به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ بخش اول گفتگوی ما با عزیزالله حمیدنژاد کارگردان ۶ اپیزود از مجموعه «چرخ فلک» که از شبکه یک سیما روی آنتن رفت درباره محتوای قصه ها و کارگردانی تلویزیون شکل گرفت. این کارگردان که با وجود سابقه و کارنامه قابل توجه خود برای اولین بار بود که کارگردانی تلویزیون را تجربه می کرد به این نتیجه رسید که در تلویزیون باید برای تحقق خواسته های تان بسیار تلاش کنید، به این معنی که یک سری نکات را با مولفه های خودتان منطبق کنید. وی همچنین آزادی عمل و حفظ کیفیت آثار نمایشی را مهمتر از هر چیز دیگری دانست و بیان کرد که سینما، تلویزیون و رسانه خانگی، هر جا که بشود با آزادی عمل کیفیت را حفظ کرد باید کار کرد و مهم این است که اثر تولید شده قابل دفاع باشد و به اندیشه و آگاهی مخاطب بیفزاید.
در بخش دوم و پایانی این گفتگو به عوامل این مجموعه به خصوص تهیه کننده پرداخته شد و این کارگردان که علاقمندان آثار نمایشی بیشتر در مدیوم سینمایی او را می شناسند درباره تازه ترین فعالیت های خود در هنر هفتم هم صحبت کرد که در ادامه می خوانید:
* موضوعات اشاره شده در اپیزودها هر کدام قابلیت دو وجهی شدن داشتند یعنی یا ممکن بود شعاری شوند یا از خط قرمزها عبور کنند. به عنوان مثال سوژه کمک کردن دکتر به گربه ها ممکن بود شعاری شود یا رابطه آن دختر با یک خبرنگار که قرار نبود رابطای غیر از یک دوستی و همکاری عادی بین شان باشد.
- اول اینکه مخاطب دوست دارد فضاها و موضوعات جدید ببیند و هنرهای نمایشی در تلویزیون باید کسانی را نشان دهد که به زندگی عادی مردم نزدیک هستند. تلاش من و گروهم این بود که موضوعات ظریف و نزدیک به خط قرمز را تلطیف شده به مخاطب نشان دهیم و امیدوارم محقق شده باشد.
ضمن اینکه من معتقدم مطالبی که در فیلم و سریال مطرح می شود نباید جیغ باشد و از اثر بیرون بزند. باید به گونه ای تلطیف شود که مخاطب بپذیرد و در عین حال فضای رئالیستی هم آسیب نبیند. قرار نبود سوژه ها بهانه ای شود تا در جنبه های مختلف شعار بدهیم بلکه می خواستیم زندگی را در وجهی زیبا و دوست داشتنی به مخاطب منتقل کنیم به طوری که حرف های نویسنده و کارگردان این لابه لا منتقل شود.
* بازیگران را بر چه اساسی انتخاب کردید؟
- تنوع طلبی مخاطب همیشه مورد توجه من بوده، به همین دلیل سعی کردم بازیگرانی انتخاب کنم که در تلویزیون چهره های جدیدتری باشند یا اگر هم قبلا در این رسانه دیده شدند تلاش کردم بازی متفاوت تری نشان مخاطب بدهم تا بیننده هیچ وجهی از تکرار را در این آثار نبیند. کارگردان در این فضاسازی می تواند موثر باشد تا از یک بازیگر با بازی کلیشه ای یک بازی جدید بگیرد و فضای کارهای قبلی او را بشکند هر چند که زمان بیشتری باید صرف کند.
* در این همکاری چقدر به هدف تان نزدیک بودید؟
- سعی کردم بیشتر با کسانی کار کنم که جنس بازی شان به فضای ذهنی من نزدیک تر است و با وقت محدود راحت تر بتوانم این دوستان را به فیلمنامه هایی که در دست دارم نزدیک کنم. البته بازیگرانی که با ما کار کردند از بهترین ها بودند وبعضی از آنها واقعا قابل توصیف نیستند و بی نظیرند فقط باید کارشان را دید و به دیده تحسین نگریست و من متاسفم که بخاطر تعدد اپیزودها وتعداد زیاد آنها نمی توانم نامی از ایشان ببرم. ای کاش می شد همه را در یک میزگرد دورهم جمع کرد واز ایشان تجلیل کرد.
