به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ مالکیت اصطلاحی است که به گوش همه ما آشناست و همه ما در گفت و گوها و تعاملات روزمره مان از ا ین وازه استفاده می کنیم، اما چند نفر را می شناسید که با حقوق و قوانین آن شنایی داشته باشند؟ متاسفانه بسیاری از ما تصورمان از داشتن یک شیء تصور چاردیواری اختیاری است و فکر می کنیم که وقتی اثری را می خریم یا به هر شکل در اختیارمان قرار گرفته از آنِ خودمان می شود نتیجه اینکه در بسیاری از موارد حقوق مالک اصلی اثر نادیده می شود.
در پی این نادیده گرفتن شدن حق مالکیت، فرد گاهی صاحب اثر شکایت خود را نزد دادگاه می برد و مراحل قانونی را طی می کند گاهی هم به دلیل بی اطلاعی از قوانین موجود در این حوزه از پیگیر شدن صرف نظر می کند که مورد دوم در کشور ما بیشتر اتفاق می افتد. نمایندگان دوره های مختلف مجلس هم هر ازگاهی صحبت از تصویب لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق می کنند اما هیچ موقع تا به حال اقدام جدی در این باره صورت نگرفته است، چندی پیش نمایندگان دوره دهم مجلس هم صحبت از تصویب این لایحه و از فقدان نگاه جدی در این حوزه گلایه کردند.
به بهانه طرح این موضوع در مجلس و تخلفاتی که دراین حوزه بسیاری از ما شاهد آنیم به سراغ محمود صادقی، دانشیار رشته علم حقوق در دانشگاه تربیت مدرس، دبیر کمیسیون انجمنهای علمی ایران و نایب رئیس انجمن علمی حقوق مالکیت فکری ایران رفتیم و درباره مسائل مختلفی ازجمه عضو نبودن در کنوانسیون بین المللی کپی رایت، تخلفاتی که در حوزه مالکیت مادی و معنوی صورت می گیرد، جایگاه مالکیت در اسلام و مسائلی از این قبیل با او گفت و گو کردیم. مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید؛
*مالکیت فکری معادل مالکیت معنوی است؟
بله، در تقسیم بندی انواع مالکیت ها به اموال مادی مثل لباس، اتومبیل ،کیف و کفش که ملموس هستند مالکیت مادی و به آن دسته از اموالی که پایگاه فیزیکی ندارد و خاستگاهش فکر آدمی است مالکیت فکری یا معنوی می گویند. در مالکیت فکری صحبت بر سر این است که فکر هم، مال تلقی می شود و محصول فکری هم می تواند به مالکیت در بیاید. براساس قوانین مالکیت، فکر هم ارزش مالی دارد یعنی قابل داد و ستد است و مردم حاضرند در قبالش پول بپردازند.
در مالکیت فکری صحبت بر سر این است که فکر هم، مال تلقی می شود و محصول فکری هم می تواند به مالکیت در بیاید، براساس قوانین مالکیت، فکر هم ارزش مالی دارد یعنی قابل داد و ستد است و مردم حاضرند در قبالش پول بپردازند
*آیا مالکیت فکری انواع مختلفی دارد یا هرآنچه مربوط به حوزه غیرملموس و فکر است در این دایره قرار می گیرد؟
خیر، دسته بندی می شود. حوزه ادبی- هنری و مالکیت صنعتی. مالکیت در حوزه ادب و هنر همان بحث کپی رایت است و شامل کتاب، آثار شفاهی، هنرهای تجسمی، موسیقی، نقاشی، فیلم، مجسمه و اثر معماری می شود اما مالکیت صنعتی مربوط به حوزه صنعت و تجارت است که مصداق مهمش اختراع است به این معنا که برای مخترع حق انحصاری استفاده از آن اختراع و علامت تجاری ایجاد بشود.
در مالکیت ادبی هنری و کپی رایت حقوق بر دو قسم است؛ حقوق مادی مثل حق تکثیر، حق نمایش، حق اجرا، انواع حق ترجمه و حقوق معنوی یا مورال به این معنی که کتابی را که یک مولف می نویسد فقط با نام خودش منتشر بشود و دیگری حق نداشته باشد به نام خودش اثرش را منتشر کند یا از آن سوءاستفاده کند و در جای دیگری از نوشته های آن به نام خودش استفاده کند.
*منظورتان از علامت تجاری همان برند است؟
خیر برند یک مفهوم کلی و علامت تجاری یکی از اجزای مهم آن است.
*با در نظر گرفتن این موضوعات اگر قرار باشد یک هدف برای طرح بحث مالکیت فکری در نظر بگیریم آن هدف چیست؟
اهداف مختلفی برای این موضوع می توان در نظر گرفت؛ اما از مهم ترین آنها می توان به حمایت از صاحبان آثار فکری و تشویق به خلاقیت و نوآوری اشاره کرد.
