فرهنگ امروز/حسین مهکام. فیلمنامهنویس و کارگردان سینما:
چند روز پیش، ابراهیم ابراهیمیان، کارگردان جوانی که فقط دو فیلم سینمایی ساخته است، در مصاحبهای گفت به نظر او، اصغر فرهادی در زمره بزرگترین فیلمنامهنویسان ایرانی است، ولی در کارگردانی ایراداتی دارد.
او همچنین مطالبی درباره برنامه «هفت» بیان کرد. دو روز بعد او پس از انتشار مطالبش، گفت حرفهایش تحریف شده و مثلا تصحیحش کرد. درواقع همه حرفهایش درباره برنامه «هفت» را تصحیح کرد و ذرهای از موضع منفیاش درباره جناب اصغر فرهادی کوتاه نیامد. من در این فاصله مشغول چه کاری بودم؟ من پاسخی به ابراهیم ابراهیمیان نوشته بودم و او را به دلیل اهانتش به فرهادی بزرگ ملامت کرده بودم، اما متأسفانه با هر رسانهای تماس گرفتم کسی حاضر به درج یادداشت من نشد.
عدهای گفتند نباید جو ایجاد کرد؛ عدهای گفتند ابراهیمیان حرفش را اصلاح کرده؛ درحالیکه او حرفش درباره برنامه هفت را اصلاح کرد و نه جسارتش به جناب اصغر فرهادی را. بعد من با خودم فکر کردم برای چه آدم هر تکانی میخورد بهسرعت همه سایتها تماس میگیرند و با آدم مصاحبه میکنند که شنیدهایم دارید فیلمنامه جدید مینویسید و توضیح دهید، ولی وقتی آدم میگوید فعلا قصد مصاحبه ندارم، به آنها برمیخورد و جای دیگر جبران میکنند؛ [کجا؟ توی نقدهایشان درباره فیلمی که آدم ساخته است. مثلا مینویسند فلانی شکستخورده سینماست. دلیلش چیست؟ اینکه فلان زمان دلت نمیخواسته مصاحبه کنی]. آنوقت وقتی میخواهی از یک قهرمان ملی سینمای ایران دفاع کنی که هر تازه به دورانرسیدهای دهانش را باز نکند و حرمتشکنی کند، همه رسانهها ناگاه مبادی آداب میشوند که نباید فضاسازی کرد. با خودم فکر میکنم کانون کارگردانان خانه سینما که کاری برای دفاع از بزرگترین فیلمساز ایرانی یعنی اصغر فرهادی در قبال این توهین نکرد، کسی هم که دلش نیامد پاسخی به ابراهیم ابراهیمیان بدهد، پس شما را به خدا آنقدر شعار ندهید که احترام آدمها را باید در زمان حیاتشان نگه داشت.
هنوز چند روز بیشتر از ترک این دنیا به وسیله جناب عباس کیارستمی نگذشته است. همه گفتند چرا تا زمانی که در قید حیات بود، دربارهاش نگفتند؟ بفرمایید. اصغر فرهادی عزیز صدساله شود انشاءالله. بنده الان میخواهم از بزرگی و کسوت ایشان دفاع کنم. چرا کسی حاضر به انتشارش نیست؟ پس ظاهرا هجوم مقبول است و دفاع، نامقبول. بله؟ بگذریم. یادداشتم در پاسخ ابراهیمیان حول این موضوع بود که او وقتی دید همه دارند به او میگویند فیلم اخیرش کپی دستچندم آثار فرهادی است، عوض اینکه مباهات کند به اینکه نسل ما همه مدیون و مرهون اصغر فرهادی هستیم و چه خوب که تحتتأثیرش باشیم و چه چیزی از این بهتر؛ تصمیم گرفته آن بزرگوار را تخریب کند.
میخواستم به او بگویم: آقای ابراهیمیان این کار را نکن. دو فیلم ساختهای و هنوز راه درازی در پیش داری. در همین فیلم اخیرت، در یک سکانس شبانه، نور روز دادهای و میگویی نیمهشب است، کسی حرفی بهت نمیزند. همه سکانسهای خانهها و دفتر وکیل را در یک ساختمان گرفتهای و نکردهای حتی رنگ در و پنجرهها را عوض کنی، بعد جوری برخورد میکنی که انگار این محیطها در لوکیشنهای متفاوتند، محمدرضا فروتن و هدیه تهرانیات هم که مثل همیشهاند. فرهادی اگر در کنار همه سترگی کارگردانیاش بود، بلد بود تکرار آدمها را بشکند. مگر با هدیه تهرانی در «چهارشنبهسوری» چنین نکرد؟ مگر پرسونای همیشه او را تغییر نداد؟ پس همین دو، سه نمونه را داشته باش فیلمساز جوان و به بزرگترت خرده مگیر. یک جای دیگر هم از شباهت شیوه کارت به کوبریک فقید گفته بودی که خودمان را خفه کردیم و صدایمان درنیامد. اما الان دیگر نمیشود سکوت کرد. من هم در ابتدای راهم. چه در فیلمنامهنویسی و چه در کارگردانی سرشار از ضعف و بیسوادیام. اما آقای جوان، بزرگی هرکس به تواضع او در برابر بزرگتر و استادش است.
اگر تو اصغر فرهادی را بزرگ ندانی، قدرش را نشناسی و نفهمی که قدرتمندترین و سترگترین کارگردان ایران در عرصه جهانی و داخلی است، آن غریبه از او خواهد آموخت و به این آموختنش مباهات خواهد کرد. من و توییم که باید به تأثیر از او مباهات کنیم. من نمیتوانم غیرتم به بزرگترین فیلمساز ایران را مهار کنم، چون او تاج سینمای ماست. الغرض ابراهیم ابراهیمیان؛ عِرض خود میبری و زحمت ما میداری.
روزنامه شرق