به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مراسمهای عزاداری در محرم یکی از سنتهای مورد توجه شاهان قاجار بهشمار میرفت و آنها از این فرصت برای نشان داد پایبندی خود به شرع و ارادتشان به اهل بیت(ع) استفاده میکردند. دوران قاجار سرآغاز ظهور شیوههای نوینی در مراسم عزاداری محرم و عاشورا بود، چرا که از این تاریخ نوع جدیدی از عزاداری به نام «شبیهخوانی» به مراسم اضافه میشود، بر این اساس در عزاداری به برپایی مراسمی برای بازسازی حادثه عاشورا میپرداختند و عدهای مانند تئاترهای امروزی نقش افراد را بازی میکردند البته این نوع عزاداری شعرهای خاص خود را داشت و این گونه عزاداری در دوره قاجاریه و فتحعلیشاه بیش از هر زمان دیگری رواج پیدا میکند.
شبیهخوانی بهویژه در دوره فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه با برپایی تکیه و ساختمانهایی که برای برقراری تعزیهخوانی تاسیس شده بودند رسم و رسوم و شیوه خاص خودش را پیدا کرد. در سال 1248 شمسی به دستور ناصرالدین شاه قاجار تکیه دولت با گنجایش 20 هزار تماشاگر ساخته شد. البته قبل از آن تکیه دیگری معروف به «تکیه عباس آباد» یا «تکیه حاج میرزا آغاسی» وجود داشته که تعزیههای دولتی در آن برگزار میشده است و لیدی شیل در خاطرات خود به آن اشاره میکند. در این گزارش نگاهی به خاطرات او در ماه محرم و برگزاری مراسم تعزیهخوانی خواهیم داشت.
تعزیهخوانی ایرانیان و شعائر مذهبی قدیمی انگلستان
لیدی شیل درباره عزاداری ماه محرم مینویسد: «ماه دسامبر امسال مصادف با ماه محرم، یعنی دوره ماتم و ندبه و زاری ایرانیها بود که با وجود محنتانگیز بودن، برای تمام طبقات مردم ایران ماه استراحت و سرگرمی محسوب میشد- در این ماه شیعیان مراسمی بهعنوان یادبود و ذکر مصیبت امام حسین (ع) و خانوادهاش در صحرای کربلا، برگزار میکنند. این واقعه به قدری ایرانیها را تحت تاثیر قرار داده است که جریان آن را به صورت یک برنامه نمایشی درآوردهاند و شبیه انجام شعائر مذهبی دوران گذشته در انگلستان و سایر جاها، در صحنه اجرا میکنند. در این واقعه، امام حسین (ع) پسر حضرت فاطمه (س) با زنان و بچههای خود به همراه هفتاد تن از یاران که اکثریت آنها از بستگانش بودند، در صحرای کربلا مورد حمله لشکریان تحت فرمان عبیدالله فرمانده قشون یزید (حکمران دمشق و دومین خلیفه از سلسله بنی امیه) قرار گرفت.»
او ادامه میدهد: «امام حسین (ع) چند روز با رشادت فراوان به دفاع برخاست ولی در آخر کار آب نهر فرات را به رویش بستند و تمام خانواده و یارانش را، چه بر اثر تشنگی و چه به علت جنگ هلاک نمودند. امام حسین (ع) نیز در پایان کار کشته شد و سر او بهوسیله شمر از بدن جدا گردید. باید صحنههایی را که برای یادآوری این واقعه ترتیب داده شده و حرکات ایرانیها را دید، تا بتوان وضع را کاملا تصور نمود: از هر گوشهای صدای مداوم ناله و زاری همراه با نثار نفرین و دشنام به مرتکبین این جنایت درباره نوه پیغمبر و خانواده او شنیده میشود.»
این بانوی انگلیسی مینویسد: «گاهی هیجان و احساسات مردم به جایی میرسد که ایفاکننده نقش شمر هدف ناسزای مردم قرار میگیرد و به زحمت میتواند خود را از شر نگاههای غضب آلود و مخصوصا ضربات مشت و لگد زنها در امان نگه دارد.»