*جایگاه بحث مالکیت فکری در اسلام کجاست؟
آموزه های دینی با بحث مالکیت فکری کاملا قابل تطابق است. چون اولا که در اسلام مال بسیار حرمت دارد به طوری که حدیثی داریم مبنی براینکه حرمت مال فرد مسلمان، حرمت خون اوست یا در قرآن داریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا، ای کسانی که ایمان آورده اید اموال همدیگر را به ناروا مخورید مگر آنکه داد و ستدی با تراضی یکدیگر از شما [انجام گرفته] باشد و خودتان را مکشید زیرا خدا همواره با شما مهربان است. از لحاظ بعد اخلاقی هم اسلام اجازه نمی دهد که شما اثر دیگری را به نام خودت منتشر کنی یا اثر را تحریف کنی. لذا می بینید که در اسلام هم به جایگاه مالکیت افراد به خوبی پرداخته و اشاره شده است.
آموزه های دینی با بحث مالکیت فکری کاملا قابل تطابق است، چون در اسلام مال بسیار حرمت دارد به طوری که حدیثی داریم مبنی براینکه حرمت مال فرد مسلمان، حرمت خون اوست
*سابقه تصویب قانونی در این بحث به چه سالی برمی گردد؟
برخلاف تصور برخی که فکر میکنند ما قوانین مرتبط با دفاع از حقوق مولف نداریم در سال ۱۳۱۰ قانون مشخصی در حوزه قانون مجازات عمومی در این زمینه تصویب و اجرایی شده است. همچنین در سال ۱۳۴۸ قانون جامع حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان تدوین شده و بعدها چند قانون دیگر مثل قانون ترجمه و تکثیر کتب خارجی نیز به تصویب رسیده است.
بعد از انقلاب هم حقوق مرتبط با انتشار و تکثیر نرمافزارها یا قانون تجارت الکترونیک تصویب شده است. یکی از موارد قانونی که در سال ۱۳۴۸ تدوین شد این بود که پس از مرگ مولف یا صاحب اثر تا ۳۰ سال ورثه آن می توانند از اثر استفاده کنند و پس از آن در دسترس عموم قرار می گیرد پس از آن در سال ۱۳۸۹ این ماده اصلاح شد مبنی براینکه ورثه تا ۵۰ سال بعد از فوت صاحب اثر مالک آن هستند و پس از آن اثر در دسترس و اختیار همگان قرار می گیرد. البته اینکه بعد از ۳۰ یا ۵۰ سال هم همگان می توانند استفاده کنند یک بحث حقوق اخلاقی است.
مثلا شما ۵۰ سال بعد از مرگ سعدی نمی توانید شعر او را به خود نسبت بدهید. منظور از رعایت حقوق اخلاقی این است که از بیانی که در اثر هنری متجلی می شود، حمایت شود مثلا به فرض سعدی گفته میان ماه من تا ماه گیتی تفاوت از زمین تا آسمان است، حالا یک شاعر معاصر گفته ماه من ماه آسمان را فرق است ز خاک تا به افلاک. می توانیم بگوییم نقض کرده سعدی را؟ خیر او ماه خودش را با ماه آسمان تشبیه کرده است. بحث اصلی اینجاست که قانون اجازه استفاده از این آثار را پس از طی شدن سال ها می دهد، منتها باید حتما در انتهای مطلب منبع ذکر و اشاره شود که این مطالب از کجا برگرفته شده است.
*خب این موضوع ایراد به شمار می آید؟
خیر؛ اتفاقا باعث ترویج خلاقیت هم می شود.
*اگر قرار باشد وضعیت رعایت مالکیت معنوی را با سایر کشورها مقایسه کنیم جایگاه ایران در چه وضعیتی است؟
ببینید وضعیت رعایت نکردن حقوق مادی ومعنوی فقط مختص ایران نیست. اگر اینطور بود این همه کشورهای دنیا قانون دراین باره نمی نوشتند. منتها ضعفی که ما در این حوزه داریم ضعف فرهنگی است. بنابراین نمی توان گفت که ما اوضاع مان از فلان کشور بهتر است یا بدتر.
وضعیت رعایت نکردن حقوق مادی ومعنوی فقط مختص ایران نیست، منتها ضعفی که ما در این حوزه داریم ضعف فرهنگی است
*ولی ما جزو معدود کشورهایی هستیم که عضو قانون کپی رایت نیستیم.
