به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛ با انتشار کتاب تفکر و سواد رسانهای «مقطع دهم متوسطه،» بحث و انتقادهایی که بر سر انتشار کتاب در میان متخصصان ارتباطات و اساتید این رشته در گرفت، انتقاداتی که دفتر تالیف کتابهای درسی و تیم تالیفکننده این کتاب را نشانه گرفته بود، همین شد که برخی اساتید ارتباطات و مسوولان این دفتر تصمیم گرفتند با برگزاری نشستهایی به بررسی این کتاب و به صورت مستقیم به سوال و جواب در مورد این درس بپردازند. روز گذشته یکی از این مجموعه نشستها با عنوان «بررسی محتوای کتاب تفکر و سواد رسانهای برای پایه دهم» به میزبانی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و همکاری خبرگزاری شفقنا برگزار شد؛ نشستی که در آن مدیرکل دفتر تالیف کتابهای ابتدایی و متوسطه نظری آموزش و پرورش هم حضور داشت تا توضیحاتی در خصوص این عنوان جدید درسی ارایه دهد. رییس هیاتمدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در مورد لزوم برگزاری این نشست، از لزوم شکلگیری گفتوگو میان بخشهای مختلف سخن گفت: «در ایران گفتوگو انجام نمیشود یا به سختی انجام میشود، هر کسی و هر بخشی به درون خودش تبعید شده است در حالی که اگر افقها را به روی هم باز کنیم از نتایج آن همه میتوانیم استفاده کنیم برای همین است که یک نهاد دانشگاهی، یک رسانه و یک بخش از دستگاه اجرایی در اینجا جمع شدهاند تا در مورد این موضوع صحبت کنند.» به گفته هادی خانیکی برای اساتید حوزه ارتباطات و رسانه، انتشار کتابی با موضوع سواد رسانهای یک نقطه قوت است و میتواند تاثیرگذاری بسیاری داشته باشد: «این کتاب تا جایی که میدانم حدود 800 هزار دانشآموز را تحت پوشش قرار میدهد، این تعداد، از میزان تیراژ مطبوعات کشور بیشتر است و به همین میزان مخاطب بیشتری دارد.» او ضمن تشکر از آموزش و پرورش برای پی بردن به اهمیت توجه به موضوع رسانهها و مخاطبان به دغدغههایی اشاره کرد که با چاپ این کتاب ایجاد شده است: «یکی از دغدغههای مهم این است که این نوع پرداختن به سواد رسانهای آن را دچار عوامزدگی بکند. وقتی این موضوع در کتاب درسی مطرح میشود این سوال را پیش میآورد که آیا با طرح این بحث به سراغ رسانهشناسی میرویم یا رسانههراسی؟» در آغاز بحث مدیرکل دفتر تالیف کتابهای ابتدایی و متوسطه نظری آموزش و پرورش فرصت پیدا کرد تا در خصوص کلیات تالیف کتاب تفکر و سواد رسانهای توضیحاتی دهد. محمود امانی طهرانی گفت: «در پایه دهم و یازدهم سه درس هست که مدارس براساس تصمیم خود از میان آنها دو درس را انتخاب میکنند و در طول این دو سال به دانشآموزان ارایه میدهند. این سه درس شامل تفکر و سواد رسانهای، هنر و کارگاه کارآفرینی است و در واقع هنوز آماری نداریم که میزان توزیع این درسها در مدارس کشور چگونه بوده است.» امانی در خصوص انتقاداتی که به نحوه انتخاب تیم مولف این کتاب شده بود، پاسخ داد: «گروه ما سابقه خوبی در مورد تالیف کتابهای میان رشتهای داشت اما گاهی کارهای جدید تحت تاثیر جو قرار میگیرند. آموزش و پرورش به موضوعات به چشم امواج سیاسی نگاه نمیکند، این کتاب هم سیاسی نیست. در شروع کار برای انتخاب مدیر با شناختی که از گروه «تفکر و سبک زندگی» داشتم حس کردم به دلیل داشتن تجربه تولید کتاب مسالهمحور و احاطه به موضوعات بینرشتهای مناسبترین انتخاب برای پیش بردن کارهستند و از خانم دکتر دانشور خواستم که مدیریت کار را عهدهدار شوند. ما برای مشورت به سراغ بسیاری از متخصصان ارتباطات که نظریهپرداز و صاحب کتاب بودند رفتیم و با آنها مصاحبه کردیم و بر همین اساس به جمعبندی رسیدیم.»
