به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ چهارمین مراسم سالانه آکادمی سمندریان، شامگاه جمعه، دوم مهر با حضور جمعی از هنرمندان برگزار شد. ابراهیم حقیقی در سخنان کوتاهی با خواندن این بیت که «یاد بعضی نفرات روشنم میدارد»، یاد و خاطره حمید سمندریان و هما روستا را گرامی داشت و بهمن فرمانآرا نیز با لحنی طنزآمیز درباره علی رفیعی گفت: هزار سال است با هم دوستیم. علی هنرمندی بسیار شایسته است.
این فیلمساز اضافه کرد: «معمولا به دلایل شخصی در این جشنها شرکت نمیکنم، اما وقتی گفتند در این برنامه بزرگداشت علی رفیعی برگزار میشود، باافتخار حاضر شدم».
رفیعی نیز بعد از دریافت تندیس با اشاره به آشناییاش با حمید سمندریان در اواسط دهه ٥٠ گفت: «وقتی در آن زمان به ایران آمدم، با اولین و بهترین دوست دوران هنریام که همیشه یارم بود آشنا شدم. همیشه از دوستی با سمندریان به خود بالیدم و به حضور او دلگرم بودم».
او ادامه داد: «تنها یکبار و در یک اثر نمایشی توانستم بهعنوان طراح صحنه، افتخار همکاری با او را داشته باشم. البته قرار بود در نمایش «گالیله» که هرگز اجرا نشد هم، با او همکاری کنم که نشد. امشب به یاد او و «هما»ی همیشه عزیز این هدیه زیبا و ارزشمند را دریافت میکنم و در باقیمانده زندگیام هرگز این شب را فراموش نخواهم کرد».
در این برنامه همچنین لوح تقدیری از سوی آکادمی سمندریان به امیررضا کوهستانی، دیگر هنرمند جوان تئاتر، بهدلیل فعالیت مستمرش در حوزه بینالملل اهدا شد.
احترام برومند، بهناز جعفری، لیلی رشیدی، محمد رحمانیان، یغما گلرویی، مریم معترف، حمید پورآذری، علیاصغر دشتی، رویا تیموریان، محمدعلی سجادی، همایون غنیزاده، ستاره پسیانی، سعید ذهنی، بابک چمنآرا و رضا مولایی از جمله چهرههای حاضر در این مراسم بودند.
مراسم سالانه آکادمی سمندریان پیش از این اردیبهشتماه در ماه تولد این هنرمند برگزار میشد، اما امسال بهدلیل پارهای از مشکلات، این مراسم در آستانه سالروز تولد و درگذشت هما روستا، دیگر هنرمند تئاتر و همسر سمندریان، شامگاه دوم مهر برپا شد.
احوال پرسی
جایزه آکادمی سمندریان انگیزهای میشود که سراغ علی رفیعی برویم و از حالوروزش بپرسیم. از هنرمند میدانهای وسیع و میزانسنها و فضاهای گسترده زیباشناسی و مفهومی میپرسیم این روزهایش را چه میکند و برای کار تازهاش برنامهای دارد یا خیر؟ اما پاسخش با اندوه همراه میشود و میگوید: فعلا با محدودیتهای متعددی از بابت شروع کار تئاتر مواجه هستم که منشأ آن، پولی است که قرار بوده تالار وحدت بابت ٢٥٠ میلیون تومانی که شرکت تیکت برای فروش بلیت پرداخت کرده، به ما بپردازد. برخلاف قرار قبلی این پول را به ما نمیپردازند و در حقیقت تالار وحدت مسئول این پرداختنشدن نیست بلکه معاونت هنری وزارت ارشاد است که از پرداخت این مبلغ هنوز هم دارد بیدلیل طفره میرود. همین خودش ترمز بسیار بزرگی برای شروع مجدد تئاتر است.
او چنین رفتاری را از معاون هنری که متولی هنر یک مملکت است بعید میداند؛ حتی فکر اینکه یک بار دیگر بخواهد در تالار وحدت کار کند آزارش میدهد مادامیکه این مدیریت حاضر در آنجا باشد از چنین تصمیمی هم پرهیز میکند و اصلا فکرش هم به ذهن دکتر علی رفیعی خطور نخواهد کرد.
