به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سعید احمدی، مدیر انتشارات تیسا در ابتدای این مراسم رونمایی، با اشاره به اهمیت «جیگیجیگی ننه خانوم» در ادبیات و هنر مردمی خراسان گفت: جیگیجیگی در شهر مشهد و استان خراسان چهرهای شناخته شده بود و ما میخواستیم با انتشار کتابی در مورد زندگی او زمینه را برای آشنایی دیگر ایرانیان با این شخصیت فراهم کنیم.
وی افزود: او مطربی بود که با خواندن اشعار ساده، دل مردم را شاد میکرد و این امر در کنار حادثه رازآلودی که پس از مرگ جیگیجیگی رخ داد، در ماندگاری نامش تا به امروز تاثیر داشته است.
احمدی بیان کرد: بدون هیچگونه برنامهریزی و تلاش خاصی از سوی انتشارات تیسا، کتاب«جیگیجیگی ننه خانوم» در زمانی آماده و به بازار عرضه شده است که بحثها و دغدغههای زیادی در مورد حرمت موسیقی به ویژه در شهر مشهد مطرح میشود.
مدیر انتشارات تیسا ادامه داد: آنچه ما را برای انتشار اثر یاد شده مصمم کرد این بود که زندگی جیگیجیگی و ماندگاری نامش به خوبی نشان میدهد که موسیقی نه تنها بد نیست که میتواند شادیآفرین و ماندگار باشد.
وی با ابراز خرسندی از انتشار این کتاب در مقطع کنونی گفت: بر اساس اعتقاد مردم مشهد، با وجودی که او مطرب دورهگردی بود پس از مرگ خود مورد لطف خاص امام رضا (ع) قرار گرفت و چنین دیدگاهی میتواند مورد توجه کسانی قرار گیرد که بر حرمت موسیقی تاکید دارند.
احمدی ابراز امیدواری کرد که انتشارات تیسا با عرضه کتاب «جیگیجیگی ننه خانوم» به رسالت خود در زمینه گسترش فرهنگ در کشور عمل کرده باشد.
اهمیت جیگی جیگی و داستان پسری به اسم محمدرضا
داوود کیانیان، کارگردان تئاتر یکی دیگر از کسانی بود که در مراسم رونمایی از «جیگیجیگی ننه خانوم» سخن گفت. وی با تقدیر از انتشارات تیسا برای انتشار این کتاب «ارزشمند» گفت: جیگیجیگی هنرمندی مردمی بود که این کتاب درباره اوست؛ هزاران تن از چنین هنرمندانی در همه شهرها بودهاند اما کسی آنها را نمیشناسد.
کیانیان گفت: پدر ما در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت و تابستانها مرا برای شاگردی به دکان خود میبرد؛ وقتی جیگیجیگی بساط نمایش خود را در آن جا پهن میکرد، یکی از مشتریهای او من بودم.
وی افزود: جیگیجیگی فردی سیهچرده و لاغر بود و ساز محلی میزد؛ موسیقی او شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت؛ جیگیجیگی هرگز درخواست پول نمیکرد و مردم به صورت خودجوش به او کمک میکردند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: در آن زمان که کودکی ۱۰ یا ۱۲ ساله بودم، حرکتهایی که او با ساز خود انجام میداد برای من شگفتانگیز بود؛ شاید علاقهای که به عروسک نمایشی او داشتم باعث شد بعدها سراغ تئاتر بروم.
کیانیان بیان کرد: در همان زمان بچه دیگری هم بود به نام محمدرضا که محو مضراب و سازنواختن جیگیجیگی میشد؛ پدر او قاری قرآن بود و در مغازهاش به فرزند خود تمرین قرآن میداد؛ این کودک کسی نبود جز محمدرضا شجریان که در دوره کودکیاش هرکس صدای قرآن خواندن او را میشنید میخکوب میشد.
وی گفت: مردم مشهد برای جیگیجیگی روایتهای زیادی ساختهاند چرا که در فرهنگ فولکلور مردم نظرات خود را وارد اتفاقات میکنند؛ روایتهای گوناگونی که در مورد او وجود دارد نشانگر اهمیت این شخصیت است.
کیانیان ماجرای عجیب مرگ جیگیجیگی را شاهکاری غریب دانست؛ چرا که او مطرب بود و به حرم امام رضا(ع) راهش نمیدادند اما قسمت این شد که هرکس به زیارت رضا(ع) میرود جیگیجیگی را هم زیارت کند او را در نزدیکی سقاخانه دفن کردند و گویی آبی که مردم آنجا میخورند از چشمه هنر جیگی جیگی، سرچشمه گرفته است.
این هنرمند مشهدی گفت: در شرایطی که تیراژ کتاب پایین و تعداد کتابخوانها کم است، چاپ چنین کتابی اقدام ارزشمندی از سوی انتشارات تیساست.
