فرهنگ امروز/ آمنه ابراهیمی:
سنت وقف و نذر بر مجموعه سیداسماعیل تهران؛ برگرفته از یک آیین جاودانه
نقش شخصیتهای نیکوکار و خیرخواه در گسترش آبادیها و شهرها در تاریخ ایران، درخور تامل است. در تاریخ تهران به عنوان مهمترین شهر و پایتخت ایران در دو سده گذشته، شخصیتهای نیکاندیش سیاسی و مذهبی بودهاند که ملک و مال شخصی خود را وقف کردهاند. در دوران قاجاریه که تهران به عنوان پایتخت رشد و گسترش یافت، در قلب تهران آن روزگار یعنی بازار اقداماتی خیرخواهانه انجام شد که چهره بخشی از تهران را دگرگون کرد. آبادی تهران از زمان صفویه آغاز شده بود. شاه تهماسب یکم صفوی برای زیارت یکی از اجدادش در شهر ری به تهران چشم داشت و برج و بارویی برای آن برآورد. بدینترتیب از این زمان تهران که چون روستایی از توابع ری بود، رشد و توسعه را در پیش گرفت.
چنان که روشن است بازار یکی از مهمترین مراکز اقتصادی هر شهر به شمار میآید و زندگی به گونهای تپش خود را از آن مییابد. بازار در واقع به عنوان یک مرکز اقتصادی، از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز اهمیتی ویژه در فضای یک شهر دارد؛ جایی که میتواند با اتصال یا در خود داشتن مکانی مقدس همچون امامزاده، تجربهای از زیست اجتماعی را با کارکردهایی ویژه پدید آورد. بازار سیداسماعیل تهران از جمله مراکز اقتصادی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی به شمار میآید که تاریخی خواندنی از سر گذرانده است. شاید کمتر کسی بداند پیشینه امامزاده سیداسماعیل تهران به سدههای هشتم و نهم هجری میرسد. کاشیهای زرینفام مرقد سیداسماعیل و کتیبهای به تاریخ ٨٨٦ هجری، این را به ما میگوید. بیتردید آگاهی از چنین تاریخی چهرهای دیگر از این شهر در ذهن ترسیم میکند؛ تهرانی که چهرهاش بیشتر به عنوان شهری مدرن و امروزین، با پیشینهای دویست ساله شناخته شده است. دیگر اکتشافهای باستانشناختی در روزگار ما در خیابان مولوی، پیشینه تاریخی تهران را به روزگارانی دیرینه بازمیگرداند. اینها همه تاریخنگاران را برآن میدارد و برمیانگیزاند تاریخ تهران را بار دیگر از سر بنویسند. توجه بدین پیشینه و تغییرها و دگرگونیهای تهران از قدیم تا جدید، تاریخی از رشد و گسترش این شهر را پیش چشم ترسیم میکند.
ساخت مجموعه سیداسماعیل همچون دیگر مکانهای مذهبی، چهرهای دیگر به این بخش از تهران بخشیده است. اسکندر مختاری، پژوهشگر، درباره بخش یادشده از روی نقشهای تاریخی اطلاعاتی به دست میدهد. وی مینویسد «امامزاده سیداسماعیل به فاصلهی کمی از دروازهی حضرت عبدالعظیم و در کنار شارع اصلی بازار شهر، اما خارج از محلهی بازار و درون محلهی چالهمیدان قرار داشته، همچنین اطراف امامزاده را میدانهای متعددی فراگرفته است؛ میدان کاهفروشها (میدان سیداسماعیل امروزی) در جنوب، میدان حصیربافها در قسمت شمال شرقی و میدان درویشها در شمال غربی بنا واقع بودهاند. این میدانها که اطراف بنا را احاطه کرده بودند، از راههای متعدد به بخشهای مختلف محلات شهر راه داشتهاند و این ویژگیها سبب شد تا امامزاده سیداسماعیل (ع) در شهر صفوی، همانند یک مفصل شهری که لبههای آن به دکاکین اختصاص دارد عمل کند». ساخت مجموعه سیداسماعیل در واقع یک رخداد و دگرگونی مهم در محله چالهمیدان تهران بوده است. این مکان که بنابر روایت منابع دوران قاجاریه، با گورستان و چالههایی برای زبالهها، منظرهای ناخوشایند و دلگیر پیش روی میگشوده است، در این دوره مورد توجه بیگلربیگی نیکاندیش به نام عیسی خان جای میگیرد و چهرههای دگرگونه مییابد.