ضمن اینکه تاثیر سرگروها و تیم پشت دوربین را که در ماراتونی طاقت فرسا برای رساندن به موقع کار تلاش می کنند نمی توان نادیده گرفت و من از تک تک آنها قدر دانی و تشکر می کنم.
* جدا از همکاری تک تک عوامل، تهیه کننده در کیفیت این مجموعه اپیزودیک چه سهمی داشت؟
- یک تهیهکننده آگاه به مسائل فیلمسازی از جوانب مختلف می تواند در روند کمی و کیفی آثار نمایشی تاثیر بگذارد. خوشبختانه من و مجید مولایی به همدیگر اعتماد داشتیم و همین باعث شد تمام عوامل را با سلیقه خودم بچینم. اگرچه ایشان شاهد کل کار بود ولی اعمال نظر نمی کرد مگر در موارد خط قرمزها و ما بیشتر با هم تبادل نظر داشتیم. ایشان از جمله تهیه کنندگان نادری است که در زمینه فیلمنامه نویسی صاحبنظر است و می شود با او وارد گفتگو شد.
* چه تفاوتی بین مجید مولایی و سایر تهیه کنندگان قائل بودید که این همکاری شکل گرفت؟
- اصولا در تلویزیون تهیهکنندهها ترجیح میدهند موضوعات خنثی تری را انتخاب و با بودجه کمتری اثر را تمام کنند و همه اینها دست به دست هم می دهد تا کارهای تلویزیون تکراری شود. ما سعی کردیم «چرخ فلک» از این مساله دور بماند. خوشبختانه تهیه کننده هم چنین دیدگاهی را داشت وگاهی فشارهای زیادی را تحمل می کرد.
* اگرچه موضوعات بررسی شده در این مجموعه جدی و رئال بود اما در دنیای واقعی کنار همه اتفاقات تلخ لحظه های شیرین و طنازانه هم وجود دارد چرا به این بُعد زندگی کمتر پرداخته شد؟
- برخی جاها موقعیت طنز وجود داشت که در قالب فضاسازی به تصویر می آمد اما مجموعه کار جدی بود و طبیعتا باید جدیت بر فضای کلی حاکم می شد. البته نگاه جدی کارگردان هم بی تاثیر نیست ضمن اینکه طنز جایگاه خودش را در سینما و آثار نمایشی دارد و کارگردان اگر بخواهد در قالب طنز کار کند باید تصمیم خودش را بگیرد. البته قبول دارم اپیزودها فضای جدی زیادی داشت و اگر به سکانس های نزدیک طنز دامن می زدم به لطایف کار اضافه می کرد. اتفاقا تلویزیون هم به طنز تمایل دارد و همانطور که می بینیم فضای طنز بر برنامه های تلویزیون حاکم است.
بدون آزمون و خطا هیچ کار خوبی ساخته نخواهد شد. اگر این مساله در تلویزیون و سینما پذیرفته نشود شاهد رکود و مرگ آثار نمایشی خواهیم بود.
ولی در کل معتقدم فیلمسازی امری جدی است حتی طنزترین فیلم ها را باید آدم های جدی بسازند و این کار شوخی بردار نیست. چارلی چاپلین که به کارهای طنز معروف است تمام عمرش را جدی زندگی کرد. او روزی ۱۵ ساعت با همت و انگیزه کار می کرد تا کارش مردم را بخنداند. به طور کل فیلمسازی حرفه جدی است حتی اگر در قالب طنز باشد.
* این مجموعه نشان داد تلویزیون اگر بخواهد می تواند کار خوب هم بسازد. به نظر شما رسانه ملی چطور می تواند سطح کیفی سریال سازی را ارتقا دهد؟
- بدون آزمون و خطا هیچ کار خوبی ساخته نخواهد شد. اگر این مساله در تلویزیون و سینما پذیرفته نشود شاهد رکود و مرگ آثار نمایشی خواهیم بود. کما اینکه ممکن است به همین خاطر سریال های تلویزیون تکراری شده باشد و معمولا مخاطب از اول می داند پایان سریال چگونه است و شخصیت ها را بعد از دیدن دو قسمت کاملا می شناسد و سرنوشت شان را حدس می زند.