بله، البته صحیح تراست بگوئیم عضو کنوانسیون بین المللی کپی رایت نیستیم. ولی با این حال ما از سال ۱۳۱۰ در این زمینه قانون و حتی مجازات عمومی و جزای نقدی داریم. تنها کمبودی که ما در این زمینه داریم ماده ۲۲ قانون است که می گوید از حقوق مادی زمانی حمایت بشود که اثر برای اولین بار در ایران منتشر و قبلا در هیچ کشوری منتشر نشده باشد. براین اساس حتی اگر یک خارجی برای اولین بار اثرش را در ایران منتشر کند، حق و حقوقش رعایت می شود اما اگر خارج از ایران منتشر شود هیچگونه حق و حقوقی در قبال اثرش ندارد.
*گفته می شود که یکی از دلایلی که ایران از عضو شدن در این کنوانسیون سرباز می زند این است که فکر می کند با عضو شدن دچار محدودیت هایی می شود و دیگر نمی تواند به این راحتی از اثر هرکسی استفاده کند آیا واقعیت ماجرا چنین است؟
نه اصلا، اتفاقا در کشورهایی که عضو کنوانسیون کپی رایت هستند اینگونه است که بسیاری از صاحبان آثار و مولفان خودشان داوطلبانه آثارشان را با تخفیف های مناسب و شرایط مطلوب در اختیار استفاده کنندگان قرار می دهند چون خیالشان راحت است که از آثارشان سوء استفاده نمی شود؛ مید خواهم بگویم هیچکدام از کشورهایی که عضو این کنوانسیون هستند از این بابت نه تنها ضرری نکردند بلکه حتی تسهیلاتی هم برایشان ایجاد شده است.
بنابراین نباید بترسیم که اگر عضو شویم فلان و بهمان می شود. به عنوان مثال الان بنده کتابی را در حوزه بیزینس ترجمه کردم که مولف آن یک فرد انگلیسی است براساس قوانین کشورمان بنده می توانستم این کتاب را اینجا بدهم به یک ناشر و روانه بازار کنم ولی با مولف صحبت کردم، اجازه قانونی را از ایشان گرفتم و مبلغ بسیار کمی هم به او دادم تا از لحاظ اخلاقی یعنی همان حقوق مورال که اشاره کردم کارم را درست انجام داده باشم.
*فکر می کنید دلیل این دلبستگی نداشتن به رعایت حقوق و اعتقاد به مالکیت معنوی صاحب اثر یا بی توجهی به این ماجرا چیست؟
دلیل این دلبستگی نداشتن، ماهیت حقوق است. درست است که می گوییم این حقوق خاستگاه فکری دارد و خاستگاه مالی ندارد اما مصداق ها و نمونه هایش در خواستگاه مادی تجلی پیدا می کند. یعنی اثر مولف در کتاب و اثر کارگردان در نسخه فیلم تجلی پیدا می کند. ما می گوییم شما وقتی کتاب را می خرید مالک این کتاب ملموس و مادی هستید ولی مالک ایده هایش نیستید، چون ایده هایی که در این اثر وجود دارد برای یک فرد دیگر است و به لحاظ اینکه مال اوست خب طبعا حقوقی هم دارد.
منتها تلقی عمومی ما پس از داشتن یک شیء ملموس چاردیواری اختیاری است. برای همین فرد فکر می کند همین که کتاب را خریده و صاحبش شده حق دارد هرکاری با آن بکند در واقع پذیرش اینکه یک نفر دیگه خالق اثر است از لحاظ فطری و ذهنی برای انسانها مشکل است به خصوص اینکه نقض این حقوق مثل نقض حقوق اموال مادی که محسوس هستند نیست و ما می توانیم در کسری از ثانیه تعداد بی شماری از یک نسخه را با کیفیت اصلی منتشر کنیم.
نکته دیگر که باید به آن توجه کرد اینکه ما در حوزه مالکیت فکری و معنوی به اندازه کافی قانون داریم منتها مشکل اصلی ما بی توجهی به اجرای آن است و اینکه فرهنگ رعایت قانون برای مردم ما ضعیف است به طور مثال ما در رانندگی هم قانون داریم ولی چون در آنجا فردی با عنوان پلیس بر رفتار ما نظارت می کند همگی قوانین را رعایت می کنیم ولی در حوزه مالکیت مادی و معنوی چون هیچ نظارتی صورت نمی گیرد افراد به خودشان اجازه می دهند به راحتی خود را صاحب هر اثری بدانند.
*البته یک وجه دیگر مشکل این است که اغلب افراد نمی دانند قانونی در این باره وجود دارد.
بله دقیقا متاسفانه ما مواردی را داریم که حتی صاحب یک اثر یا اختراع از اینکه چه حقوقی دارد بی اطلاع است. درست است که ما به کنوانسیون کپی رایت نپیوستیم ولی قوانینی داریم که از خیلی جهات مطابق قوانین کنوانسیون است. مشکل اصلی ما این است که در این حوزه آموزش ندیدیم و اطلاعاتی راجع به آن نداریم، این در حالی است که در کشورهای پیشرفته مثل ژاپن از همان دوران ابتدایی در مدارس به بچه ها از طریق تصویر و کمیک استریپ آموزش می دهند که حقوق مادی و معنوی دیگران را رعایت کنند.