عفتالملوک همسر عیسی خان نیز در این توجه با او همدل و همراه میشود. این مجموعه در زمانی نه چندان دراز، امامزاده، تکیه، بازار، آبانبار، مسجد و مدرسه را دربرمیگیرد. آثاری که در محوطه امامزاده قرار دارد از این نشان دارد که واپسین دگرگونیهای معماری این مجموعه به زمان حاکمیت عیسی خان بر تهران بازمیگردد. او در سال ١٢٦٢ هجری گنبدخانه، گلدستهها، ایوان و صحن امامزاده را مرمت کرد و بخشهایی را از نو ساخت. وی همچنین به میرزا موسی وزیر نیز مجوز بنای آبانباری وقفی را در ملک شخصیاش میدهد. وقف دکانهای متعدد برای مخارج امامزاده و آبانبار پس از آن، چهره اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به این بخش از بازار بخشید. تکیه این مجموعه وقفنامهای دارد که نشان میدهد عیسی خان در سال ١٢٥٩ هجری همه املاک همسرش را از وی خریده که چند قطعه زمین و کاروانسرا و چند باب مغازه بوده است. مبلغ آن مجموعه چهارصد و پنجاه تومان ارزیابی شد. عیسی خان در همان زمان املاک را وقف کرد تا درآمدش برای مراسم محرم در تکیه امامزاده سیداسماعیل صرف شود. او همچنین تولیت موقوفه را پس از خود به پسر بزرگاش محمدجعفر خان و پس از او به محمدیوسف خان، نوهاش سپرد. وی همچنین سلیمان خان، برادرزادهاش را نیز به عنوان ناظر موقوفات برگزید.
افزون بر این اقدامات خیرخواهانه، فیلسوفالدوله نیز مدرسهای در این مجموعه بنا و در واقع کارکرد آن را تکمیل کرد. پس از ساخت مدرسه میتوان گفت مجموعه سیداسماعیل از نظر مذهبی، آموزشی و تجاری و فرهنگی و اجتماعی در تهران جایگاهی مهم یافت. به جز این بخشها کاروانسرایی در بازار سیداسماعیل وجود داشت که حاجی علیاصغر تهرانی برای مراسم تعزیهخوانی و رسیدگی به افراد تهیدست وقف کرد. حاج علیاصغر نیز همچون بسیاری دیگر از واقفان، تولیت موقوفه را به پسر ارشد خود واگذارد. امروزه بر جای کاروانسرای او چند باب مغازه مشاهده میشود. وقف به این مجموعه، در آن روزگار و پس از آن همچنان ادامه مییابد. به عنوان نمونه از کتیبهای که زیر گنبدخانه است از وقف دری خبر مییابیم «این اقل بندگان خالق ذوالیمین خسرو اعتمادی الملقب بسردار اعتماد رئیس قورخانه به جهت کسب سعادت و افتخار و تقرب و توسل امامزاده واجب التعظیم و التکریم یک باب درب فولادی که به دستور مرحوم عبدالحسین خان مویدالسلطان طائب ثراه اخوی بطنی و صلبی بنده ساخته تقدیم آستان ملائک پاسبان امامزاده عالیقدر حضرت سیداسماعیل علیهالسلام داشته و وقف موبد این درگاه نمود و از زائران و مجاورین با فتوت زاویه مقدسه التماس دعا و طلب دعا و طلب مغفرت برای آن مرحوم و مخصوصا روح پرفتوح آقا میرعلی طاب ثراه».
