به گزارش فرهنگ امروز به نقل از طلیعه؛ دکتر علی ستاری، استادیار فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه الزهرا (س) و نویسنده کتاب «نقد مبانی فلسفی فلسفه برای کودکان» درباره فلسفه برای کودکان معتقد است، باید توجه کرد در قالب انگیزههایی که لیپمن خود به آن اشاره کرده دغدغهای از فلسفه وجود دارد یا خیر؟ همانطور که میبینیم دغدغه بیشتر رنگ و بوی آموزشی دارد تا فلسفی؛ اما اینکه چرا متیو لیپمن از عنوان فلسفه برای کودکان استفاده کرده به نظر من انتخاب این عنوان از طرف متیو لیپمن بیش از آنکه جنبه محتوایی داشته باشد جنبه ذوقی داشته است. لیپمن در کتاب «تفکر در آموزش و پرورش» به تأثیراتی عمیقی که از جان دیویی گرفته اشاره میکند. شاید یکی از دلایلی که لیپمن عنوان فلسفه برای کودکان را انتخاب کرده به نوع نگرش جان دیویی به تعریف فلسفه باز میگردد که در جای خود نیاز به بحث جداگانهای دارد؛ اما واقعیت امر این است که متیو لیپمن هدفش از فلسفه برای کودکان تربیت فیلسوف از میان کودکان و یا انتقال مفاهیم فلسفی به ذهن کودکان نبوده و نیست.
وی میگوید: لیپمن در آثارش اشارات مختلف و متفاوتی از هدف فلسفه برای کودکان ارائه میکند. یکی از نقدهایی که به لیپمن وارد است همین است؛ اما با توجه به بررسیهای بهعملآمده و در یک برآیند کلی لیپمن به دنبال آن است که کودکان بهطور مستقل بیندیشند و روشهای استدلال و قضاوت صحیح را یاد بگیرند تا بتوانند با مسائل روزمره زندگی مواجه شده و مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. به نظر میآید که لیپمن فقط عنوان جذابی (فلسفه برای کودکان) را انتخاب کرده است تا بتواند این دغدغه آموزشی، یعنی ضرورت آموزش تفکر را که شامل استدلال و قضاوت صحیح است را پوشش خوبی بدهد؛ هدفش این است که کودکان با استقلال کامل بتوانند خوب حرف بزنند و عقاید خودشان را درست بیان کنند. چیزی که با آموزش استدلال و قضاوت درست امکانپذیر است. درحالیکه این هدف بهتنهایی هدف فلسفه نیست. در فلسفه مجهز شدن به روشهایی مثل استدلال و قضاوت صحیح از مقدمات بحثها و مسائل فلسفی است نه تمام آن.
استادیار دانشگاه الزهرا ادامه میدهد: مسلماً فلاسفه هم تفکر مستقل دارند؛ اما مجموعه دغدغه لیپمن این نیست که کودکان فقط تفکر مستقل داشته باشند. آنچه از برنامه فلسفه برای کودکان لیپمن میتوانیم استنباط کنیم این است که او فلسفه را بهمثابه روش میبیند، آنهم روشی در آموزش عمومی نه حتی آموزش فلسفه. از همین رو، لیپمن دغدغه این را دارد که کودکان تفکرشان را از طریق آموزش تقویت کنند.
مشروح گفتگوی طلیعه با علی ستاری در ادامه میآید:
به اعتقاد شما، میتوانیم بر اساس مبانی فلسفه اسلامی و حکمت صدرایی به کودکان فلسفه را بیاموزیم؟ این مفاهیم و مبانی که ثقیل هستند را چگونه باید به آنان تعلیم داد و موضوعات را موشکافی کرد تا بیشازپیش موضوعات برای کودکان کنگ و غیرقابل فهم نباشد؟
اینکه ما میخواهیم فلسفه و حکمت را آموزش دهیم یا اینکه بخواهیم مهارت تفکر را در کودکان با رویکرد آموزش تفکر پی بگیریم، شکل متفاوت دارد. میخواهم بگوییم که ما باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم که میخواهیم فلسفه یاد بدهیم یا روش اندیشیدن یا روش تفکر را آموزش دهیم. لیپمن به دنبال این است که روش تفکر را به بچهها آموزش دهد.
این سؤال شما دو جواب خواهد داشت، چنانچه ما آموزههای حکمت اسلامی را همراه با سادهسازی در بحث آموزش بیاوریم، امکانپذیر است. میتوانیم مطالب را سادهسازی کنیم. برخی از پژوهشگران هم این کار را انجام . بهعنوان مثال آقای پرویزی در قم مطالب را سادهسازی کرده و بعد تغییرات را دیده و آنها را اعمال کرده است. ایشان کاری شایسته تقدیر انجام داده است. میتوان در جواب سؤال شما گفت، بله آموزش فلسفه اسلامی به کودکان و نوجوانان امکانپذیر است و ما میتوانیم آموزهها حکمت اسلامی را به بچهها آموزش دهیم.