حکایت «ایلچی فرنگ» و لباسهای عاریتی
لیدی شیل با اشاره به آیین 10 روزه عزاداری محرم میگوید: «این برنامه معمولا 10 روز ادامه دارد، که هر روز به مدت چند ساعت اجرا میشود. و باید با کمال شرمساری اعتراف کنم که صبر و حوصله و کنجکاوی من آنقدر نبود که بتوانم طاقت تماشای آن برنامهها را داشته باشم و تنها به مشاهده چند برنامه آن اکتفا نمودم.»
او ادامه میدهد: «یکی از برنامههای این 10 روز، نمایش «ایلچی فرنگ» است که بهعنوان سفیر خیالی یکی از کشورهای اروپایی (احتمالا یونان) در بارگاه یزید، به هنگامی که سر بریده امام حسین (ع) را به بارگاهش میبرند، حضور داشته و با دیدن این منظره نسبت به این کشتار وحشیانه اعتراض میکند و سرانجام در اثر هیمن بی مبالاتی، به افتخار شهادت نائل میگردد. معمولا اشتیاق فراوانی وجود دارد که مدل لباس این سفیر حتما به صورت اروپایی باشد و بالاتر از همه کجکلاه پرداری هم بر سر نهاده باشد.»
همسر وزیر مختار انگلیس درباره رسم قرض گرفتن لباسهای اروپاییان برای اجرای نمایش ایلچی فرنگ مینویسد: «چند سال پیش در سراب نمایندگانی به سراغ شوهرم آمدند تا لباس و کلاه او را برای استفاده ایلچی فرنگ قرض کنند. در تهران نیز اسبها و صندلیهای ما بهکرات برای استفاده در همین نوع برنامهها استفاده میشود: از اسبها برای نمایش تعزیه و از صندلیها برای نشستن مدعوین اروپایی.»
سالن تعزیه ویژگیهای یک سالن تئاتر جدید
لیدی شیل سالن تعزیه را اینگونه توصیف میکند: «به دستور صدراعظم، عمارت بزرگی که گنجایش چندین هزار نفر را دارد برای نمایش تعزیه بنا شده که تمام خصوصیات یک تئاتر جدید را دارا است ولی صحنه نمایش آن به جای آنکه در جلو ساختمان باشد، به صورت یک سکوی بلند در وسط قرار گرفته و بدون واسطه پرده از همه طرف برای تماشاگران قابل دیدن است در اطراف صحنه دو ردیف جایگاه ویژه نیز ساختهاند.»
او درباره دعوت از نمایندگان خارجی برای شرکت در تعزیه مینویسد: «از سفرای خارجی معمولا بهوسیله صدراعظم دعوت میشود که در مراسم اجرای تعزیه شرکت نمایندو غالبا من نیز جز مدعوین این برنامهها بودم- البته باید دانست که امتناع از پذیرش این دعوت دلیل بینزاکتی است. در موقع ورود به این محل، مرا به لژ مخصوصی هدایت میکردند که قبل از آن اطاق کوچکی به نام «کفشکن» بود و میبایستی در آنجا کفشهای خود را از پا دربیاوریم. جلو جایگاه ما بهوسیله یک قطعه فرش ضخیم به دقت پوشانده شده و در روی آن سوراخهایی تعبیه گردیده بود که بتوانیم صحنه را مشاهده کنیم و در ضمن از دید تماشاگران کاملا محفوظ باشیم.»
جایگاه شاه قاجار در سالن تعزیه
مری شیل با اشاره به جایگاه شاه قاجار در سالن تعزیه میگوید: «جایگاه مخصوص شاه در بالا و روبهروی صحنه قرار داشت و در سمت راست آن ابتدا جایگاه عموهای شاه و صدراعظم و پس از آن به ترتیب محل نشستن وزیر مختار انگلیس و وزیر مختار روسیه و دیگران بود. در سمت چپ نیز جایگاه مادر شاه، زنها شاه، همسر صدراعظم، من و همسر وزیر مختار روسیه قرار داشت. در اثنای نمایش با پذیرایی مستمر بهوسیله چای و قهوه و قلیان (برای کسانی که به آن عادت داشتند) رفع خستگی تماشاگران میشد.»
