به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق: «تسویهحساب سیاسی یا احساس تکلیف دینی؟» از زمان اعلام مخالفت ائمه جمعه مشهد و شش استان دیگر با برپایی «کنسرت»، این سؤال و سؤالات مشابه آن، ذهن بسیاری از اهالی موسیقی را به خود مشغول کرده. بسیاری بر این باورند که مخالفت با موسیقی و کنسرت در مشهد، نکته تازهای نیست. عجیب، طرح دوباره این ممنوعیت در شرایط حاضر است. آتش ممانعتها و مخالفتها با کنسرت در مشهد و یزد، دامن تهران را هم گرفته؛ تا آنجا که روز گذشته، دادستان تهران سه شرط برای برگزاری کنسرتها اعلام کرد؛ شروطی که خواهناخواه با واکنش اهل موسیقی همراه شده است.
شروط دادستان چیست؟
روز گذشته دومین نشست دادستانی تهران در حوزه آسیبهای اجتماعی در حالی برپا شد که اظهارات عباس جعفریدولتآبادی، دادستان تهران درباره برگزاری کنسرتها و مشکلات ناشی از آن واکنش اهالی موسیقی را در پی داشت.
جعفریدولتآبادی با یادآوری این نکته که کنسرتها از قدیمالایام برگزار میشده و موضوع جدیدی نیست، سه پیشنهاد مطرح کرد که به گفته او «مانع از ایجاد تنش در برگزاری کنسرتها و لغو آنها» میشود: «دادستانی تهران پیشنهاد میکند برگزاری کنسرتها در تهران منوط به تضمین و تأمین امنیت مراسم از سوی استاندار یا فرماندار تهران و تضمین سلامت محتوای برنامه ارائهشده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شود».
او «ضبط رسمی مراسم از سوی پلیس» را به عنوان پیشنهاد سوم مطرح کرد و ادامه داد: «این اقدام میتواند در جلوگیری از مشکلات کنسرتها پیشگیرانه باشد». دولتآبادی توجه به این سه پیشنهاد را مانع از ایجاد تنش در برگزاری کنسرتها و لغو آنها دانست و ادامه داد: عملیاتیکردن این سه پیشنهاد باعث میشود که مسئولان در برگزاری کنسرتها احساس مسئولیت کرده، تنشهای فعلی از بین برود و مسئولان به وظایف خود عمل کنند.
او افزود: در صورت اجرای این پیشنهادها دادستانی تهران در صورت اجرای کنسرت با محتوای خلاف موازین اسلامی از وزیر ارشاد و در فرض خدشه به امنیت عمومی از استاندار و فرماندار تهران توضیح خواهد خواست و عنداللزوم بهجای برگزارکننده یا سایر افراد مرتبط، از مسئولان اصلی به شرح فوق پرسش خواهد شد.
مختاباد: کنسرتها را ربط میدهند به مسائل سیاسی
اما عبدالحسین مختاباد، خواننده و عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران در واکنش به این شروط، خصوصا شرط سوم که ناظر به ضبط رسمی کنسرت توسط پلیس است به «شرق» میگوید: هیچ مورد خاصی ندارد؛ کسی که حسابش پاک است از محاسبه چه باک است. چه اشکالی دارد که پلیس هم بیاید و کنسرتها را ضبط کند و آقای دولتآبادی، دادستان تهران هم تمام کنسرتها را ببیند و بشنود، ما که مشکلی نداریم. وی میافزاید: اولا اینکه نمیدانم این چه مطلبی است که این روزها دارند کنسرتها را ربط میدهند به مسائل سیاسی؛ درحالیکه کنسرت موسیقی چندان حساسیتی همانند یک بازی فوتبال ندارد که در آن پس از پایان بازی طرفداران دو تیم بیرون میریزند و صد یا ٢٠٠ اتوبوس را به آتش میکشند و اگر واقعا میخواهند کاری بکنند درباره فوتبال بکنند؛ ازطرفدیگر مگر این هیاهو و خرابکاری هواداران فوتبال را باید فوتبالیستها پاسخگو باشند؛ بنابراین اگر هیاهویی هم در حاشیه کنسرت باشد مگر باید اهل موسیقی پاسخگو باشند. درحالیکه هواداران موسیقی چندان اهل شلوغی نیستند و اگر هم جوان باشند میآیند و دو ساعت تخلیه انرژی میکنند و با ملایمت به خانههایشان برمیگردند.