بدینسان میتوان گفت وقف برسازنده این مجموعه است. گرد یک امامزاده مجموعهای بنا میشود که کنشها و نیتهای نیک واقفان را بیانگر است و نمود بارز دیگرخواهی، روحیه اجتماعی، پیوندها و همدلیهای مردمی به شمار میآید. به دیگر سخن، وقف بر این بخش از تهران نشانگاهی از ایمان راسخ کسانی است که در اندیشه کارهای نیک، فضایی تازه در شهرشان پدید میآورند؛ حال و هوایی نو که چهره نادلخواه گذشته را کنار میزند و کارکردهایی تازه دربردارد. این کارکردها از زیارت تا بازرگانی و نیز آموزش را دربرمیگیرد. توصیف کلی امروزی بازار از زبان مونا بیگلربیگی در نوشتاری با نام بازار سیداسماعیل بیان شده است. او مینویسد «ورودی بازار سیداسماعیل به میدانی با همین نام که در جنوب شرقی آن واقع شده راه دارد، این بازار از ورودی مذکور آغاز و به سهراه نجارها ختم میگردد و در حال حاضر شامل خود راسته بازار سیداسماعیل، سرای حاج هادی، بازارچه سیداسماعیل میباشد. از ابتدا تا میانه راسته بازار فوق با چشمه طاقهایی و از میانه تا انتهای آن با شیروانی پوشیده شده است». او همچنین میافزاید که بازار سیداسماعیل در دو سوی خود مغازههایی خردهفروش و عمدهفروش دارد. بیشتر مغازهها لوازم خانگی و فرش میفروشند. ورودی کوچه مسجد- مدرسه فیلسوفالدوله در شمال غربی بازار سیداسماعیل است. یک بازارچه کوچک و کوتاه که به تازگی بنا شده است در بخش جنوبی بازار سیداسماعیل قرار دارد. اینجا در واقع همان جایی است که بازار سقف شیروانی دارد. در راسته بازار همه تزیینها با آجر و کاشی کار شده است. در ضلع شمال غربی بازار نیز سرای حاج هادی است «قسمت نخستین یا ورودی این سرا دالانی میباشد که با چشمه طاقهای مرمت شده، پوشش یافته است. در دو طرف این دالان مغازههای خرده و عمدهفروشی لوازم خانگی به چشم میخورد. دالان فوق به صحنی متسطیل شکل خاتمه مییابد. در وسط این صحن یک باغچه با تعدادی درخت و در اطراف آن تعدادی مغازه در دو طبقه متعلق به عصر حاضر قرار گرفته است».
زائران و نذرهای امامزاده سیداسماعیل
هر امامزادهای بیتردید زائرانی دارد. امامزادههایی که در میانه شهرها جای گرفتهاند، باید زائرانی بیشتر داشته باشند. در گذشته شبها به ویژه شبهای جمعه زائرانی بسیار به امامزاده سیداسماعیل میآمدند. از میان آنها برخی دستفروش بودند. مسلمانان در حیاط امامزاده و غیر مسلمانان بیرون آن بساط میگسترانیدند. زنها در دوران ما بیشتر زائران این امامزادهاند. همچنین نذورات مردم و خیرات آنها از گذشته تا امروز برای این امامزاده جریان داشته است. پیشترها که نیروی روشنایی و برق نبود، مردم بر این مکان مقدس شمع نذر میکردند. امروزه اما نذرها صورت مالی بر خود گرفته است. نذر گوسفند یکی از مهمترین گونههای نذر بر امامزاده به شمار میآید. برخی دیگر در شبهایی ویژه که متولیان امامزاده برآناند در آن شبها غذایی پخش کنند، بخشی از هزینه را برعهده میگیرند. اکنون متولیان برگههایی برای مبالغ نذورات مردمی پخش میکنند تا آنان از راه خیرات و نذورات خود را به آستان امامزاده تقدیم کنند. مبالغی که در ضریح ریخته میشود نیز هر ساله توسط مسئولی از اوقاف در حضور مردم گردآوری و شمرده میشود. زنان معمولا این امامزاده را برای برگزاری سفرههای نذری و پذیرایی با آش و غذا برمیگزینند.
وقف بر امامزاده سیداسماعیل و ساخت مجموعه آن، افزون بر کارکردهای مذهبی، شبکهای از رفتارهای اجتماعی و فرهنگی و نیز اقتصادی را پدید آورده است؛ این منظومه در روزهای نخست برای تهرانی که از امروز کوچکتر بود، مهم و ضروری به شمار میآمد و جلوهای دیگر به زندگی در این بخش شهر میداد؛ جلوهای که زندگی را پیرامون این مکان مقدس و جاودانه، با کارکردهای اقتصادی و اجتماعیاش ممکن و ممتد میساخت. در واقع میتوان راز ماندگاری بسیاری از شهرها و آبادیها را در کارکردهای مذهبی و اجتماعی وجود این امامزادگان و سنت وقف و نذر بر آستان آنان دانست؛ رازی که در گذر تاریخ ایران به شیوههایی گوناگون و با قصهها و افسانههایی پرکشش و موثر تکرار میشود و زندگیها و سرنوشتها را رقم میزند
منبع: شهروند