او ادامه میدهد: «تمام محوطه پر از جمعیت میشد که تعداد آنها به چندین هزار نفر میرسید. قسمتی از محل تماشاچیان به زنها اختصاص داشت که اغلب آنان از طبقات پایین اجتماع محسوب میشدند. و آنها درحالیکه خود را کاملا در چادر پیچیده بودند، در روی زمین مینشستند.»
توصیف نمایش 10 روزه تعزیه از زبان بانوی انگلیسی
او ادامه میدهد: «تمام سعی و کوشش لازم به کار رفته بود تا هرچه ممکن است این نمایش طبیعیتر باشد. چون توصیف تمام برنامههای این نمایش غمانگیز 10 روزه، ملالتآور خواهد بود لذا مختصری از آنها را خواهم آورد: لباس امام حسین (ع) و خانواده و یارانش به صورت همان دوران تهیه شده بود و آنها را ابتدا، در حالیکه عازم سفر به کوفه بودند به نمایش درآوردند. برای تجسم این مسافرت، شترها و اسبهای زره پوشیده را با کجاوه در اطراف صحنه حرکت میدادند و در همان حال صدای طبل و شیپور از دور و نزدیک شنیده میشد. پس از مدتی لشکریان یزید پدیدار شدند، فرمانده آنها نطقی کرد و امام حسین (ع) در حال نوحه خواندن برای جنگ به سراغش رفت و چندی بعد در حالی که خودش و اسبش پوشیده از تیرهای چوبی بودند، به وسط صحنه بازگشت.»
لیدی شیل در بیان برخی مطالب دچار اشتباه شدهاست؛ برای مثال از به میدان نبرد رفتن حضرت علی اصغر، طفل 6 ماهه امام حسین (ع) و یا به شهادت رسیدن حضرت رقیه دختر امام در روز عاشورا سخن گفته که صحت ندارد: «بعد، آب نهر فرات به روی آنها بسته شد و به دنبال آن نوحهسرایی شدت یافت. پس از چندی شمر خشمآلود و سوارنش، زره پوشیده و سوار بر اسب جلو آمدند. شمر نطقی کرد و امام حسین در حالی که از مصیبت خانواده خود اندوهگین بود با وقار به آن جواب داد. سپس پسران امام حسین (ع)- حضرت علی اکبر و علی اصغر ـ برای جنگ از صحنه خارج شدند و پس از مدتی جسد آنها را به داخل آوردند.
و بالاخره، کشته شدن سکینه و رقیه دختران کوچک امام حسین، و سر و صدای گریه و ناله جمعیت را به اوج رساند، تا آنکه جبرائیل از آسمان به زمین آمد و به همراه سایر فرشتگان همراهش ـ که دارای بالهای پرزرق و برق بودند ـ از این عمل شنیع درباره اولاد پیغمبر اظهار تنفر کردند. پادشاه اجنه نیز به همراه لشکریان خود در صحنه حاضر شدند و پس از آنها سه پیغمبر- موسی، عیس و محمد (ص)- از این مصیبت بزرگ اندوهگین شدند و بالاخره در پایان برناه، شمر کار خودش را در میان اوج خشم و اندوه حاضران به انجام رساند و فردای آن روز (روز آخر تعزیه) آیین به خاکسپاری امام حسین (ع) و خانوادهاش در کربلا انجام گرفت.»
او در پایان از بازیگران تعزیه سخن میگوید: «در این برنامهها معمولا گفتار و نوحهخوانی از حرکت و عملیات بیشتر است. حسین (ع) به صورت یک شخصیت آرام وخونسرد و باوقار مجسم شده و رُل سکینه را که دختری 12 ساله بود، یک پسر کوچک اجرا مینمود که واقعا شایستگی فراوانی داشت. شخصیت شمر در قالب یک میرغضب سنگدل و بیرحم به صورتی بسیار عالی اجرا میشد.»