به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «ارتش و دولتسازی در خاورمیانه مدرن» مطالعه موردی: ایران پهلوی با نگاهی به کتاب استفانی کرونین با نام «ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران» با سخنرانی دکتر داریوش رحمانیان، (صاحب امتیاز فصلنامه در دست انتشار مردمنامه)، سرهنگ علی سجادی (مولف و پژوهشگر تاریخ ارتش) و غلامرضا بابایی (پژوهشگر و مترجم کتاب) یکشنبه ۲۷ تیرماه در پژوهشکده روایت برگزار شد. دبیری این نشست را علی کالیراد بر عهده داشت.
تاریخ نظامی وضعیت مطلوبی ندارد
رحمانیان گفت: کرونین محقق منظم و توانمندی است و حوزه علاقه وی ایران و در سالهای اخیر فراتر رفته و به مسائل خاورمیانه نیز پرداخته است. کتاب «ارتش و حکومت پهلوی» از نظر دادهشناسی و روایت بسیار منظم است و محقق برای درک رابطه ارتش، تجدد، نوسازی و تحولات دوره رضاشاه کمک میکند. مترجم بسیار دقیق و روشن ترجمه کتاب را انجام داده، هرچند انتظار داشتم بخش ارجاعات و یادداشتها را نیز با همان دقتی که متن را ترجمه کرده است، ترجمه کند اما ظاهرا به دلایلی در آن زمان ترجیح داده این بخش را ترجمه نکند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مغفول ماندن تاریخ نظامی اظهار کرد: با وجود تحولاتی که در رشته تاریخ در دهههای اخیر در ایران اتفاق افتاده، میتوانیم بگوییم دانش تاریخ در کشور وضعیت مطلوبی ندارد. با توجه به تاریخی که از آن برخورداریم و مسائلی که داریم رشته و دانش تاریخ در حد نیاز ما نیست. دانش و معرفت تاریخ مناسب با شأن، وضعیت، مسائل و مشکلات ایران و ملت آن نیست.
مدیرمسئول فصلنامه در دست انتشار مردمنامه افزود: تاریخ شعب و شاخههایی دارد و از مکتبها، سبکها و ژانرهایی با رویکردهای گوناگون از جمله تاریخ نظامی تشکیل شده است. تاریخ نظامی تخصصی است و مسایل بسیاری در خود دارد. در این تاریخ با ارتش به مثابه سازمان و نهادی مواجهیم که شعب نیروی دریایی، زمینی و هوایی را در برمیگیرد و مقتضیات خاص خود را دارند، این نهادها و سازمانها تشکیلات گوناگونی دارند که این تشکیلات تحولاتی را از سر گذراندهاند. ضمن اینکه در این حیطه با رجال گوناگون،هنر، ادبیات، زبان و اندیشه آنها و ابزارهای مختلف، ادوات، صنعت، فن به کار رفته روبهرو هستیم.
قلم تیز مورخان کلیشهها را نقادی نکرده است
رحمانیان با استناد به سخن پلیبیوس، مورخ یونانی عنوان کرد: وی میگوید شایسته و بایسته است که مورخ درباره آنچه تحقیق میکند و دست به قلم میبرد، اهل آن باشد. معنای سخنش این است که اگر به روایت جنگ میپردازی به آن آشنایی داری؟ جنگ را از نزدیک دیدی؟ جنگاوری کردی که دست به قلم میبری و تاریخ جنگ مینویسی؟ محقق نمیتواند در برج عاج بنشیند و تاریخ جنگ بنویسد! این نقد بسیار مهمی است اما اینکه تا چه اندازه درست است و تا چه حد میتوان به آن پاسخ داد و آیا لزوما تمام کسانی که دست به قلم میبرند و در حیطهای از تاریخ تحقیق میکنند باید اهل عمل باشند؟
وی افزود: وضع ما در حوزه تاریخ نظامی که یکی از شعب تاریخ است، مطلوب نیست و مثل بخشهای دیگر تاریخ ما دچار قدری آشفتگی و نبود تخصصگرایی و عقبماندگی نسبت به دانش روز جهان و متاسفانه دچار بیماری عوامزدگی هستیم؛ به عبارتی یک روایت، یا کلان روایتها و کلیشههایی در تاریخ نظامی ما ساخته شده که در ذهن ما رسوب کرده است بدون اینکه تلاشی برای نقد آن صورت بگیرد. در حالی که تاریخ فراتر از این کلیشههاست و متاسفانه این نگاه در دوره رضاشاه و شکلگیری ارتش نوین به صورت فراگیری وجود دارد. این کلیشهها که بر ذهن ما سوار شدند تنها با قلم تیز مورخان پیاده خواهند شد که هنوز این مهم انجام نشده است.
این دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: به دوره رضاشاه از یک سو نگاه بدبینانه و از سوی دیگر نگاه ستایشگرانه شده؛ نگاهی که آن را منطق دیو و فرشته نامیدهام که این نگاه در دوره پهلوی نخست بسیار کاربرد دارد و برخی از وی شیطان رجیم، ملعون و خائن ساختهاند اگرچه این فرد خطاهای بسیار بزرگی کرد و من نیز منتقد خطاهای فاحش رضاشاه هستم. از آن سو برخی معتقدند وی مانند یک فرشته به عنوان ناجی ایران نازل شد، در حالی که اینطور نیست. همچنان که در مقدمه کتاب «ایران میان دو کودتا» نیز نوشتم؛ تاریخ روایت دیوها و فرشتهها نیست، بلکه درباره آدمها با همه نقاط ضعف و قوتشان بحث میکنیم.
بررسیهای تاریخی یکی از بهترین مجلات تاریخی است
رحمانیان بیان کرد: در دوره رضاشاه برای نخستینبار تاریخ ارتش یا تاریخنگاری نظام آغاز شد. در این دوره افرادی قلم به دست میگیرند و درباره ارتش و مسائل گوناگون آن پژوهش میکنند. اگرچه در دوره قاجار نخستین نشریه نظامی از سوی سپهسالار با نام روزنامه نظامی و بعدها روزنامه مریخ منتشر شد. با این حال تاریخنگاری نظامی در دوره رضاشاه نهادینه شد و نخستین مجله جدی از سوی رضاخان و عدهای از افسران نظامی با به کارگیری دانش روز جهان به نام قشون به چاپ میرسید. مجله ارزشمندی که برای بررسی تاریخ ارتش به آن بسیار تکیه میکنیم.
وی افزود: اغلب کتابهایی که بعدها از سوی جمیل قوزانلو، سرهنگ جهانگیر قائممقامی، حسین یکرنگیان، یحیی ذکاء و دیگران منتشر شدند از لحاظ اطلاعات و دادهشناسی به مجله قشون تکیه کردند. پس از آن افرادی شروع به تحقیق و تدوین در تاریخ نظامی کردند از جمله سپهبد حاجعلی رزمآرا که درباره جغرافیای نظامی پژوهشهایی انجام داد که درخور توجه است. بعدها قائم مقامی دست به کار بزرگی میزند و در ارتش مجله فوقالعاده پراهمیت «بررسیهای تاریخی» را تاسیس میکند که یکی از بهترین مجلات تاریخی ایران میشود.
رویکرد دنکیشوتوار فتحعلیشاه در جنگهای ایران و روس
غلامرضاعلیبابایی، مترجم کتاب «ارتش و دولتسازی در خاورمیانه مدرن» در ادامه این نشست گفت: کرونین در اثر خود به بیان ورود قدرت سوم به ایران از دوره فتحعلیشاه سخن میگوید؛ پادشاهی که چندان از اوضاع جهان و تحولات آن آگاه نبود و نگاهی به رویکردش در برخورد با جنگهای ایران و روس حاکی از این است که تا چه اندازه دنکیشوتوار به اداره مملکت پرداخته بود.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره نقش ارتش در ایران اظهار کرد: مولف به بیان جزئیاتی از نقش این نهاد نظامی در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و انقلاب ایران پرداخته و معتقد است تنها ارتشی که واقعا موفق شده به دولتسازی در خاورمیانه بپردازد، ارتش ایران است. ضمن اینکه در توضیح سرنگونی رژیم پادشاهی پهلوی میگوید: ناتوانی افسران ارشد در دفاع منسجم از نهاد پادشاهی نتیجه آن میشود که خود حکومت پادشاهی و لایههایی که در اواخر رژیم پهلوی شکل گرفت، تیر خلاص رژیم را صادر کرد.
این مترجم افزود: ارتش ایران برعکس کشورهای عربی خاورمیانه که ارتش کودتاخیز داشتند، فاقد سنت واقعی کودتاگری بوده است. ارتشی که در دوره پهلوی شکل منسجم به خود میگیرد و در دوره پهلوی دوم نیروی هوایی آن نیز تاسیس میشود و تجهیزات مدرنی برای آن خریداری میشود که گاه با کشورهای اروپایی برابری میکند.
به ارث رسیدن ارتش ترکی مغولی از نظامهای سیاسی
سرهنگ علی سجادی نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: ما تا پایان قرن ۱۸ نیروی نظامی به سبک امروزی و با ساختار منظم و ارتش دائمی نداشتیم. در واقع ارتشهای ما در این زمان مانند ارتش ترکی مغولی است که از نظامهای سیاسی قبلی به ارث رسیده و هنوز از علوم جدید نظامی اروپایی در ایران چیزی نمیبینیم.
وی افزود: ارتشی که وجود دارد فصلی است و جمیز موریه در سال ۱۸۰۹ ارتش فتحعلیشاه را اینگونه توصیف میکند ۱۲ هزار گارد محافظ یا به تعبیری جان نثار دارد که اکثرا از مازندران و ایلات قاجار بودند و یا ۱۳ هزار غلام یا سواره نظام متشکل از آنها که تشکیلات مشابهی را خانهای پایینتر دارند و آنها برای نبردها سازماندهی میشوند و هر وقت قرار است نبردی یا جنگی اتفاق بیفتد در واقع شاه به ایلات و خانها دستور میدهد که آنها ارتشهای محلی خود را در اختیار شاه قرار بدهند و فرماندهان این ارتشها نیز عمدتا از شاهزادهها هستند.