شناسهٔ خبر: 45423 - سرویس دیگر رسانه ها

حقوقی که به سپاه بازگشت

هشت سال دفاع مقدس کتابی است که هر یک از صفحات آن درسی را برای جامعه امروز ما در خود به ثبت رسانده است. یکی از درس‌های این کتاب توجه رزمندگان به موضوعات مالی و اقتصادی بوده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا، پس از اینکه سپاه در دوران هشت سال دفاع مقدس به خود ساختار سازمانی گرفت به رزمندگان بسیجی بابت هر ماه حضور داوطلبانه در منطقه مبلغی پرداخت می‌کرد. البته این مبلغ معمولاً شامل صرف هزینه‌های جانبی حضور در منطقه می‌شد چراکه آن‌ها برخی مایحتاج خود را با این مقدار وجهی که داشتند تهیه می‌کردند.

معمولا رزمندگان بعد از پایان دوره مأموریت و تسویه حساب در جبهه؛ در تهران به سپاه منطقه خود مانند پایگاه‌های مقداد، مالک اشتر، شمیرانات، عمار و چند جای دیگر مراجعه و با ارائه برگ تسویه ضمن انجام تسویه پرسنلی و ثبت پایان دوره‌ اعزام به امور مالی هم معرفی می‌شدند و مبلغ مورد اشاره را دریافت می‌کردند. البته ممکن بود در دوران حضور در منطقه، مبلغی بعنوان «پول‌توجیبی» از یگان خود «مساعده» دریافت کنند که معمولا این مبلغ مساعده  ۳۰۰ تومان برای یک یا نهایتا دو مرتبه بود و در هنگام تسویه مالی، این مبلغ کسر می‌شد.

روایت یکی از همرزمان شهید امیری‌مقدم

اواخر اسفند ماه سال ۶۴ و بعد از عملیات والفجر ۸ بود که شهید سعید (محمد) امیری‌مقدم از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) در عمیات شرکت داشت و پس از اتمام مأموریت، به تازگی با گردان خود (زُهیر) تسویه کرده و به تهران آمده بود.

یک روز که با موتورسیکلت همراه هم جایی رفته بودیم به من گفت: «برویم به پایگاه مقداد؛من آنجا کار دارم.» به پایگاه مقداد در میدان جمهوری رفتیم. او رفت کارش را انجام دهد و من هم در طبقه‌ای دیگر به دیدن یکی از دوستانم رفتم.

وقتی آمد گفت: «برویم؛ انجام شد.» پرسیدم: «چکار داشتی؟ دوباره می‌خواهی اعزام شوی؟ تو که تازه آمده‌ای!» گفت: «نه؛ کاری داشتم که انجام شد.»

 پاپیچش شدم. اول نمی‌گفت. بعد از اصرار من گفت: «پس از عملیات، گردان ما بچه‌ها را ترخیص کرد و اجازه داد تسویه کنند و به تهران بیایند. ولی من کاری داشتم و بخاطر آن، پنج روز دیرتر تسویه کردم. به تهران که آمدم و حقوقم را گرفتم، فکر کردم آن چند روز، حق من نبوده که پولی بگیرم و گردان به من نیازی نداشته و من خودم مانده‌ام. این بود که آمدم و به مسئول مربوطه در اینجا گفتم او هم پذیرفت و من حقوق آن پنج روز را به سپاه برگرداندم.»