به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «ادبیات و تاریخنگاری آن» با سخنرانی استاد احمد سمیعی (گیلانی)، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و سردبیر مجله نامهفرهنگستان، دکتر محمد دهقانی، استاد سابق ادبیات فارسی دانشگاه تهران و موسی اسوار، مترجم اثر دوشنبه ۱۰ آبان ماه در سرای اهل قلم برگزار شد.
محمد دهقانی در نقد و بررسی کتاب «ادبیات و تاریخنگاری آن» گفت: به دو دلیل به اسوار یکی به دلیل ترجمه درخشان اثر و دیگر به دلیل انتخاب رساله طه حسین تبریک میگویم. همانطور که اشاره شد طه حسین این مقاله را که در واقع مقدمه کتاب «فیالادب جاهلیه» است در سال ۱۹۲۷.م نوشت. این نکته از لحاظ زمان تالیف اثر، باید قابل توجه ایرانیانی باشد که تصور میکنند عرب همان عرب قبل از اسلام است در حالی که تقریبا صد سال پیش آن تیرهچشم روشنبین(طه حسین) مسائلی را دیده که هنوز اُدبا و روشنفکران ما نمیبینند.
وی با اشاره به اسطورهسازی در ادبیات اظهار کرد: دریغ و تاسف بر حال مردمی که تاریخشان در رشتههای مختلف از جمه ادبیات چیزی جز اسطوره نیست. استاد سمیعیگیلانی کاملا درست گفت که کتاب دکتر ذبیحالله صفا با همه زحمتی که کشیده، هیچ چیز درباره تاریخ ادبیات به ما نمیگوید. پنج، شش کتابی هم که استاد صفا نوشته و میتوان آنها را از هم جدا کرد این است که این مجلدات ربطی به هم ندارند.
این استاد ادبیات فارسی بیان کرد: بخشی از کتاب دکتر صفا تاریخ سیاسی بر پایه اسطورهسازی است؛ تاریخ سیاسی که در آن سخن از تفاخر به دانش ایرانی و نکوهش عربهاست. از طرفی بخشی از آن شرعیات، علوم الهی، اسلامی و قرآنی است که همه در جای خودش مفید است اما هیچ ربطی به تاریخ ادبیات فارسی ندارد.
دهقانی ادامه داد: اما از آن سو ادوارد براون به دلیل بینش، تفکر و متدلوژی که داشته، کتابش به مفهوم تاریخ ادبیات نزدیکتر است. کتاب تاریخ ادبیات هرمان اِته نیز همینطور. به نظرم کتاب «سخن و سخنوران» بدیعالزمان فروزانفر از همه آثاری که در حیطه تاریخ ادبیات ایران تالیف شده، به تاریخ ادبیات نزدیکتر است.
وی با اشاره به رابطه تاریخ و تاریخ ادبیات عنوان کرد: یکی از انتقادهای مهم طه حسین از تاریخنگاری معمول در ادبیات عرب این است که مورخان ادبی، حیات سیاسی عرب را اصل قرار میدهند و تحولات ادبی را بر اساس تحولات سیاسی میسنجند. متاسفانه ما ایرانیان از این لحاظ به شدت از عربها جلو افتادیم؛ یعنی ما در این ماجرا مبالغه بیشتری کردیم. بگذریم از این که مورخان و تاریخنگاران ما آن بینش و گرایشهای سیاسی روزگار خودشان را به گذشته منتقل کردند. مثلا محافظه لیبرالی را به تاریخ دوره عباسی و سامانی میبرند و خواننده احساس میکند در آن زمان نیز افرادی بودند که گرایشهای لیبرالی داشتند! بنابراین بسته به نگاه مورخ، روایتی از ادبیات را به ما منتقل میکند که اصلا ربطی به واقعیت ندارد.
مولف کتاب «حدیث خداوندگی و بندگی» افزود: طه حسین معتقد است که تحولات ادبی را نمیتوان لزوما با تحولات سیاسی سنجید. در حالی که تاریخ ادبیات ایران بدون استثناء سیطره سیاسی بر ادب است. نگاه کنید چه تصویری از حکومت سامانیان تصویر شده و به عنوان گسترشدهنده زبان فارسی از آن یاد شده است در حالی که حکومت سامانی در اغلب دورهها یک حکومت فاسد و هولناک بوده است!
دهقانی گفت: اگر کتابهای تاریخ ادبیات را به دقت مطالعه کنید، متوجه خواهید شد تصویری که از سامانیان در این منابع برای ما ساختهاند و ترسیم کردهاند، درست نیست. بلکه اگر در آن دوره زبان فارسی رشد میکند به دلیل کوشش شاهان و اُمرای سامانی نیست. این رشد دلایل متعددی دارد. اما درباره نقش دربار سامانی باید گفت همین بس که دیوان و دربار آنها همه عربی است. اگر کسی منکر سخنم است، یک کاتب یا دبیر فارسینویس در دستگاه سامانیان ذکر کند.
وی افزود: از آن طرف زبان فارسی در زمان غزنویان بسیار رشد میکند که ما دشنامشان میدهیم! با این حال حتی اگر با دیدگاه سیاسی امروز بخواهیم نگاه کنیم این سخنان و نگاه به تاریخ و تاریخ ادبیات خطرناک است. نگاه منفی به نقش اعراب در تاریخ مهلک است و یکی از نکاتی که کتاب «ادبیات و تاریخنگاری آن» به ما میگوید میزان وجه اشتراک ما با ادب و تاریخ عرب است؛ اشتراکات بسیاری که در این حیطه میان ما و اعراب وجود دارد.
مولف «رودکی، پدر شعر فارسی» ادامه داد: چه بخواهیم و نخواهیم امروز زبان عربی و تاریخ اسلام جزئی از هویت ماست و اگر به استقلال، هویت ایرانی و ادبیات فارسی علاقه داریم و دوست داریم که ببالد و ماندگار شود، ناگزیریم که این بخش از هویتمان را بپذیریم، از انکار آن بپرهیزیم و از آن برای بالیدن بیشتر بهره ببریم. بنابراین ترجمه چنین آثاری، توزیع وسیع و مناسب، مطالعه آن از سوی دانشجویان کمک میکند تا ذهنیت ایرانی تغییر و میان ادبیات فارسی و ادبیات عرب، ایرانی و عربها آشتی ایجاد کند.