شناسهٔ خبر: 46437 - سرویس دیگر رسانه ها

آنتیک‌های وسوسه‌آمیز یک شهر زیارتی

 کلکسیونر مشتق فرانسوی در دوره قاجار چرا به قم سفر کرد؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شهروند؛ پرستو رحیمی در یادداشتی به این پرسش پاسخ گفت: «موقعی که به شهر قم وارد شدیم شب بود و نمی‌توانستیم شهر را تماشا کنیم. پس از عبور از چند کوچه به کاروانسرای بزرگی رسیدیم. قسمت عمده شهر در طرف چپ ما واقع شده و چراغ‌ها در مناره بلند مقبره مانند ستارگان در فضا درخشان بود». تاکنون اندیشیده‌اید ایران و مناطق گوناگون آن به ویژه شهرهای مذهبی، برای یک غیر ایرانی در ابتدای ورود چگونه می‌تواند باشد؟ چنین میهمانی، نخستین ویژگی‌های آن شهرها را چه چیز برمی‌شمارد؟ «بامداد که چشم گشودیم و از تختخواب بزیر آمدیم نظرمان به مقبره باشکوه حضرت فاطمه [معصومه (س)] افتاد که گنبد طلایی و مناره‌های آبی رنگ آن ابهت و جلوه خاصی داشت. سردر مقبره و حواشی آن با کاشی‌های نفیسی زینت یافته و در اطراف مقبره هم باغ‌های زیادی دیده می‌شد که رنگ سبز اشجار با رنگ کاشی‌ها مخلوط شده و تابلوی زیبایی را تشکیل می‌داد». این سطرها، توصیف حرم حضرت معصومه (س) را از دید یک سیاح فرانسوی در دوره قاجار بیان می‌کند.
هانری رنه دالمانی، سیاح پرآوازه فرانسوی به علت علاقه فراوان به اشیای عتیقه مسافرت‌هایی فراوان به کشورهای مشرق‌زمین انجام داد. او در سفرهای خود برای دست‌یابی به آرزویش در تهیه کلکسیونی از اشیای عتیقه، آثار فراوان هنری همچون قالی، منسوجات زربافت و دیگر آثار قدیمی فلزی را گرد می‌آورد. او سرانجام همه گنجینه گردآوری‌شده را با خود به فرانسه برد و مجموعه‌ای بزرگ از این وسایل قیمتی پدید آورد. این کلکسیون گویا اکنون نیز یکی از مجموعه‌های مهم و نام‌دار تاریخی شهر پاریس به شمار می‌آید و بازماندگان او آن را به دقت نگه داشته‌اند تا دوستداران فرهنگ و تاریخ همچنان از تماشای آن بهره‌مند شوند. این سیاح فرانسوی دو بار به ایران سفر کرد. او نخستین بار در سال ١٨٩٩ میلادی برابر با ١٢٦٧ خورشیدی با یک فرانسوی به نام «سزاری» که در آن زمان در استخدام گمرک ایران بود، به خراسان رفت و شهرهای مشهد، نیشابور و قوچان را دید. دالمانی در این سفر همچنین در آثار تاریخی پیرامون قوچان کاوش کرد. سفر دیگر وی به سال ١٩٠٧ میلادی برابر با ١٢٨٥ خورشیدی انجام گرفت. او در گیرودار جنبش مشروطیت ایران مشروطه به ویژه هم‌زمان با تاج‌گذاری محمدعلی شاه قاجار به ایران وارد شد. دالمانی در این سفر، مجوز حفاری در ایران را به همراه داشت که از وزارت فرهنگ فرانسه گرفته بود. این جهانگرد دوستدار تاریخ و فرهنگ مشرق‌زمین، در سفر دوم خویش افزون بر حفاری، به پیشنهاد سزاری، کتابی درباره اوضاع و احوال اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران نگاشت. دالمانی در سفرنامه‌اش، آگاهی‌های دربرگیرنده شیوه زندگی مردم، آداب و رسوم و نیز اوضاع زراعتی ایران در دوران قاجاریه ارایه می‌دهد. سفرنامه دالمانی در سال ١٣٣٣ خورشیدی توسط صنعتی‏‌زاده کرمانی از اروپا به ایران آورده شد. ابراهیم رمضانی مدیر کتاب‌فروشی ابن‏ سینا آن را خرید و برای ترجمه به علی‌محمد فره‌وشی، متخلص به مترجم همایون واگذارد. او نیز پس از دو سال سفرنامه رنه دالمانی را به فارسی برگرداند. با گذر شتابان این سیاح فرانسوی از شهر قم همراه می‌شویم.
 

