به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ انجمن هنرمندان نقاش ایران در طول چند ماه گذشته تلاش کرده تا شیوه متفاوتی را در برخورد با اتفاقات حوزه تجسمی پیش بگیرد و دستکم با صدور بیانیههایی درباره اتفاقات روز این حوزه حضور جدیتری را در عرصه هنرهای تجسمی تجربه کند. این انجمن در تازهترین بیانیهاش به وقایع چهارماه اخیر حوزه تجسمی واکنش نشان داده و از سکوت مسوولان وزارت ارشاد در مقابل این اتفاقات انتقاد کرده است. هیاتمدیره انجمن نقاشان ایران در این بیانیه با اشاره به اینکه «در فضای هنرهای تجسمی کشور وقایع التهابآوری در حال رخ دادن است که حمایت، واکنش یا موضعگیری همهجانبه مسوولان را میطلبد» از «سکوت ادامهدار و سوال برانگیز وزارت ارشاد در قبال این وقایع» انتقاد کرده و نسبت به سه حاشیه هنرهای تجسمی در طول این ماهها واکنش نشان داده و از مسوولان وزارت ارشاد و در راس آنها علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواسته تا نسبت به این موضوعات پاسخگو باشند. در بخش اول این بیانیه به هجمه غیرمنطقی، غیرکارشناسانه و توهینآمیزی که در طول ماههای اخیر از طرف برخی از سایتهای سیاسی نسبت به نمایش آثار در گالریها صورت گرفته اعتراض شده و این سوال مطرح شده که مسوولیت تصمیمگیری در مورد این اتفاقات برعهده چه نهادی است و چرا وزارت ارشاد و معاونت هنری آن درباره اتفاقات پیشآمده در حوزه تجسمی و پیشامدهای آن سکوت میکنند؟ اما دو بخش دیگر این بیانیه مربوط به موزه هنرهای معاصر تهران و اتفاقاتی است که در طول ماههای گذشته این موزه را همواره دچار حاشیه کرده است. جدیدترین نمایشگاه موزه هنرهای معاصر تهران با عنوان «آهنگ آفتاب» با نمایش عکسهایی از محمدرضا جوادی از کویر ایران از روز سهشنبه گذشته افتتاح شده است، نمایشگاهی که به گفته مجید ملانوروزی، رییس موزه هنرهای معاصر تهران قرار است در ژنو و نیویورک هم برگزار شود. همزمان با اعلام خبر برگزاری چنین نمایشگاهی انتقادات زیادی از عملکرد موزه هنرهای معاصر در زمینه انتخاب برنامههای نمایشگاهی صورت گرفت و تا آنجا پیش رفت که در نشست خبری این نمایشگاه نسبت به برگزاری نمایشگاه اخیر موزه هم انتقادات بسیاری مطرح شد. سوال اصلی این بود که چه دلیلی دارد برنامهای که بهراحتی در یک فرهنگسرا یا گالری قابل اجراست به برنامه نمایشگاهی موزه هنرهای معاصر آن هم برای مدت سه ماه تبدیل شود. انجمن نقاشان در بخش دیگری از بیانیهاش در مورد اتفاقات اخیر حوزه تجسمی در واکنش به این نمایشگاه مینویسد؛ «مورد مهم بعدی اتفاقات عجیبی است که در موزه هنرهای معاصر تهران برنامهریزی و اجرا میشود مثل برگزاری نکوداشتی که بهراحتی میتوانست در یک فرهنگسرا یا گالری اجرا شود، یا برپایی نمایشگاه انفرادی عکس که سوالهای بسیاری را برای اهالی تجسمی به وجود آورده است. چرا موزه با برپایی نمایشگاههای انفرادی از هنرمندانی تجلیل میکند که در تاریخ هنر ایران از جایگاه مهمی برخوردار نیستند؟ آیا موزه قرار است استعدادیابی کند؟ آیا جامعه هنری و مردم نباید بدانند که سیاستهای موزه درباره نمایش آثار در مکانی که متعلق به آنهاست چیست؟ «موزه» تعریف مشخصی دارد؛ جای کلانی است و برای ایفای نقشش محتاج به سیاستگذاریهای کلان است. ما واقعا و صمیمانه مایلیم بدانیم که سیاستهای موزه در این باره چیست؟ دلایل تحلیلی و کارشناسیشده برای این سیاستها کدامند؟ مشاوران موزه در این زمینه چه کسانی هستند؟ و اگر اصولا نظرات تخصصی دیگران برای مدیر موزه اهمیت دارد، چگونه میخواهد از نظرات مشورتی دایره بزرگتری از صاحبنظران استفاده کند؟»
