازار نیز اشاره میکند و میگوید: «صبح که وارد بازار میشوی، همهجا شلوغ است و زنهای خانهدار را میبینی که زیر حفاظ چادریشان به سختی چانه میزنند، اصلا دنیا در مشرق زمین سحرخیز است. صبح زود ایران بیدار است، همه در حال حرکت، خرید و زنان چادر به سر روستایی سوار بر قاطر به سمت شهر برای تهیه ارزاق و مردان برای کسبوکار.»
ری؛ پیر روزگاران
گرترود بل درباره تاریخ شهر ری در سفرنامه خود مینویسد: «ری، پیر روزگاران، در عمر دراز خود فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده است. شهر دوبار دچار ویرانی شد، یکبار از زمینلرزه و بار دیگر به دست مهاجمان پارتی و هربار با نامهای جدید از نو به پاخاست. ولی سرانجام در قرن دوازدهم، دشمنی بسیار ویرانگرتر از قبایل پارتی، و کینهجوتر از زمینلرزه، سراسر خراسان را درهم نوردید و آن سرزمین حاصلخیز را به صورت بیابانی کنونی درآورد. مغولان، که از دوردستترین نقطه کره زمین آمده بودند، در ری هیچ سنگی را بر سنگی باقی نگذاشتند و شهر بزرگ مادی را از صفحه تاریخ آدمیان زدودند. شهر تهران در چند مایلی شمالغرب ری سربرآورده است تا پایتخت جدید ایران شود.»
او درباره دروازههای شهر تهران مینویسد: «شهر، دروازههای متعدد دارد که با طاقها و برجهای کوچک، مزین به طرحها و نقشهها و کتیبههای آجری، باروهای چینهای را میشکافند. فضای درون دیوارها بزرگ است، ولی به هیچ وجه پر از خانه نیست...»