به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان فیلمی مستند روایی است که زندگی جاویدالاثر احمد متوسلیان یکی از قهرمانان جنگ را روایت میکند. در این فیلم نگاهی متفاوت به مقوله جنگ و آدمهای آن شده و هم به دلیل ساختار سینمایی متفاوت آن هم نوع نگاه بدون قضاوتی که به این شخصیت دارد مورد استقبال مردم قرار گرفته است.
به بهانه اکران «ایستاده در غبار» با صادق کرمیار نویسنده ادبی، کارگردان و فیلمنامهنویس و محمدحسین مهدویان کارگردان این فیلم سینمایی به گفتگو نشستیم که در بخش های اول و دوم این مصاحبه درباره چگونگی ساخت فیلم، مخاطب شناسی و علاقه نسل جدید به تصویر جدیدی از مردان جنگ صحبت شد. همچنین در بخش هایی از این گفتگو به این مسائل اشاره شد که کارگردان در تعدادی از سکانس ها شخصیت احمد متوسلیان را چندان به مخاطب معرفی نمی کند که همین مساله از سویی باعث میشود مخاطب کنجکاو شود تا خودش دنبال شناخت این فرد برود ولی از سوی دیگر باعث شده فیلم در جاهایی دچار نقص شود.
در بخش پایانی این مصاحبه به مساله قهرمان پروری در سینمای ایران اشاره می شود، اینکه در سینمای ایران نمی توان به همان شدت که در سینمای هالیوود قهرمان ها زاده می شوند به قهرمان ها پرداخت. از سوی دیگر نگاه بدبینانه جوان های جامعه سبب می شود تا دست فیلمساز برای به تصویر کشیدن برخی از شجاعت ها که خاص قهرمان ها است بسته باشد. مهدویان در بخشی از این مصاحبه بیان می کند که مخاطب امروز مخاطب بسیار باهوش و مشکوکی است، نمی توان بیش از اندازه در یک فیلم روی یک موضوع تاکید کرد زیرا تاکید بیش از اندازه سبب می شود تا مخاطب جوان نسبت به آنچه قرار است نشان داده شود، واکنش منفی نشان می دهد.
محمدحسین مهدویان با اشاره به اینکه نگاه او در این فیلم به شخصیت احمد متوسلیان نگاهی از بیرون بوده است، گفت: در این فیلم سعی کردم تا رویکرد روایت از بیرون را دنبال کنم یعنی تلاش کردم این فیلم به لحاظ روایی شبیه تجربه های خودمان در زندگی باشد به این معنا که ما در این فیلم احمد را نظاره می کنیم و پیش از اینکه بفهمیم در درون او چه می گذرد رفتارها و واکنش هایش را نگاه می کنیم و بی شک این نوع به تصویر کشیدن نوعی قضاوت را در درون مخاطب شکل می دهد و این پرسش پیش میآید که این شخصیت در ذهن خود به چه چیز فکر می کرده است.
وی با اشاره به اینکه شاید در فیلم بعدی خود چنین نگاهی نداشته باشد، بیان کرد: این را هم باید بگویم که ما در سینمای جنگ با شرایطی مواجه هستیم که متقاعد کردن مخاطب کار بسیار سختی است. این روزها بسیاری از افراد به من می گویند در آمریکا ضد قهرمانی مانند «تک تیرانداز» تبدیل به یک قهرمان می شود و چرا ما نباید قهرمان های خود را تبدیل به چنین قهرمان هایی کنیم. در واقع خیلی مسائل است که می توان در سینمای امروز جنگ به تصویر کشید اما این مسائل به قدری افسانه ای است که من ترسیدم آن را به تصویر کشم چراکه ممکن است بسیاری از مخاطبان آن را باور نکنند.
جامعه ما به راحتی قهرمانها را باور نمیکند
این کارگردان جوان ادامه داد: کانتکس جامعه ما با جامعه آمریکایی فرق می کند. در جامعه آمریکایی سوپرمن و بتمن را قبول می کنند اما در ایران به آن می خندند و جامعه ما از قهرمانها فاصله گرفته و تلخ و بدبین شده است؛ جامعه ای که دارای جوان هایی است که به همه چیز شک می کنند زیرا ما در دوران تلقین روایت های تاریخی هستیم. همچنین در این میان جریانی وجود دارد که در حال افشاگری و افزایش خودآگاهی در شبکه های اجتماعی است. جوان های امروز درباره مسائل بدیهی نیز شک می کنند و گاهی شاهد تحلیل های عجیب و غریب میان آنها هستیم و در چنین فضای پر از سوءظن بسیار سخت است درباره قهرمان هایی که در طول این ۳۰ سال مصرف شده اند، صحبت کنیم.