گنبد طلایی
نخستین پدیده‌ای که نگاه جهانگرد فرانسوی را در شهر قم به خود کشاند، حرم حضرت معصومه (س) و متعلقات آن بود. وی درباره اشتیاق‌اش به تماشای گنبد طلایی بارگاه می‌نویسد «پس از صرف صبحانه از کاروانسرا بیرون آمدیم تا در شهر گردش کنیم و بسی مایل بودیم که زوار را در مقبره در حال زیارت و عبادت ببینیم ولی این کار برای ما امکانپذیر نبود». او سپس تاکید می‌کند به دلیل بی‌علاقگی مسلمانان به ورود کافران به مکان‌های مقدس مذهبی‌شان، از این کار منع شده است و البته از این مساله افسوس خود را بیان می‌دارد. او دورادور مقبره را دیده، چنین توصیف می‌کند «در بالای گنبد طلایی مقبره میله‌ای که دارای چند گلوله طلائیست قرار دارد. حواشی درها با کاشی‌های آبی تیره‌رنگ زینت یافته است. مناره‌های کم‌ارتفاع از کاشی‌های سفید و آبی که به شکل شطرنجی و به طور قرینه به کار رفته پوشیده شده است. در پایین مقبره باغ مشجریست که منزلگاه متولیان مقبره است».
 

تسبیح‌های گلی
بازارهای شلوغ و پرازدحام پیرامون حرم، پس از دیدن حرم توجه وی را به خود می‌کشانند « بازار قم هم مانند سایر شهرها پرجمعیت است، سواران و ساربانان پیوسته با صدای بلند به مردم خبردار می‌گویند، کسبه و مشتریان با هم سرگرم گفتگو می‌باشند و برای چند شاهی چانه می‌زنند. سپس به تماشای دکان‌هایی پرداختیم که در آنها مهر و تسبیح گلی می‌فروختند. زوار مقداری از آنها را می‌خریدند تا در مراجعت برای دوستان و آشنایان و اقوام خود به عنوان همراه ببرند. چون ما از دست زدن به این اشیاء که برای عبادت به کار می‌روند ممنوع بودیم بختیاری‌ها را وادار کردیم که مقداری از آنها را برای ما خریداری نمایند». شگفتی دالمانی از مهره‌های تسبیح گلی و خرید آنها به واسطه بختیاری‌ها، رخدادی جالب برای او به شمار می‌آمده است. قبرستان گسترده پیرامون حرم، مکانی دیگر است که وی را به مشاهده دقیق و توصیف آن می‌کشاند.
 

اختلاف طبقاتی در قبرستان!
«پس از خرید این اشیاء به قبرستان‌ بزرگی رسیدیم که در مجاورت مقبره واقع بود، در اینجا مانند اروپا در اطراف قبرستان دکان‌هایی دیده می‌شد که قبرکنان و سنگ‌تراشان در آنها منزل داشتند. اینها همه به خرج اموات زندگانی می‌کنند و عایدات خوبی دارند زیرا که از تمام ولایات و ایالات اموات را به این شهر می‌آورند تا در جوار مقبره دفن کنند. در این قبرستان هم آثار ثروت و فقر دیده می‌شود یعنی در بالای قبر مردگان ثروتمند، گنبدهای کوچک و بزرگ و چهار طاقی‌ها ساخته شده است در صورتی که در روی قبر فقرا جز چند آجر نیم‌پخته چیز دیگری دیده نمی‌شود». دالمانی به بنایی دیگر نیز در این مکان اشاره دارد اما نامی از آن نمی‌برد «در گوشه‌ای از این قبرستان بنایی است که از شاهکارهای بسیار ممتاز و زیبا به شمار می‌رود ولی متاسفانه در شرف خرابی است و اگر تعمیر نشود مسلما پس از چندی گنبد آراسته آن با کاشی‌های نفیس طلایی رنگ از میان خواهد رفت.‌ مقبره حضرت فاطمه [س] هم دارای دیوارهای زیبا و مناره‌های باشکوه و گنبد طلایی بسیار مجللی است».
 

