به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پروین تترپور درباره علت استقبال ایرانیان از کتابهای روانشناسی عامهپسند با رویکرد مثبتاندیشی اظهار کرد: یکی از دلایل علت اقبال مردم به این کتابها این است الگویی که در این آثار ارایه میشود مردم را به سوی شادزیستن و شادی سوق میدهد این در حالی است که کتابهای روانشناسی تالیفی زبان امر و نهی با مخاطب دارند و همواره به دنبال تقسیمبندی بین خوبی و بدی و بهشت و جهنم هستند اما کتابهای غربی بدون جهتگیری خاصی و با زبان مناسب به دنبال این است به انسان امروزی که درگیر تنهایی و مشکلات روحی هستند نوعی حس شادی و آرامش بدهند به همین دلیل است که این کتابها جذابیت و کشش بیشتری برای مخاطبان دارند.
این مترجم آثار روانشناسی ادامه داد: ایدئولوژی مطلقی در این کتابها وجود ندارد و زبانشان نیز نصیحتگونه نیست اگر هم در کتاب ایدئولوژی وجود داشته باشد از آنجا که زبانش غیرمستقیم است مخاطب از محتوا دلزده نمیشود و احساس میکند که حق انتخاب دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این میزان استقبال از کتابهای روانشناسی عامهپسند در سایر کشورها مشاهده میشود گفت: در کشورهای دیگر هم با توجه به مشکلات روحی افراد و میزان بالای افسردگی همواره این کتابها در صدر فروش قرار دارد اما به صورت کلی با توجه به بالاتر بودن سرانه مطالعه در کشورهای غربی طبیعتاً این کتابها نیز بیشتر خوانده میشود و البته مخاطبان نیز قابلیت تشخیص محتوای خوب و بد را از یکدیگر در این کتابها دارند اما در کشور ما از یک طرف سرانه مطالعه پایین است و از سوی دیگر مخاطب آگاهی و تسلط کامل برای تشخیص محتوا از یکدیگر و کارآمدی آن را ندارد.
این مترجم آثار روانشناسی در بخش دیگری از سخنانش درباره غلبه آثار ترجمهای بر تالیفی توضیح داد: کتابهای ترجمهای زبان مناسبی را برای ارتباط با مخاطب انتخاب کردهاند اما ما در این زمینه مشکلات اساسی داریم در آموزههای مذهبی ما احادیث و روایات زیادی وجود دارد که میتواند به شاد زیستن افراد کمک کند اما ما حتی نتوانستیم همین آموزهها را با زبان جذاب و مخاطبپسند ارایه کنیم. از سوی دیگر برخی از آموزههای کتابهای ترجمهای با فرهنگ ارزشهای ما ناسازگار است و مترجمان مانند من گاهی مجبور میشوند در ارتباط با نویسندگان برخی از واژهها را تغییر دهند تا مفاهیم نامناسبی به مخاطب منتقل نشود.
تترپور ادامه داد: افراد میتوانند از کتابهای روانشناسی عامهپسند ترجمهای برداشتها و ذهنیتهای متفاوتی را داشته باشند و در واقع فضای بازی که این کتابها برای مخاطبان خود ترسیم میکنند گویی که حق انتخاب به مخاطب میدهند و این یکی از دلایل اقبال مردم از این کتابهاست.
این مدرس دانشگاه در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر عدم ارایه الگوهای موفق ایرانی در کتابهای روانشناسی نیز اظهار کرد: ما در این باره هم تجربه خوبی نداشتهایم و نتوانستیم افراد موفق جامعهمان را در قالب کتاب معرفی کنیم چون به دنبال سانسور کردن جنبههای منفی زندگی افراد هستیم و شاید اگر با مخاطب رو راستتر باشیم و مفاهیم مثبت و منفی را در کنار هم ارایه دهیم بتوانیم در این حوزه موفقیتهای بیشتری کسب کنیم. این در حالی است که کتابهای ترجمه شده عموماً چنین زبانی را رعایت کرده و سعی میکنند که نکات مثبت و منفی را در کنار هم بیان کنند.
وی در بخش پایانی سخنانش با اشاره به عواقب برخی آموزههای موجود در کتابهای ترجمهای نیز گفت: باید روی آسیبهای کتابهای روانشناسی عامهپسند به ویژه در حوزه ترجمه کار تحقیقی مفصلی صورت گیرد و بیان شود که در چه مسائلی این کتابها با ارزشهای ما همسو نیستند و در نهایت تلاش شود تا در ترجمه این آثار بومیشدن کتاب در نظر گرفته شود و مسایل متضاد و متعارف متناسب با آموزهها و ارزشهای ایرانی ترجمه و به مخاطب ارایه شود.