* محدودیت زمان یکی از عوامل اصلی آسیب زدن به کارهای نمایشی در چندسال اخیر بود. شما چقدر با این مساله روبه رو بودید؟
- ابتدا برای ما هم محدودیت زمان وجود داشت چون «چرخ فلک» را قبل از عید شروع کردیم و قرار بود به ماه رمضان برسانیم. همین باعث شد دو تیم همزمان کار کنند تا این مجموعه سر وقت خود را به آنتن برساند. با اینکه توانستیم با برنامه پیش برویم ولی کار ما در باکس رمضان قرار نگرفت و این مجموعه به خاطر پخش آثارآدم های با نفوذ دیگر کنار گذاشته شد.
این موضوع فرصتی داد تا با فراغ بیشتری بتوانیم کار را ادامه دهیم. هر چند که اگر ماه رمضان پخش می شد مخاطب بیشتری داشتیم. ضمن اینکه سریال سازی در نوع اپیزودیک واقعا راحت نیست چون هر اپیزود به تنهایی یک فیلم سینمایی است و لوکیشن ها، آدم ها، لباس ها و قراردادهای متعددی را می طلبد. این برای ما که می خواستیم یک سنگ بزرگ برداریم آزاردهنده بود اما تلاش کردیم با همت همه کار را به نتیجه برسانیم.
* بعد از «چرخ فلک» تفاوت تجربه کار سینمایی با تلویزیونی را در چه می بینید؟
- سینما در عین حال که نسبت به تلویزیون مخاطبان کمتری دارد ولی جدی تر است چون به وجه هنری فیلم بیشتر توجه می شود تا سرگرمی. تماشاگر پول می دهد فیلم مورد نظرش را در سالن تاریک و موقعیت خاص ببیند به همین خاطر از اثر روی پرده انتظار بیشتری دارد و فیلمساز موظف است این توقع را برآورده کند. در تلویزیون مخاطب فراغ بال بیشتری دارد و همراه با روزمرگی، بخشی از زندگی اش را به اثر نمایشی اختصاص می دهد و جنبه های سرگرم کننده به بخش معنایی سریال پیشی می گیرد.
* فعالیت های سینمایی تان کجا متوقف شد و بعد از این چگونه ادامه دارد؟
- «آناهیتا» آخرین فیلمی بود که سال ۸۸ کار کردم. بعد از آن یک مستند داستانی با نام «سنت استپانوس» برای جشنواره کیش ساختم. فیلمنامه «ذوالقرنین» هم بود که ماجرای پیچیده ای دارد و ۱۰ سال فکر ما را درگیر خود کرد الان هم منتظرم تا روزی شرایط ویژه برای تولید آن فراهم شود تا آن را بسازم.
در این مدت فیلمنامه «سوته زار» را آماده کردم و کار دیگری به نام «رزق موعود» را در قالب اجتماعی نوشتم که نگاهی کاملا امروزی دارد و درصددم بتوانم این پروژه را به تولید برسانم.
* در پایان با وقفهای که در فیلمسازی سینمایی تان افتاد شرایط امروز را چطور می بینید؟
- در حال حاضر سینما فضای ویژه ای دارد. فیلمسازان مولفی که می خواهند در هر شرایطی ایده ها و سلایق خود را نگه دارند باید بیشتر تلاش کنند. من هم سعی می کنم در هر شرایطی فیلم خودم را بسازم. فیلمسازی کار بسیار دشواری است. امروزه امکانات دیجیتال و فضای کلی حاکم بر سینما باعث شده همه به راحتی فیلم بسازند من هم اگر بخواهم می توانم سالی ۲ فیلم دمدستی آماده کنم اما اگر تعریف فیلمسازی این باشد که همه مردم دنیا می توانند فیلمساز شوند.
به اعتقاد من یک اثر نمایشی واقعی باید بتواند باعث تغییر و تحول در ناخودآگاه مخاطب شود. تنها تعهد فیلمساز پالایش فضای روحی مخاطب است و در غیر این صورت همه می توانند فیلمساز شوند. این جنبه از نمایش است که شکسپیر را ماندگار و در وادی ادبیات مولوی را جاودانه میکند.