قم با غم و غم به قم قرین است
آنچه بیش از هرچیز هانری رنه را به خود مشغول می‌دارد، آرامگاه‌ها و گورستان‌های شهر قم است. این‌ها میهمان فرانسوی ایران عصر قاجار را به این نتیجه می‌رساند که قم به واسطه قبرستان‌هایش شهری حزن‌آلود و اندوهگین است «به طورکلی شهر قم به واسطه قبرستان‌های وسیع متعدد بسیار حزن‌آور است. بهای اراضی قبرستان هم برحسب آنکه نزدیک‌تر یا دورتر از مقبره باشد متفاوت است. هر قبری را حداقل ٦ قران و حداکثر ١٠٠ تومان خریداری می‌کنند. در دکان‌های سمساری انواع لباس ماتم به فروش می‌رسد و چهارپاداران هم برای نقل اموات به قم پول زیادی از بستگان مرده می‌گیرند».
 

شهری با خارستان سرخ!
دالمانی قم را از نظر جغرافیایی و ارتباطی، شهری خوب حتی بهتر از تهران می‌داند « شهر قم دارای موقعیت خاصی است که از هر حیث بهتر از تهران است این شهر در کنار رود اناربار واقع شده، پلی که بر روی رودخانه زده‌اند دارای ٩ طاق است. از روی پل رودخانه عبور کردیم و نظری به رودخانه انداختیم که آب کمی در آن جریان داشت و دباغان مشغول شستن چرم بودند. این شهر باغ‌های زیادی دارد که درختان آنها اغلب انار یا توت است.‌ چون از بیرون به این باغ نظری انداختیم خیابان‌هایی را دیدیم که باغ را به قسمت‌هایی تقسیم کرده و درختان گل سرخ خارستان نفوذناپذیری را تشکیل داده بود». او سپس تاریخ قم را نیز شرح داده، اهمیت آن شهر را از توجه فتحعلی شاه قاجار به مقبره حضرت معصومه (س) و تعمیر آن برگرفته می‌داند « فتحعلی شاه نذر کرده بود اگر به سلطنت برسد مقبره را به طور شایسته‌ای تعمیر نماید و از این‌رو، درون مقبره را صفحات مس مطلا گذارد ... و مدرسه‌ای هم در جنب آن ساخت که گنجایش یکصد نفر طلبه علوم دینیه را داشت ... به علاوه یک مریض‌خانه و مهمان‌خانه هم در این شهر ساخت».
 

آفتابه عتیقه‌
سیاح فرانسوی که به اشیای عتیقه دل‌باخته بوده، یکی از انگیزه‌های سفرش را به قم اینگونه بیان می‌دارد که در این شهر چنین اشیا را می‌تواند بیابد «شنیده بودیم در قم اشیاء آنتیک زیاد پیدا می‌شود. یک ارمنی تلگرافچی ما را به دفتر خود برد و یک تکه از آفتابه شکسته‌ای را به ما نشان داد و گفت چند روز دیگر بقیه آن را هم برای شما فراهم خواهم کرد. ما گفتیم آن را تکمیل نماید تا در موقع مراجعت از اصفهان آن را خریداری کنیم».
 

شهر دارالامان
به نظر می‌رسد هانری رنه دالمانی، گاه نتیجه‌گیری‌هایی شتاب‌زده درباره ایرانیان دارد. او در کنار اشاره به برخی رسوم یا ویژگی‌های ظاهری شهر، نظرهایی هم بیان داشته که شتاب‌زده به نظر می‌آیند «عده زیادی از سادات در این شهر اقامت دارند. این شهر را معمولا دارالامان می‌گویند ولی این کلمه نسبت به عیسویان یا پیروان سایر مذاهب صدق نمی‌کند بلکه فقط دارالامان ... [کسانی است که] در زیر دیواره‌های مقبره پناهنده می‌گردند». او باز در جایی دیگر به بی‌مسئولیتی ایرانیان در امور اجتماعی اشاره دارد «پس از عبور از دروازه بلندی به محلات خارج شهر وارد شدیم که همه خراب و حزن‌انگیز بود، در میان جاده حفره‌های عمیقی دیده می‌شد که خاک آنها را برای ساختن بناهای تازه یا قوت دادن به مزارع برده و موجبات زحمت عابرین را فراهم نموده بودند.‌ به طورکلی در ایران هر کس به فکر سود شخصی است و قانونی در کار نیست. تمام افراد در هرج‌ومرجی زندگانی می‌کنند و فکر تعمیر جاده و تاسیس ابنیه عام‌المنفعه از خاطر ایرانیان عبور نمی‌کند».

منبع: شهروند