مختاباد بر این باور است که موسیقیدانها نباید پاسخگوی اتفاقات پس از کنسرت باشند: «این نکته باید از سوی مسئولان امنیتی پیگیری شود و نباید این مسائل را برای موسیقی ملی و اسلامی که ما اهلش داریم برایش زحمت میکشیم، پیچیده کنند و با این بگومگوها مانع از پیشرفت آن بشوند. درحالیکه امروز در کشورهای همسایه مانند ترکیه و دوبی به طور پیگیر برای موسیقی ملیشان دولتها زحمت بسیار میکشند و حامی اهل موسیقیشان هستند».
به نظر مختاباد تاکنون در نزدیک به ٤٠ سالی که از انقلاب میگذرد حتی یک بار هم کنسرت موسیقی فاجعهبار و برهمزننده نظم عمومی نبوده است؛ ازطرفدیگر امکان دارد در برگزاری راهپیماییها جمعی با لباسهای ناجور حضور پیدا کنند مگر در این حالت، پاسخگوی این ناجوربودن لباسها برگزارکنندگان هستند بنابراین در کنسرت هم لباس پوشیدن اشخاص هم بنا بر میلشان صورت میگیرد و نه برگزارکنندگان کنسرت موسیقی. درکل اهل موسیقی هم بنا بر خواست وزارت ارشاد کار کردهاند درحالیکه عدهای با موسیقی در کل مخالفاند که ما به عقیدهشان احترام میگذاریم و درواقع جمعی نیز با آن موافق هستند که اینها هم طبق قوانین رسمی کشور دارند موسیقی کار میکنند و اینها بنا بر ضرورت باید انجام بشود.وی در پایان تأکید کرد تاکنون اهالی موسیقی بنا بر مجوز و نظارت ارشاد کار کردهاند و مشکلی هم نبوده است؛ اینکه پلیس هم بخواهد نظارت بکند نیاز به داشتن کارشناس موسیقی است که در کنار ارشاد این کنسرتها را ضبط کند و بخواهد اظهارنظر کند چون موسیقی تخصص است و در این رابطه ارشاد کارشناسانی دارد و در همه مراحل برگزاری کنسرتها نظارت لازم را انجام میدهد. باید قوه قضائیه و دولت موسیقی را جدی بگیرند و نگذارند همهچیز پیچیده شود. در ضمن وزیر ارشاد، جناب جنتی، باید بتواند شجاعانهتر رفتار کند و بتواند پاسخگوی باشد. به نظر این سیاسیکردن وضعیت موسیقی چندان به نفع موسیقی ملی ما نیست و اگر جلوی آن گرفته نشود، نمیتوان به آینده این موسیقی امیدوار بود. اگر تاکنون انرژی زیادی صرف مبارزه با کالاهای قاچاق میکردند و جلوی آن را میگرفتند؛ اما اکنون بهگونهای با موسیقی برخورد میکنند که گویی اهل موسیقی به قاچاق کالا میپردازند.
کلافی که سردرگم میشود
سعید فرجپوری که به گفته خودش در دهه ٦٠ کنسرت برگزار کرده و در آن زمان امام فقید نیز حضور داشتند؛ میگوید هیچ مشکلی برای برگزاری کنسرت نبوده است؛ اما نمیداند این روزها چرا باید با کنسرت موسیقی، افرادی که هیچکدام نیز بالاتر از امام(ره) نیستند، مخالفت کنند. به باور فرچپوری، این نوع برخوردها نتیجه کشمکشها و دعواهای دو جناح سیاسی است، درحالیکه پیش از دولت روحانی نیز در دوره احمدینژاد کنسرت برگزار میشد و اینهمه آن را مانند کلاف سردرگمی نمیپیچاندند. او برخورد اینچنینی با موسیقی و اهل موسیقی و تعیین شرطوشروط را موجب سردرگمی اهالی موسیقی میداند. فرجپوری خواهان روشنشدن وضعیت موسیقی و پرهیز از کارهای سلیقهای است: «کنسرتها باید مانند گذشته بهدور از سیاستزدگی برپا شود. وزارت ارشاد، تنها نهاد برگزارکننده کنسرت موسیقی است که باید اختیارات به این نهاد واگذار شود؛ در غیر این صورت این راه و روشهای غیرضروری به زیان موسیقی و اهلش خواهد بود».
درخشانی: فرقی نمیکند
مجید درخشانی، نوازندهای که دو سال است ممنوعالکار شده، در واکنش به این سه پیشنهاد میگوید: برای من که دیگر فرقی نمیکند چه شرطهایی را بخواهند بگذارند؛ چون دو سال است هرچه کنسرت داشتهایم، لغو شده است و فقط یکبار دعوت شدیم که در جشنواره موسیقی فجر اجرا کنیم که انگار برای جشنواره با ما مشکلی نداشتند. دیگر برگزاری کنسرت را رها کردهایم و چندان هم برایمان در این وضعیت این شرطها فرقی نخواهد کرد....