فرهنگ امروز/ بابک ذاکری:
اشاره: «پروژهی رزی» نام رمانی است که گرام سیمسیون، نویسنده استرالیایی، در سال ۲۰۱۳ منتشر کرد و بلافاصله پس از آن سبب شهرت نویسندهاش شد و در صدر لیست پرفروشهای استرالیا قرار گرفت و در آمریکا و انگلیس نیز استقبال بسیاری از آن شد. سیمسیون پیش از انتشار رمان، شغلی دانشگاهی داشت و در زمینه «اطلاعات و مدلسازی دادهها» فعالیت میکرد. به همین سبب از شرح زندگی دانشگاهی قهرمان داستانش که پروفسوری دانشگاهی است، به خوبی برآمده. مترجم فارسی «پروژهی رزی» نیز پیشتر در دانشگاههای ایران به تدریس فلسفه مشغول بوده است. مهدی نسرین که دانشآموخته فلسفه علم است، قبل از ترجمه این رمان، داستانی با عنوان «ماجرای ترور یک شیخ نهچندان معروف» به فارسی منتشر کرده بود. از آنجا که «پروژهی رزی» پس از انتشار طرفداران زیادی پیدا کرد، کمپانی سونی تصمیم گرفته است فیلمی براساس آن بسازد. گفته میشود دارن آرونوفسکی، کارگردان «مرثیهای برای یک رؤیا» و «قوی سیاه»، ممکن است کارگردان این فیلم باشد.
«من برای خودم بستنی شکلاتی با طعم فلفل چیلی سفارش دادم...» این جمله از متن رمان «پروژهی رزی» به شکلی خاص گویای وضعیت پروفسور دان تیلمن، شخصیت اصلی رمان، است و به شکلی عام نشاندهنده ویژگی تمام کسانی است که به سندروم «اسپرگر» مبتلایند. سندرومی که در طیفهای خفیف اختلال اوتیستی دستهبندی میشود و بارزترین ویژگی مبتلایان به این سندروم ناتوانی از ایجاد حس همدردی و شناخت عواطف از عکسالعمل و حالات چهره است.
بستنی شکلاتی با طعم فلفلی: شاید تنها تجربه جمعشدن چیزی شبیه تناقض در یک پدیده تجربی است. بستنی احساس سردی در دهان ایجاد میکند و فلفل با تحریک عصبهای حساس به گرما در دهان، بدون آنکه دهان را گرم کند، دهان را میسوزاند. وضعیت بستنی فلفلی شاید به بهترین نحو بازگوکننده وضعیت پروفسور تیلمن باشد. کسی که مبنای رفتارهای اخلاقیاش ترس از عذاب وجدان یا حتی ترس از مسخرهشدن نیست (پروفسور همیشه «سوتی معاشرتی» میداده است و همیشه اسباب مضحکه بوده است.) رمان، گذشته از اینکه برپایه رفتارهای عجیب یک «خرخوان دانشگاهی وسواسی» طنزی گیرا میآفریند؛ براساس تحلیلهای منطقی پروفسور نشان میدهد که کسانی چون رئیس دانشکده چگونه بهخاطر حفظ جایگاه دانشکده خودشان و در تلاش برای جذب سرمایه از هرآنچه منفعتشان را تهدید کند، متنفرند و هر چه لازم باشد برای پول انجام میدهند. نمونه دانشجوی چینی که در مقالهاش سرقت علمی کرده است و پروفسور اصرار دارد که با او برخورد شود اما رئیس دانشکده معتقد است که چون او ترم آخر است و تاکنون شهریهاش را مرتب پرداخت کرده است نمیتوان اخراجش کرد، مثالی است که نشان میدهد چگونه انتخابهای اخلاقی پروفسور تیلمن موقعیتی پارادوکسیکال میآفریند: او از آن دانشجو به شرط نوشتن مقالهای در باب اخلاق در پژوهشهای علمی میگذرد، اما نه به دلیل اینکه معتقد است باید از او گذشت بلکه به این سبب که خودش، چنانکه در خلال داستان شرحش میرود، مجبور شده است کاری خلاف قانون انجام دهد: عیسی به جمعیت خشمگینی که برای سنگسار زنی تنفروش گرد آمده بودند گفت: «کسی اولین سنگ را بیندازد که گناهی نکرده باشد.» سنگی پرت شد و به زن خورد. رویش را برگرداند و گفت: «... بعضی وقتها واقعن شورش را در میآوری.» پروفسور تیلمن درست همان کسی است که همیشه شورش را در میآورد. چرا که از آنچه در پس پشت اظهارات نهفته است سر در نمیآورد و در عوض به ظاهر کلام بیش از هر چیز توجه میکند. پروفسور تیلمن اخلاقی است و با اخلاقیبودنش بدون توان همدلی با دیگران به دیگران لطمه میزند، درست مانند بستنی فلفلی. او تلاش میکند که دنیا را با پیداکردن روندهای منطقی سادهتر کند؛ اما ازآنجاییکه در شناخت روند احساسی دیگران ناتوان است، دنیا را مضحکتر یا اگر بتوان گفت، پیچیدهتر میکند، درست مانند بستنی فلفلی. بستنی فلفلی گویای واقعی وضعیت پارادوکسیکال پروفسور نیکوصفتی است که اخلاق را نه به سبب همدلی و وجدان بلکه به سبب تشخیص فردی سرسختانه رعایت میکند.