رضا کیانیان و نسبتش با مطربان
در بخش دیگری از این مراسم رضا کیانیان، هنرمند نامآشنا و مشهدی تئاتر، سینما و تلویزیون، در مورد خاطرات خود از جیگیجیگی سخن گفت. وی توضیح داد: تصوری که از این شخصیت در ذهن دارم متعلق به زمانی است که با پدرم به سینما میرفتیم؛ در باغ ارگ مشهد که آن روزها پر از سینما بود.
کیانیان افزود: گاهی در رفتوآمدهایمان به این محله جیگیجیگی را میدیدیم که ساز میزد و عروسک بزغالهاش را میرقصاند؛ این حرکتها برای من بسیار جذاب بود به همین دلیل از پدرم میخواستم برای تماشای جیگیجیگی بایستیم و به او پول بدهیم.
این بازیگر در ادامه گفت: چند سال پیش در ماه رمضان هیاتی از جوانان مرا دعوت کردند تا در مراسم آنها سخنرانی کنم که سخنرانی را نپذیرفتم اما به هیاتشان رفتم؛ مراسم در سالن حجاب برگزار شده بود و تعدادی دختر و پسر شبیه همان جوانهایی که در خیابانها میبینیم در کنار شخصیتهایی چون احمد مسجدجامعی و محسن چینیفروشان، مدیر وقت کانون پرورش فکری در آن حضور داشتند.
وی ادامه داد: برگزارکنندگان مراسم باز هم از من خواستند پشت تریبون بروم و چند کلمهای صحبت کنم؛ با توجه به جو مراسم این بار پذیرفتم و از آنجا که در همان برنامه یاد جیگیجیگی افتاده بودم تصمیم گرفتم در مورد او حرف بزنم.
کیانیان افزود: برای آنها گفتم تا حدود ۸۰ یا ۹۰ سال پیش، مردم مطربها را برای شادکردن مهمانان خود به مراسمشان دعوت میکردند اما فردای آن برنامه شادی، دیگر کسی جواب سلام آنان را نمیداد؛ تئاتریها نیز مطرب محسوب میشوند؛ من هم نوه آن مطربها هستم و شما نوه همانها که جواب سلام نمیدادند و جیگیجیگی یکی از اجداد ما مطربهاست.
کیانیان اضافه کرد: قسمت این بود که جیگی جیگی را جایی خاک کنند که هیچکس با هیچ قدرتی نمیتواند او را جابجا کند؛گویی امام رضا(ع) که ضامن آهو شده است، جایی ضامن مطربها نیز شده است.
اقدامی که توجیه اقتصادی ندارد
در بخش دیگری از این برنامه، محمد برومند، کارگردان مشهدی تئاتر و گردآورنده کتاب گفت: این روزها کتاب اقتصاد ضعیفی دارد و در همین شرایط تیراژ پایین کتابها نیز، ناشران ناچار هستند آثار را با تخفیف ۴۰ یا ۵۰ درصدی به توزیعکنندگان و فروشندگان کتاب تحویل دهند که این امر درآمد آنها را به شدت کاهش میدهد.
وی افزود: انتشارات تیسا برای آمادهسازی و ساخت کلیپ مربوط به «جیگیجیگی ننه خانوم» هزینههای زیادی متحمل شده است و چاپ این کتاب جز عشق و علاقه نمیتواند توجیه دیگری داشته باشد.
برومند گفت: کتاب «جیگیجیگی ننه خانوم» در مورد زندگی مطرب دورهگردی است که بیش از نیم قرن پیش در مشهد زندگی میکرد و اشعاری را برای شادی مردم میخواند. علاوه بر تاثیری که هنر او در حافظه جمعی مردم خراسان برجای گذاشته است، از داستان غریب مربوط به خاکسپاری او هنوز هم پس از ۵۰ سال به عنوان یک معجزه در میان مردم این خطه یاد میشود؛ داستانی که بر اساس آن پیکر او و مرد ثروتمندی که قرار بود در صحن حرم مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شود با یکدیگر جابهجا میشود. به این ترتیب پیکر جیگیجیگی ننه خانوم که در فقر و بیکسی از دینا رفته و قرار بود در قبرستان عمومی و رایگان شهر دفن شود در حرم مقدس آرام میگیرد و مرد ثروتمند به جای او دفن میشود. بزرگان مذهبی شهر مشهد در آن زمان این پیشامد را معجزهای از سوی امام رضا (ع) قلمداد میکنند و اجازه نبش قبر را به خانواده متوفای ثروتمند نمیدهند.
در پایان برنامه، کتاب «جیگیجیگی ننه خانوم» با حضور اصغر همت، مدیرعامل خانه تئاتر و داود و رضا کیانیان رونمایی شد؛ رضا کیانیان در کنار امضای خود نوشت: مطرب رضا کیانیان.