اینکه در حال حاضر این تصور وجود دارد که ما چون عضو کنوانسیون نیستیم پس هرکاری هم بخواهیم می توانیم انجام دهیم اشتباه است، چون با عضو شدن در این کنوانسیون تنها تحولی که رخ می دهد در ماده ۲۲ قانون مبنی برهمان چیزی است که پیش از این هم اشاره شد (حمایت از آثار خارجی ای صورت می گیرد که برای اولین بار در ایران منتشر می شود) این قانون پس از عضو شدن ما تغییر می کند و همه آثار چه در ایران چه در خارج مورد حمایت قرار می گیرند.
*با وجود همه این قوانین که اشاره کردید ولی اوضاع بیرونی در این حوزه چندان مطلوب نیست به طوری که هر از گاهی متوجه می شویم که فلان سریالی که روی آنتن رفته فیلمنامه اش برای فلانی بوده یا مثلا فلان آهنگ خواننده بدون اجازه پخش شده دلیل این سرپیچی ها را چگونه تحلیل می کنید؟
ببینید توجه داشته باشید اینکه قانون داریم با اینکه قانون داریم ولی اجرا نمی شود فرق دارد. ضمن اینکه بنده مطلعم که اتفاقا خیلی از این افراد شکایت هم کرده اند و کارشان به دادگاه کشیده به عنوان نمونه سناریست سریال یوسف پیامبر با ادعای اینکه فیلمنامه این سریال برای اون بوده ولی نام شخص دیگری ذکر شده شکایت کرد و کار به دادگاه هم کشیده شد حالا اینکه به نتیجه رسید یا نه را کاری ندارم مهم این است که برخلاف فرمایش شما خیلی ها روال کار را می دانند و اتفاقا در مواقعی که لازم و ضروری است وارد عمل هم می شوند.
اینکه افراد از حقوق و قوانین آگاهی ندارند به ضعف آگاهی های عمومی برمی گردد نه نقص در قوانین
اینکه افراد از حقوق و قوانین آگاهی ندارند به ضعف آگاهی های عمومی برمی گردد نه نقص در قوانین. در مورد موسیقی و پخش آن هم باید بگویم در بسیاری از موارد فرد آرزو دارد که اثرش از صدا وسیما پخش شود تا معروف شود و اثرش خریده شود. می دانید ماجرا این است که مردم اصولاً از طی کردن مراحل قانونی، پیچ و خم های دادگاه، اینکه احیانا وکیلی بگیرند یا هزینه ای بدهند نگرانند در حالی که ابتدایی ترین کار این است که با هزینه بسیار اندک احضارنامه بگیرند تا به طرف بابت خلافی که کرده اخطار داده شود.
*به عنوان سوال پایانی اینکه یکی از مباحثی که در این حوزه وجود دارد این است که برخی گذاشتن قانون و رعایت حقوق مالکیت مادی و معنوی را ضد دسترسی آزاد به اطلاعات می دانند و اینکه رعایت چنین قوانینی در دنیای سایبری امروز ناممکن است، نظر شما در این باره چیست؟
کمپین هایی با عنوان «کپی لفت» که برخلاف کپی رایت است شکل گرفته که آنها هم خواستار جریان open source هستند، به عقیده این گروه نبض فضای سایبر با اطلاعات است و اگر اطلاعات نباشد نبض این فضا از کار می افتد
ببینید اتفاقا در دنیا و بسیاری از کشورها هم جریان هایی مبنی براین موضوع پدیده آمده و اتفاقا کمپین هایی با عنوان «کپی لفت» که برخلاف کپی رایت است شکل گرفته که آنها هم خواستار جریان open source هستند، به عقیده این گروه نبض فضای سایبر با اطلاعات است و اگر اطلاعات نباشد نبض این فضا از کار می افتد. نکته مهمی که در این باره باید لحاظ شود این است که حتی اگر قرار باشد چنین امکانی فراهم شود باز هم باید نظم خاصی حاکم شود و با رضایت خود صاحب اثر اطلاعات در گردش قرا بگیرد. در بسیاری از کشورهای پیشرفته در نگارش پایان نامه و کتاب ها از شیوه open source استفاده می شود منتها در این مورد هم حتی گفته نمی شود شما می توانید اثر فرد دیگری را به نام خود کنید.ضمن اینکه در آنجا فرهنگ شیوه درست استفاده از اطلاعات هم خوب جا افتاده و هرکسی می داند که باید چه کند ولی خب در کشور ماهنوز چنین فرهنگی جانیفتاده است. در کشورهای دیگر فرد از اطلاعات بقیه استفاده می کند و هزینه ش را هم می دهد.