رمان با شرح دو پروژه همزمان پروفسور تیلمن پیش میرود: یکی پروژه همسریابی و دومی پروژه پیداکردن پدر فیزیولوژیک دختری به نام رزی. تیلمن که از برقراری ارتباط مؤثر با خانمها ناتوان است، میکوشد با طراحی یک فرم پرسشنامه دست به غربالگری بزند تا اینکه تنها با کسانی ملاقات کند که تا حدود زیادی معیارهای مورد نظر او را دارا میباشند. پرسشنامه پروفسور تیلمن سبب میشود چند زن با او ملاقات کنند اما همچنان که میتوان انتظار داشت، «سوتیهای معاشرتی» او در همان قرار اول سبب سرخوردگی نامزدهای همسری وی میشوند. پروژهی رزی نامی است که پروفسور تیلمن بر پروژه یافتن والد مذکر رزی از طریق تخصصش در علم ژنتیک نهاده است. رزی چندین مورد از موارد پرسشنامه را نقض میکند: سیگاری است، گیاهخوار است و از همه مهمتر دیر سر قرار میآید و به همین دلیل از ابتدا برای پروفسور واضح است که این دو پروژه هیچ تداخلی نخواهند داشت. اما سیر ماجراها به گونهای دیگر پیش میرود: بستنی که قرار است خنک کند با استفاده از سس فلفل چیلی درعینحال داغ هم میکند. پروژهی رزی، سس چیلی، پروژه پرسشنامه پروفسور است. آن را خنثی میکند و تمام ملاکهای پروفسور را به هم میریزد و از او شخصیتی دیگر میسازد. شخصیتی بالغ.
«پروژهی رزی» با روایتی طنزآمیز را که از پرفروشهای زمان خودش به حساب میآید، نباید چنان رمانی که فقط برای فروش و سرگرمی نوشته شده است در نظر گرفت: «پروژهی رزی» در سطحی عمیقتر نقیضهای است درباره سیستم دانشگاهی، روابط عاشقانه بین انسانها و درعینحال رمانی است مناسب افرادی که با فردی اسپرگری در تماساند. میتوان از خلال این رمان فهمید که فرد مبتلا به سندروم اسپرگر چگونه میاندیشد و دنیا را نظاره میکند. چشم افراد عضو کلوپ «اَسپی» کور نیست، اما آنها به شیوه خود دنیا را میبینند. دنیای دیگران در نظر آنها همانقدر مسخره است که دنیای آنها در نظر دیگران. اگر از چشم آنها نگاه کنیم چهبسا دنیا با تمام پیچیدگیهایش سادهتر به نظر برسد. سادگی نه از سر سادهلوحی. سادگی از آن دست که از یک نظریه علمی انتظار میرود. به محض اینکه فرد عضو کلوپ اسپی از طریق آموزش و راهنمایی پی به کدهای احساسی غیرکلامی میبرد دنیا برایش عوض میشود، منطقش کمتر اثر میکند اما احساساتش هیچگاه بر او غلبه نمیکند. مانند سس فلفلی بر بستنی: بستنی خنک میکند و فلفل تنها میکوشد حواس را فریب دهد.