از آنجا که این کارگردان باید برای کار بعدیاش از تالار وحدت چشم بپوشد با اختلاف ٥٥٠ تا ٦٠٠ صندلی، سالن ایرانشهر را مناسب میداند. به نظرش برخلاف مدیریت معاونت هنری، مدیریت تالار ایرانشهر از او بسیار استقبال کرده و شرایط دعوت را طوری پیش برده که در نهایت همه چیز به نفع این کارگردان و گروهش باشد. گروه از هماکنون میتواند تمرینهایش را شروع کند و از فرودین ٩٦ هم به مدت سه ماه سالنی را در اختیارش میگذارند که بتواند هزینههای گروه را جبران کند. او تأکید میکند مدیریت ایرانشهر با صمیمیت و گرمی از او دعوت کرده و خواهان اجرای اثری در ایرانشهر در سال آینده است. او از رجبیمعمار و حسین پارسایی، مدیران ایرانشهر، نام میبرد که پیگیریهایشان بسیار دلگرمکننده است برای اینکه هنرمندی مشتاقانهتر دل به تئاتر بدهد آن هم در شرایطی که برخی از متولیان فرهنگ و هنر کشور به دنبال اهداف شخصی خودشان هستند تا اینکه دلسوز فضای فرهنگی باشند و بخواهند آثار درخور تأملی به روی صحنه بیاورند.
دکتر رفیعی بهناچار باید از متنی که برای تالار وحدت در نظر گرفته چشم بپوشد و به سراغ متنی برود که از تعداد بازیگران محدودتری برخوردار باشد برای اینکه بتواند بهجای یک سالن ٧٠٠ نفری در یک سالن ٢٠٠ نفری از عهده هزینه و دستمزدهای منصفانه هنرمندان گروه بربیایند.
او این روزها به دلیل دوربودن زمان اجرای کار بعدیاش، فرصت را مناسب دیده برای اینکه فیلمنامه سالتو را بازنگری و بازنویسی کند و آن را با آخرین تغییرات لازم بهزودی در اختیار تهیهکنندهای قرار دهد، که پیشازاین برای این منظور صحبتهایی انجام دادهاند.
رفیعی برای تالار وحدت نمایشنامه سربازها اثر لنتس، نمایشنامهنویس قرن هفدهم آلمانی را در نظر گرفته بود که این متن را خودش از فرانسه به فارسی برگردانده است. این کار ٢٠ تا ٢٢ بازیگر میخواهد و کار بسیار دشواری است به لحاظ اجرای میزانسن و همچنین به لحاظ فهم متن و هم به لحاظ ارکستراسیون که فعلا از انجامش به دلیل این نگاههای بازدارنده معاونت هنری چشمپوشی کرده است.
همچنین او در نظر دارد نمایش «یک روز خاطرهانگیز از دانشمند بزرگ وو» را که متنی از نمایشهای کلاسیک چینی است، برای یک بار دیگر اجرا کند چون به نظرش اجرای قبلیاش در اسفندماه ٨٦ به دلیل برخورد با آخر سال با ناکامی مواجه شد و هماکنون این کارگردان میخواهد با بازنگری در شیوه اجرائی و بازیگری با یک تیم تازهتر آن را دوباره به صحنه بیاورد و اگر هم یکی، دو نفر از بازیگران از تیم گذشته همراه این گروه باشند، با نقشهای متفاوتی در اجرای اخیر حضور خواهند داشت. درهرحال چون این متن هشت یا ٩ بازیگر میخواهد برای یک سالن کوچکتر از تالار وحدت مناسبت بیشتری دارد و این بار با نگاه تازهای به صحنه خواهد آمد.
دکتر رفیعی میداند که در این بازی برخی افراد خواستهاند سودجویی کنند و نخواستهاند پیگیر چنین سودجویی کلانی باشند و دلش هم نمیخواهد که برای ٢٥٠ میلیون وکیل بگیرد و از معاونت هنری شکایت کند چون در شأن خودش نمیبیند که به خاطر این پول متولی هنر کشور را زیر سؤال ببرد و دلش میخواهد مادامیکه زنده است از این سودجویی در هر جایی نام ببرد و درواقع دلش میخواهد که اگر اینها یک جو احساس و عذاب وجدان دارند و دلشان نمیخواهد جفایی به اهل هنر کنند خودشان کلاهشان را قاضی کنند و این حق طبیعی و مسلم یک گروه تئاتری را به ایشان برگردانند وگرنه در این بازی بیقاعده که نمیشود چنین ماجرایی را پیگیری کرد مگر خودشان دلسوز باشند و حق را ناحق نکنند. او تأکید میکند اینها تئاتر و اصلا هنر را نمیخواهند؛ وگرنه بهدروغ نمیگفتند که هنر میخواهیم اما در حق هنرمندانش جفا بکنند.