با وجود توضیحات امانی، انتقادات به نحوه تالیف این کتاب و البته نوع وارد کردن این درس به برنامه درسی همچنان مورد انتقاد است. حسینعلی افخمی، استاد ارتباطات و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه یکی از کارشناسانی بوده است که برای تالیف این کتاب مورد مصاحبه قرار گرفته اما رد چندانی از پیشنهاداتش در این کتاب نمیبیند، گفت: «این بحث آموزش در خصوص رسانهها در مدارس بحث جدیدی نیست، در سال 1356 کتابی با عنوان «رسانههای همگانی» چاپ شد و همان زمان آموزش و پرورش با دانشکده روزنامهنگاری قرارداد بست اما در دورانی از این موضوع غفلت شد و حالا دوباره به ضرورت این موضوع رسیدهایم اما اگر به صورت کلی بخواهم در مورد این کتاب نظر دهم باید بگویم که کتاب تفکر و سواد رسانهای تمسخر رسانهها است.» افخمی با اشاره به اینکه با تالیف این کتاب موافق نبوده است، اضافه کرد: «وقتی ما در کشورمان در مورد تیراژ رسانهها، اقتصاد رسانه و اینکه روزنامهها و خبرگزاریها منابع مالی خود را دقیقا چگونه فراهم میکنند و با چه نگاهی به تولید خبر میپردازند اطلاعات روشنی نداریم چگونه در مورد سواد رسانهای حرف میزنیم که کارش این است که از پشت صحنه کار رسانه بگوید. به علاوه مباحث مربوط به بررسی پیامها و شیوه انتقال پیام در غرب زمانی آغاز شد که خواستند از بچههای زیر 16 سال خود در برابر رسانه دفاع کنند و به آنها بیاموزند که چگونه با رسانه روبهرو شوند. این آموزش باید پیوستاری آغاز شود و از دبستان، باید در نظامی تدریس شود که در آن حرف زدن و سوال پرسیدن را آموزش میدهند نه اینکه تنها یک کتاب باشد در مقطع دهم.» این استاد ارتباطات با اشاره به اینکه نحوه استفاده از زبان یکی از موارد مورد توجه سواد رسانهای است، گفت: «در این کتاب اصطلاحات و واژههایی استفاده شده که من هم نمیفهمم منظور از آنها چیست با یک ترکیبات عجیبی برخورد میکنیم مثل «پیام همبرگری»، «مهندسان پیام» اینها به چه معناست؟ یک اصطلاح «تومور مصرف» در این کتاب هست که تن آدم را میلرزاند. سواد رسانهای به معنای رسانههراسی نیست، پی این موضوع را اشتباه نریزید چون با خواندن این کتاب هیچ دانشآموزی نیست که متمایل شود به سمت صنعت رسانه برود.»
یکی دیگر از حاضران این نشست دانشجوی دکترای ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم کتابهایی در حوزه سواد رسانهای بود که از ابتدا مخالفت خود را با انتشار یک کتاب درسی با عنوان سواد رسانهای اعلام کرد. امیر یزدیان توضیح داد: «آموزش سواد رسانهای نیازمند زمینهای است که ما نداریم، نیازمند وجود سیستم آموزشی نوین و امکانات سختافزاری و نرمافزاری است که اکثر مدارس ما فاقد آن هستند. نیازمند معلمانی است که تسهیلگری آموزشی بدانند و در این حوزه آموزش دیده باشند که ما این مورد را هم نداریم. از طرف دیگر نکته اصلی در سواد رسانهای مخاطب و نیازهای اوست. چگونه یک کتاب واحد بدون نیازسنجی از دانشآموزان و به صورت یکسان برای دانشآموزان تهرانی و مناطق دورافتاده منتشر شده است؟» یزدیان همچنین به این موضوع اشاره کرد که: «آموزش و پرورش هر کشوری متاثر از ایدئولوژی دولت حاکم است در صورتی که اساس سواد رسانهای بر نقد ایدئولوژی حاکم استوار است و برای همین در کشورهای دیگر نهادهای مختلف آموزش این موضوع را برعهده دارند.» او با انتقاد از ضعف این کتاب در ارایه تعریفهای روشن از مفاهیم همچون ارتباط، پیام، رسانه و مساله خودشناسی دانشآموزان اضافه کرد: «باید جلوی تولید آنچه دانشآموز را تبدیل میکند به موش آزمایشگاهی گرفت برای همین است که ما با نگاه بدبینانه به نقد این کتاب میپردازیم.»