به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ «اعترافی بهنام گوته» عنوان نمایشنامهای است از پیتر هاکس که بهتازگی با ترجمه حمزه علیمحمدی در نشر نقطهمکث بهچاپ رسیده است. پیتر هاکس در سال ١٩٢٨ در جنوب لهستان متولد شد. کودکی و جوانی او در برسلاو گذشت و پس از فراخوان رایش برای حضور جوانان در مراحل نهایی جنگ بهفکر فرار افتاد اما توسط سربازان اساس گرفتار شد و به زندان افتاد. دوره زندان او چندان طول نکشید و با پیروزی ارتش آمریکا هاکس از زندان آزاد شد. هاکس بعد از جنگ به ادامه تحصیل پرداخت و سپس با نوشتن مقالهای درباب تاثیر افکار گوته در ادبیات جهان به شهرت رسید و بهعنوان محقق شناخته شد. او بعد از این به مونیخ رفت و دکترای خود را در رشته ادبیات و فلسفه بهپایان رساند. در نیمه قرن بیستم هاکس با جیمز کروس، شاعر مشهور آلمانی آن دوران، دیدار کرد و بعد به واسطه آشنایی با او با چهرههایی مثل اریش کستنر، برتولت برشت و توماس مان آشنا شد. هاکس سپس با اصرار برشت به گروه تئاتر برلین پیوست و بهعنوان دراماتورژ و نویسنده با این گروه همکاری کرد. در همان زمان، او نمایشنامهای با عنوان «یک مدافع بزرگ» را بهصحنه برد که سویهای انتقادی و کمونیستی داشت. این نمایشنامه با انتقاد بسیاری مواجه شد و هاکس از آن بهبعد بهعنوان نویسندهای مستقل بهکارش ادامه داد. آثار بعدی او مثل «آدم و حوا» و مجموعه نمایشهای «جنون آقای گوته» با استقبال روبرو شد و جوایزی نصیب او شد. هاکس بهجز نمایشنامهنویسی، در مقام محقق و منتقد نیز مقالاتی نوشت و در آخر در اواسط دهه نود، دومین مجموعه ماندگار خود با عنوان «شیطان در خانه آقای گوته» را نوشت. در کتاب «اعترافی بهنام گوته» که بهتازگی به فارسی منتشر شده، چهار نمایشنامه از همین مجموعه هاکس انتخاب شده که بهترتیب عبارتند از: «چتری برای هواشناس»، «شطرنجباز»،«اعترافی بهنام گوته» و «راف». در مقدمه کتاب علاوه بر شرححال نویسنده، مروری کوتاه بر چهار نمایشنامه حاضر در کتاب هم شده است. «چتری برای هواشناس» با دیدگاهی جهانوطنی نوشته شده و تنهایی آدمها در آن تصویر شده است. در جهان این نمایش، آدمها فقط در محدوده مشخصی تعریف میشوند. «شطرنجباز» را از آثار متفاوت هاکس دانستهاند. چون در آن از کلیشههای رایج آثارش، مثل تلاش برای ایجاد تغییرات عمده فرهنگی و اجتماعی، خبری نیست و خانوادهای مدرن دستمایه اثر هستند. «اعترافی بهنام گوته» که عنوان کتاب نیز برگرفته از آن است، از شخصیترین آثار هاکس بهشمار میرود. این نمایش با یک پرسش آغاز میشود و با همان پرسش بهپایان میرسد. هاکس این نمایشنامه را با نگاهی به «رنجهای ورتر جوان» نوشته است و گوته را بهعنوان یکی از شخصیتهای نمایشنامهاش به اثرش احضار کرده است. «راف»، تنها نمایشنامهای است که بر اساس یک رویداد واقعی نوشته شده است. راف یا فراکسیون ارتش سرخ، عنوان گروهی «پیآمد جنبشهای دانشجویی سال ١٩٦٨ در آلمان بود که به سرکردگی آندریاس بادر، اولریکه ماینهوف، گودرون انسلین و هورست مالر با شعارهایی در ضدیت با امپریالیسم و فاشیسم تشکیل شد. اعتقاد آنان بر این باور بود که سیستم حزبی دیگر در آلمان پس از جنگ جایی ندارد و باید برای مقابله با این سیستم و براندازی آن سلاح در دست گرفت».