وی ادامه داد: در این میان بسیاری از افراد به من می گویند که چرا درباره قهرمان های جنگ فیلم می سازم و من می گویم این جنگ رخ داده است و این شخصیت ها باید به جامعه معرفی شوند. این قهرمان ها هم آدمهایی از همین جامعه بودند با این تفاوت که جوان های امروز ما زندگی می کنند و می توانند اعتراض کنند، اما این قهرمانان دیگر نمیتوانند اعتراض و یا عصیان کنند. این درحالی است که همین قهرمان ها از جوان های امروز ما عصیان گرتر و پرشورتر بودند؛ جوانانی که تا پای جان خود بر سر اعتقاداتشان ایستادند.
بیش از اندازه درباره شخصیت متوسلیان توضیح ندادم
کارگردان «ایستاده در غبار» با اشاره به اینکه تصمیم گرفته است در این فیلم با فاصله به احمد متوسلیان نگاه کند، توضیح داد: در این نگاه یک چیزهایی بسته و مبهم برای مخاطب باقی می ماند اما مطمئن هستم که همین نقاط مبهم برای جوان امروز باعث ایجاد کنجکاوی می شود. در تجربه «آخرین روزهای زمستان» و بررسی واکنش مخاطب به این نتیجه رسیدم به محض اینکه بیش از اندازه برای مخاطب توضیح می دهید، مخاطب نسبت به اثر زده می شود به همین دلیل سعی کردم این فیلم را بسیار ساده و شبیه به زندگی تعریف کنم. حتی در ساختار روایی که بسیاری معتقد هستند دارای پراکندگی روایی است نیز باید بگویم که خواستم احمد متوسلیان به تدریج در ذهن مخاطب توسعه پیدا کند یعنی این توسعه از یک سوراخ در ذهن مخاطب شروع شود و بعد در پایان فیلم همه وجود مخاطب را درگیر کند. این به نوعی نقب زدن در ذهن مخاطب است که کار راحتی نیست و نمی توان چنین کاری را به راحتی انجام داد. البته من معتقدم که این کار به صورت کاملا ارگانیک در ذهن مخاطب رخ داده است.
مهدویان با اشاره به اینکه هنوز آثار چندانی در کارنامه خود ندارد، گفت: من یک فیلمساز جوان هستم و کارنامه چندان عجیب و غریبی ندارم به همین دلیل آن چیزی را که به ذهنم می رسد و فکر می کنم که می تواند تاثیرگذار باشد فارغ از ساختارهای موجود و جدا از روشهای کلاسیک داستان گویی، تعریف میکنم. شاید در آینده من نیز تبدیل به فیلمسازی شوم که نتوانم از یک سری چارچوب ها خارج شوم اما تا آن زمان از فرصت موجود استفاده می کنم تا آنچه را که می خواهم، بسازم و ایده های خود را به تصویر کشم.
وی ادامه داد: در این فیلم تمام تلاش خود را کردم تا آنچه را که به ذهنم می رسد انجام دهم که از این میان بعضی تصمیم هایم درست بود و بعضی از آن قطعا تصمیم های درستی نبوده است و باید تحلیل شود تا این مشکلات برطرف شود، اما سر جمع باید بگویم که خوشحالم که تجربه «ایستاده در غبار» را پشت سر گذاشتم زیرا واکنش های بسیار خوبی از نوع ساخت آن گرفتم.
کارگردان مجموعه «آخرین روزهای زمستان» تاکید کرد: البته در این میان برخی از افراد پیشبینی های ناامید کننده ای می کردند و در همان روزهای اول میگفتند که تنها اهالی سینما ممکن است از این فیلم خوششان بیاید و بعد با توجه به استقبال مردم در جشنواره فیلم فجر به من گفتند که چندان روی مخاطب جشنواره حساب نکن چرا که این مخاطبان فیلمبین هستند و تنها سالی یک بار سینما می روند و آن هم جشنواره فیلم فجر است ولی خوشبختانه در اکران عمومی فیلم مشخص شد که مخاطب از فیلم راضی است و از دیدن آن لذت می برد.
در ادامه این گفتگو صادق کرمیار درباره این بخش از صحبتهای مهدویان گفت: در جریانی که تلویزیون ما هر روز عقب گرد می کند و مخاطبان خود را از دست می دهد، این شیوه ارتباط با مخاطب نسل امروز شیوه ای است که باید روی آن سرمایه گذاری شود تا گسترش پیدا کند. این روزها رسانه های دیگر جوان های ما را می بلعند و باید روش مناسب برای جذب دوباره جوان های خود را پیدا کنیم.
