به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متنی که در ادامه می آید برداشتی از کلاس شرح نهج البلاغه محسن اسماعیلی، عضو مجلس خبرگان رهبری است؛
یکی دیگر از حقایقی که حضرت امیر(ع) در خصوص نعمت ها بیان فرموده و هشدارهای لازم را داده اند، احتمالِ «نَفْر»؛ یعنی فرار نعمت ها است. «نَفْر»، به معنای تفرّق و جداشدن چیزی از چیز دیگر است. اما نوعی از فرار و جدایی که همراه با کراهت و ناراحتی باشد؛ مثل حرکت به سوی میدان جنگ یا رها کردن وطن و سفر برای کسب علم که از همین واژه استفاده شده است.
جنگ، جهاد نظامی و فیزیکی برای دفع شرّ متجاوزان به وطن و اموال و جان ها است و تفقه، جهاد علمی و فرهنگی است برای دفع شرّ شیاطین و گمراه کنندگان. اما هر دو نوع آن سخت و نیازمند همت و غلبه بر راحت طلبی و آسایش گزینی است و لذا مصداق «نفر» هستند. خداوند مهربان، نعمتی را که می دهد بازپس نمی گیرد؛ مگر آنکه آدمی خودش آن را باز پس فرستد. این یک سنت قطعی و همیشگی است که در دو آیه قرآن بیان شده است.
بنابراین، گرچه: «داد او را قابلیت شرط نیست»، اما نگهداشت و افزایش «داد او»، قابلیت و تلاش می خواهد؛ و این همان چیزی است که در روایات ما از آن به «حُسن همنشینی با نعمت» تعبیر شده است. اگر همنشین و همسایه خوبی برای نعمت ها نباشیم، آن ها را خسته و فراری می کنیم، و می دانیم که بازگشت فراری همیشه هم ممکن و آسان نیست.
این، دقیقاً همان حکمت نهج البلاغه است که می فرماید: «احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا کُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ»؛ مواظب باشید که نعمت ها نَرَمند؛ زیرا هر گریخته ای باز نمی گردد. بدرفتاری ما با نعمت موجب فرار آن می شود. به تعبیر دقیق تر، این ما هستیم که نعمت ها را فراری می دهیم؛ نه اینکه نعمت ها بی دلیل و خودخواسته فرار کنند! آنچه نعمت را نگه می دارد و افزون می کند، شکر است؛ همانگونه که کفران نعمت موجب فراری دادن آن می شود: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ».
علی(ع) هم می فرماید: «خداوند در هر نعمتی حقی دارد. کسی که حقش را ادا کند نعمت او را افزون کند. و کسی که کوتاهی کند نعمت را در خطر زوال قرار میدهد.»
نکته مهم و جالب این است که در مورد شاکر صراحتاً وعده زیادت می دهد. اما در نقطه مقابل، یعنی جایی که در شکر نعمت کوتاهی می شود، تنها به ذکر این نکته اکتفا می فرماید که نعمت در خطر زوال قرار می گیرد؛ و نمی گوید که زوال آن قطعی است!
بسیاری از مواقع، خداوند پیش پرداختی از نعمت به ما می دهد تا ببیند که ما چه می کنیم. در صورت کم سپاسی، و نه ناسپاسی، شاید پیش پرداختش نزد ما باقی بماند، اما بقیه آن را از دست می هیم. مثلاً ممکن است مقداری ثروت به ما بدهد، اما چون به وظیفه خود عمل نمی کنیم، طبق حکمت سیزدهم بقیه ثروتی که برای ما مقدر شده است، فراری داده می شود. یکی از مصداق های آن فراری دادن نعمتی مانند نظام و رهبر اسلامی است.
کم سپاسی در برابر نظام اسلامی موجب محرومیت از تداوم برکت های آن می شود، استفاده از قدرت برای کسب منافع شخصی و درآمد های نجومی مصداق کم سپاسی و بلکه ناسپاسی است. حضرت امیر آن قدر ناسپاسی و کم سپاسی دید که عرضه داشت: «بار الها! هم من (به دلیل این همه نصیحت و دلسوزی) آنها را خسته و ناراحت ساختم و هم آنها (به دلیل نافرمانی و ناسپاسی) مرا خسته و دلگیر کردند. به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت کن و به جای من بدتر از من بر سر آنها مسلط فرما!»
علی(ع) فرموده اند: همان طور که گناه، یعنی همان ناسپاسی و کم سپاسی، نعمت را فراری می دهد، توبه و انابه نیز می تواند آنها را بازگرداند: «سوگند به خدا که ممکن نیست هیچ ملتی از آغوش ناز و نعمت زندگیگرفته شده باشند؛ مگر به واسطه گناهانی که خود مرتکب شدهاند؛ زیرا خداوند به بندگانستم روا نمی دارد. اگر مردم آنگاه که بلاها نازل میشود و نعمتها را از آنها سلب میکند، با صدق نیت در پیشگاه خدا تضرع کنند و با قلبهای پر محبت نسبت به پروردگار، از او درخواست نمایند، مسلماً آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت، و هر گونه مفسدهای را برایشان اصلاح خواهد نمود.»