اما اگر بخواهیم که با رویکرد آموزش تفکر به کودکان پیش برویم، در این صورت ما به سراغ فلسفه میرویم تا مهارت فکری و شناختی کودکان را تقویت کنیم. این امر هم امکانپذیر است. چنانکه هم در غرب و هم در کشور ما پژوهشهایی صورت گرفته و نشانگر تغییرات شناختی مطلوبی در میان کودکان است. بر این اساس، نتایج تحقیقات نشان داده است که میتوانیم با بهرهگیری از فلسفه برای کودکان مهارت فکری و شناختی کودکان را ارتقا بدهیم. پس در هر دو رویکرد چه آموزش حکمت اسلامی سادهسازی شده به کودکان و چه آموزش تفکر به کودکان و نوجوانان از طریق برنامه فلسفه برای کودکان میتوان به تقویت مهارتهای شناختی کودکان کمک کرد.
آموزش تفکر به کودکان، پیوستگی جدی با رده سنی آنها دارد. شما چه برداشتی در این زمینه دارید؟
در اینجا من میخواهم نظریات لیپمن را مقابل نظریات ژان پیاژه که صاحب نظریه رشد ذهنی است قرار دهم. واقعیت امر این است که تاکنون نظریه رشد ذهنی پیاژه کمک خیلی زیادی را در تعلیم و تربیتکرده است. در حال حاضر هم در دوره پیشدبستانی و دبستانی آموزشوپرورش در جهان و در ایران متأثر از نظریه رشد ذهنی پیاژه است؛ اما واقعیتی وجود دارد و آن اینکه کار متیو لیپمن در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بهعنوان یک پارادایم جدید در آموزشوپرورش حقیقتاً فضای آموزشوپرورش کودکان را دگرگون کرده است.
متیو لیپمن و همکارانش در تحقیقات مختلف نشان دادهاند که در آن رده سنی که پیاژه میگوید کودکان نمیتوانند تفکر انتزاعی داشته باشند، در میدان عمل و از طریق پژوهشهای عینی و عملی بچهها میتوانند تفکر انتزاعی داشته باشند و این موضوع مهمی است.
من بعضی وقتها در توانایی تفکر انتزاعی کودکان این مثال را از کودک ۸ سالهای میزنم که دیالوگی با پدرش داشته است. او از پدرش میپرسد: پدر این جهان از چه ساختهشده است؟ پدرش در جواب میگوید: از آب؛ زیرا کره ما را بیشتر آب فراگرفته است. این جواب پدر کودک را قانع نمیکند. پدر دوباره میگوید خوب جهان ما از خاک ساختهشده است. بازهم کودک قانع نمیشود. سرانجام هیچیک از جوابهای پدر کودک را قانع نمیکند. در آخر کودک جواب میگوید من فکر میکنم که جهان ما از رنگ ساختهشده است. چون تمام این مواردی که شما گفتید رنگ دارد. ببینید این کودک ۸ ساله بهراحتی ربطی منطقی و انتزاعی میان رنگ و عناصر هستی میدهد. این فقط یک نمونه است. پژوهشهای زیادی هم در خارج از ایران و هم در ایران نشان میدهد که فلسفه برای کودکان میتواند مهارتهای انتزاعی کودکان را افزایش دهد.
در حال حاضر در ایران برنامههای درسی آموزشوپرورش بر اساس نظریه رشد ذهنی پیاژه تنظیم میابد؟
بله تمام کتابها در دوره پیشدبستانی و دوره دبستان حتی بالاتر بر اساس تفکرات رشد ذهنی پیاژه تنظیم یافته است.
وضعیت آموزش تفکر در کشور ما چگونه است؟
ببینید در این حوزه بحث و بررسیهایی شده است ولی عملاً در آموزشوپرورش ما هنوز اتفاقی که لازم هست و باید نیافتده است. البته ناگفته نماند که چند سالی است که آموزشوپرورش نه با عنوان فلسفه برای کودکان ولی تقریباً با رویکردی نزدیک به رویکرد متیو لیپمن، فعالیتهایی را در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به انجام رسانده است. هدف آن است که از طریق این فعالیتها تفکر بچهها را تقویت کنند. تا جایی که اطلاع دارم در پایه ششم، هفتم و هشتم در قالب کتابهایی مثل تفکر و پژوهش، تفکر و سبک زندگی میخواهند که به کودکان و نوجوانان آموزش تفکر بدهند.
در ایران کانون پرورش فکری کودکان اولین جایی است که به فکر پرورش فکری کودکان افتاده است، بعد از آن فعالیتهای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گروه فلسفه برای کودکان (فبک) میتواند پیشینه این موضوع را تشکیل دهد. بعد از اینها فعالیت آموزشوپرورش است.
البته دغدغه فلسفه برای کودکان با رویکرد بومی و اسلامی را خود بنده داشتهام و شاید اولین کسی که این برنامه را بهصورت جدی نقد کرده است اینجانب هستم. حاصل آن کتابی تحت عنوان «نقد مبانی فلسفی، فلسفه برای کودکان» است.
خوب شد در این میان لازم است یادی کنم از آقای دکتر خسرو باقری. در ایران دکتر باقری اولین کسی هستند که در ایران فلسفه برای کودکان و این ادبیات را اساساً وارد ایران کردند، او در استرالیا در مقطع دکتری تحصیلات خود را سپری میکرده که در دانشگاه با یکی از اساتید به نام این حوزه یعنی فلسفه برای کودکان مواجه میشوند و در آنجا بهواسطه جملهای که میبینند و گفتگویی که میان ایشان و استاد مربوطه صورت میگیرد ایشان با فلسفه برای کودکان مواجه میشوند و این مفهوم را برای اولین بار به ایران میآورند.