صادقانهترین روایت تاریخی را خودمان به جوانان منتقل کنیم
مهدویان نیز تاکید کرد: البته این امر بیشتر به دلیل سیطره روایت های تاریخی است که نهادهای رسمی از آن استفاده می کنند. من در جلسه ای که با رییس جمهور داشتم گفتم که تاریخ هویت ساز است و زمانی که انسان در سنین رشد قرار دارد و می خواهد بگوید که به چه چیزی تعلق دارد اولین چیزهایی که با آن مواجه می شود روایت های تاریخی است. اینکه بدانیم در تاریخ گذشته خود چه موفقیت هایی داشته ایم بسیار مهم است. تاریخ امروز که به دلیل نزدیک بودن آن جوان احساس وابستگی بیشتری به آن دارد و قهرمانان آن را بهتر درک می کند از اهمیت زیادی برخوردار است. در چنین شرایطی که جوانان ما به دنبال داستان های تاریخی هستند این سیطره روایت های رسمی در دوران افشاگری امروز مشکل ساز می شود. آیا این شیوه روایت تاریخ در کتاب های درسی است؟ آیا این شیوه ساخت یک سریال تاریخی در تلویزیون است؟ یا این شیوه چاپ کتاب در نهادهای پژوهشی است؟ این درحالی است که جوان های امروز ما قهرمان های خود را بازیابی میکنند. طبیعی است که جوان ها در چنین شرایطی به سمت رسانه های خارجی می روند چرا که فکر می کنند آن رسانه ها واقعیت را می گویند. این رسانه ها نیز از اعتماد جوان ها استفاده میکنند و هزاران دروغ را به آنها منتقل می کنند. در چنین شرایطی باید حواسمان باشد که خودمان روایت های جعلی نقل نکرده و به نسل جوان عرضه نکنیم.
وی ادامه داد: در چنین زمانه ای باید نگاه تغییر کند. در فیلم های بسیاری دیده ام که جوان ها در اوایل انقلاب نیز همین حال و هوا را داشتند. در فیلم ها می بینیم که جوان ها جلوی دانشگاه با هم بحث می کنند و می خواهند درباره همه چیز افشاگری کنند. گویا با انقلاب اسلامی فضایی در میان جوان ها باز شد تا قهرمان های خفته تاریخ با روایت های جدید روی کار بیایند. اگر جامعه انقلابی قرار بود همین اندازه پرتکاپو و پرکنش باشد باید این جریان ادامه پیدا می کرد و ما باید از این حس و حال جوانان مراقبت کنیم.
کرمیار با اشاره به اینکه در دوران گذر سنت به مدرنیته هستیم، بیان کرد: در این دوره و با دیدن چنین فیلمی در چنین فضایی متوجه میشویم ساخت چنین فیلم هایی از اهمیت بسیاری برخوردار است. از نظر من محمدحسین مهدویان کار دشواری انجام داده است، او یک روایتی متفاوت از یک شخصیت جنگی به ما ارائه کرده است که این روایت برای نسل آسیب دیده از موارد مختلف مناسب است و آن را می پسندد و با آن ارتباط برقرار میکند. از نظر من این روایت باید در سینمای ایران با دقت گسترش پیدا کند تا با تکرار مواجه نشود.
وی در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به توجه خانواده شهدا به مساله ساخت فیلم در مورد شهدا توضیح داد: تمام کسانی درباره فرماندگان و شهدا فیلم می سازند و یا داستان می نویسند با نوع مواجهه خانواده شهدا نسبت به نتیجه کار فیلم مشکل دارند و این مساله یکی از دلایلی است که بسیاری از هنرمندان ترجیح می دهند سراغ این داستان ها نروند.
لزوم همراهی و همکاری بیشتر خانواده شهدا با سینماگران
این نویسنده ادبی تاکید کرد: زمانی که از هنرمند می خواهند که یک کار مستند درباره یک شهید ساخته شود، این امر باید مبتنی بر مستندات باشد اما زمانی که فیلمساز یک کار داستانی می سازد با اعتراضات خاصی از سوی خانواده شهید مواجه می شود که به نظر من این مساله کار را برای فیلمساز سخت می کند. این را باید به خاطر داشته باشیم که این شخصیت ها برای همه ملت ایران هستند و نمی توان آنها را تنها برای خانوادهشان دانست. در واقع تمام جامعه ما باید این شخصیت ها را بشناسند و با آن ارتباط برقرار کنند. در این میان خانواده شخصیت ها نیز باید کمی صبوری به خرج دهند و به هنرمندان واقعی که در این آشفته بازار هنرنماها سراغ این شخصیت ها می روند و می خواهند آنها را به نسل جدید معرفی کنند، اعتماد کنند. این گروه از فیلمسازان می خواهند شهید را با نگاه هنری به جامعه معرفی کنند که این بسیار خوب است.
کرمیار در پایان گفت: این را هم باید مورد توجه قرار دهیم که نساختن چنین فیلم هایی آسیبی به جامعه ما می زند که ۳۰ سال بعد خود را نشان می دهد. جوان های امروز ما در هر شرایطی مسیر خود را می روند و چه بهتر که در این مسیر ما نیز تاثیراتی روی آنها بگذاریم و این تاثیرات نیز با ساخت چنین فیلم هایی امکان پذیر است.