اما موضوع دیگری که در طول ماههای اخیر همواره مطرح شده و هربار مجید ملانوروزی، مدیرکل هنرهای تجسمی و سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران ترجیح داده تا با توضیحات کلی در این مورد جزییات بیشتری در مورد آن را اعلام نکند مساله امانت دادن آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر برای نمایش در موزههای معتبر بینالمللی است. این مسالهای است که سال گذشته برای نخستینبار مطرح شد و از همان زمان واکنشهای زیادی از جانب هنرمندان و رسانهها به همراه داشت. اوایل امسال که بحث واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی مطرح شده بود این موضوع وارد فاز دیگری شد و بحث سرنوشت گنجینهای مطرح شد که هنوز فهرست مشخصی از آثار موجود در آن وجود ندارد. همین موضوع باعث شد تا موزه هنرهای معاصر تهران تصمیم بگیرد تا این آثار را به شکل مجازی به نمایش بگذارد یا حتی کتابی از این آثار منتشر کند. اینها اتفاقاتی است که تا الان نیفتاده و همین موضوع نگرانیهای جدیدی را برای جامعه تجسمی ایجاد کرده است. انجمن هنرمندان نقاش در بخش پایانی این بیانیه در این مورد مینویسد: «در ادامه معمای فهرست اموال گنجینه که هنوز از طرف مدیریت موزه حل نشده باقی مانده است، ماجرای ارسال آثار موزه به خارج از کشور نگرانیهای مضاعف و جدیای را برای اهالی تجسمی کشور فراهم آورده است و متاسفانه همه اینها ریشه در عدم شفافسازی مدیریت موزه دارد. معلوم نیست این پنهانکاریها تا کی قرار است ادامه یابد. چرا فهرست این آثار اعلام نمیشود و مساله ارسال آنها در جلسه مشترکی میان هنرمندان مهم و مطرح و اعضای انجمنهای فرهنگی و هنری کشور طرح نمیشود و تنها به انتشار اخبار آن از طریق خبرگزاریها بسنده میشود؟ چه تضمینی وجود دارد که این آثار اصلا سالم به کشور بازگردند؟ چه تضمینی وجود دارد که این آثار کلا با رای یک دادگاه خارجی به نفع کشورهای دیگر مصادره نشوند؟ مگر این بلا بارها و بارها بر سر اموال ایران در خارج از کشور نیامده است؟ پس چرا مدیریت موزه در شرایط و روابط کنونی منطقهای و بینالمللی دارد دست به چنین قمار بزرگی میزند؟ و در این قمار بزرگ قرار است چه چیزی عاید چه کسی بشود؟ با وجود این همه ابهامات در این مساله آیا سوالات و نگرانیهای جامعه هنری درباره ارسال آثار موزه به خارج از کشور غیرمنطقی هستند؟ ما اینطور فکر نمیکنیم.» اما عملکرد مسوولان وزارت ارشاد و در راس آنها شخص وزیر و علی مرادخانی، معاون فرهنگیاش در حوزه هنرهای تجسمی در طول یکی دو سال گذشته نشان داده که اخبار و موضوعات مربوط به این بخش به اندازه موضوعات و حاشیههای مرتبط با سینما و موسیقی دارای اهمیت نیست. همین موضوع باعث شده تا انجمن نقاشان ایران در بخش پایانی این بیانیه به انفعال وزارت ارشاد در خصوص هنرهای تجسمی اعتراض کرده و درخواست کنند تا «برخلاف بیانیههای قبل که بیجواب ماندهاند، اینبار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوالهای هنرمندان هنرهای تجسمی کشور را پاسخ داده و نسبت به فضای هنرهای تجسمی احساس مسوولیت کند. »