فرهنگ امروز/ جهانگیر هدایت:
سهراب سپهری در دهه ١٣٣٠ بهعنوان طراح و نقاش در سازمان همکاری بهداشت که سازمانی ایرانی- آمریکایی بود، کار میکرد. من هم که در آموزش بهداشت عمومی تخصص داشتم، مسئول این کار در استان تهران در همین سازمان بودم. ساختمان این سازمان در خیابان کوشک بود. سپهری اتاق کوچکی داشت و به تنهایی کار میکرد. شاید بیمناسبت نباشد، اضافه کنم که سیاوش کسرایی هم در اتاق مقابل سهراب سپهری نشسته بود و کار میکرد. گفتنی است جمشید آموزگار هم طبقه پایین در بهسازی محیط کار میکرد! یکی از کارهای ما، تهیه پوستر و بروشورهای بهداشتی برای آموزش و راهنمایی مردم بهویژه روستاییها، به موازین بهداشتی بود و با توزیع بروشورها بهویژه در مدارس روستایی و نصب پوستر، سعی میکردیم آگاهی بیشتری به مردم در رعایت بهداشت عمومی بدهیم. در سال ١٣٣٢، من سه نوع بروشور بهداشتی تهیه کردم؛ با عناوین «پاکیزگی»، «جلوگیری از اسهال» و «جلوگیری از بیماری حصبه». تمام نقاشیهایی که در این سه بروشور وجود دارد، به وسیله سهراب سپهری کشیده شدهاند. متن بروشورها کار من است و خطاطی هم از آقای حساس. روش کار آن بود که طرح اولیه را نزد سهراب سپهری میبردم و درباره نقاشیها توضیحات لازم را به او میدادم. آقای سپهری طرحهای اولیه را تهیه میکرد، من میدیدم و وقتی روی آنها توافق میکردیم، نقاشیها که همه محیط روستایی را مجسم کرده و درباره جلوگیری از بیماریها دستوراتی میداد، به صورت رنگی تهیه میشدند. آقای حساس با خط خوش، زیرنویسها را مینوشت و من همه آنها را میبردم به چاپخانه و به تعدادی که سفارش میدادم، بروشور چاپ و آماده میشد. متأسفانه اصل نقاشیها وجود ندارد؛ چون در آن ایام، نقاشی را میبردیم چاپخانه، از آنها کلیشه تهیه میشد و این کلیشه بود که در ماشین چاپ قرار میگرفت و اصل نقاشی از بین میرفت و کلیشه را هم دور میانداختند. ما در منطقه شهریار، دو مرکز بهداشت داشتیم: یکی در رباطکریم و دیگری در شهریار. در ساوه و کاشان هم مراکز بهداشت داشتیم و این بروشورها از سوی من و همکارانم در این مناطق توزیع شده و راهنماییهای لازم به مردم داده میشد. من یک نمونه از این سه بروشور را بهعنوان یادگاری نگه داشتم. حال ٦٣ سال از آن ایام میگذرد. سهراب سپهری درگذشته، از آقای حساس هیچ خبری ندارم و من هستم؛ ولی دیگر فعالیتهای بهداشتی نمیکنم. یک نمونه از نقاشیهای سهراب سپهری در بروشور «جلوگیری از بیماری حصبه» را ملاحظه میکنید که نشان میدهد، خانمی روستایی با آب و صابون دستهایش را میشوید.
در سه بروشور، در حدود ١٨ نقاشی چاپشده از سهراب سپهری دیده میشود. فعالیتها در مبارزه با بیماریها و آموزش مردم، ابعاد وسیعی داشت که تهیه بروشور، بخش کوچکی از آن بود. ما مالاریا را ریشهکن کردیم، جلوی اشاعه سل را گرفتیم، به بیماریهای آمیزشی نظم داده و به حداقل تقلیل دادیم. بهسازی محیط را آموزش دادیم. در شرایط سخت در مناطق محروم آنچه از دستمان بر میآمد کردیم، تا خدمتی به مردم و بهویژه روستاییان این آب و خاک کرده باشیم. هرکس وظیفهاش را میشناخت و به بهترین وجه انجام میداد. من به قدری توی دهات و راههای خاکی رفتوآمد میکردم که وقتی میآمدم خانه، از کثرت خاک مژههایم سفید شده بود! و حالا چه گویم که ناگفتنم بهتر است...!
روزنامه شرق